ایمان ایزدیمقدم: وارد دفتر نمایندگی یک شرکت بیمه خصوصی میشوم تا بیمهنامه اتومبیلم را تمدید کنم، نماینده محترم بیمه میگوید: اگر شرکت خودم براتون صادر کنم مبلغ بیمهنامه ۸۰۰هزار تومان میشود اما میتوانم بیمهنامه را از طریق شرکت …. صادر کنم و حق بیمه شما حدود ۷۰۰ هزار تومان میشود.”
سالهای گذشته و قبل از پیمان مدیران عامل شرکتهای بیمه در خردادماه ۹۲ که منجر به تصمیم خلقالساعه حذف تخفیفات گروهی ثالث شد، نمایندگان بیمه با تمام توان سعی در حفظ جایگاه برند نمایندگی خود داشتند آما آنچه که امروز در نمایندگیها شنیده میشود عمدتا دلالی برای شرکتهای دیگر بیمه و اتفاقی است که در ابتدای این گزارش توصیف شد.
مدیران عامل شرکتهای بیمه با تمسک به این جمله تکراری صنعت بیمه که “بیمه شخص ثالث زیانده است و شرکتها سود نمیبرند “، پیمانی را امضا کردند که ضرر عمدهاش به نمایندگان شرکتهای بیمه رسیده است و آنها هم برای فرار از زیاندهی مجبورند نقش دلالان را برای هر شرکتی ایفا کنند که کمترین قیمتهای بازار را ارائه میکند و از سوی دیگر کمترین تعهد را به پیمان امضا شده مبنی بر حذف تخفیفها دارد.
با گشتی مختصر در بازار بیمه درخواهیم یافت یک شرکت قدیمی بیمه، بیمهنامه شخص ثالث خود را با قیمتی عرضه میکند که سایر شرکت ها نمی توانند با آن رقابت کنند و در این بازار است که تعهد اخلاقی و حرفهای و منشورهای حرفهایگری بیمه زیر سئوال میرود!
البته در تعریف تنها شرکت دولتی صنعت بیمه، پشتیبانی از اقشار آسیبپذیر جامعه یکی از وظایف است اما سئوال اینجاست نمایندگان شرکتهای بیمهگر خصوصی که مخارج ماهانه دفتر خود را از محل فروش بیمه ثالث تامین میکردند حال و در این بازار باید چگونه ادامه حیات دهند؟
در چنین شرایطی، نماینده بیمه مجبور است یا نمایندگیاش را تعطیل کند یا بیمهنامه شرکت دیگری را در دفترش عرضه کند که ارزانتر است یا تخلف کند و به حیثیت شرکت لطمه وارد کند یا آنچه در بازار بیمه به نام فاقدی مشهور است را با فرآیندهای متبحرانه برای گذران زندگی بدون جریمه، بیمه کند.
در این فضا زمینه برای ایجاد فضای تخلف به طور ناخواسته ایجاد شده و اگر نبود نظارت را هم اضافه کنیم، نتیجهاش شرایط حال حاضر بازار است. پیش از این، نماینده هر شرکت به نام و برند شرکت خود افتخار میکرد و به آن متعهد بود اما امروز دیگری نمیتواند متعهد باشد چون درآمد خود را از دست داده است. نماینده در بازار رقابتی برای جذب پرتفوهای بزرگ، تسهیلات و تخفیفات ثالث را به عنوان یک امتیاز ارائه میکرد اما حال آن پرتفوهای گروهی بزرگ نیز جذب نمیشوند و نماینده بدون بازار مانده است.
حال سئوال اینجاست، مدیران عامل بیمه با حذف یک فرآیند درآمدزا برای نماینده چه فرآیند و محصول جدیدی به او عرضه کردهاند که به سهولت بیمهنامه شخص ثالث درآمدزایی کند؟
آیا در صنعت بیمه ایران بیمه عمر و سرمایهگذاری، آتشسوزی یا بیمه مسافرتی همان قدر در بازار فروش بیمه درآمدزاست که بیمه ثالث درآمدزایی دارد؟
کاش مدیران عامل شرکتهای بیمه، میدانستند تصمیمات آنها در روند کار و زندگی نمایندگان چه تاثیری میگذارد، شاید هم میدانند اما مصلحت ایجاب میکند فعلا چشم به روی نمایندگان ببندند.
انتهای پیام