بیلبوردهای تبلیغاتی بانک ملت که در آن سال ۱۳۹۷ به جای فرا رسیدن سال ۱۳۹۶ تبریک گفته شده خبرساز شد.
بیلبوردهای تبلیغاتی بانک ملت که در آن سال ۱۳۹۷ به جای فرا رسیدن سال ۱۳۹۶ تبریک گفته شده خبرساز شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبارپول به نقل از بانک مردم، در تبلیغات جدید بانک ملت سال ۱۳۹۷ تبریک گفته شده و در شبکههای اجتماعی از آن به عنوان گاف تبلیغاتی نام برده شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که هدف مسوولان بانک ملت نیز همین توجه دیگران بوده و گویا آنها و طراح این تبلیغ به هدف خود رسیدهاند.
بانک ملت مدعی است که سال ۱۳۹۶ زمانی مبارک خواهد بود که اهداف و برنامه های هوشمندانه ای تدوین، اجرا و پایش کنیم و هم اینک با این امید و با صدای رسا بیان می داریم،”سال ۱۳۹۷ مبارک باد”.
درباره این تبلیغ جالب، بانک ملت توضیحی با عنوان “به بهانه تبلیغ”سال ۱۳۹۷ مبارک” ارائه کرده که به شرح زیر است:
“از خواستن تا رسیدن”
تبریک سال ۱۳۹۷ و”خواستن تا رسیدن” شاه بیت تبلیغات محیطی بانک ملت که این روزها در عرصه شهر خودنمایی می کند. ایده و هدف از تبریک سال ۱۳۹۷، جلب نظر و توجه عمیق مردم به این نکته کلیدی است که زمانی سال ۱۳۹۶ مبارک و میمون است که اهداف و برنامه های مدوّن شده در این سال به بار نشیند. نوشتار ذیل در نظر دارد تا به این بهانه به شکل مجملی به مقوله مهم برنامه ریزی و آینده اندیشی برای نیل به اهداف بپردازد.
همه ی ما در زندگی اهداف کوچک و بزرگ، آرزوها و امیدهای زیادی برای آینده داریم و تمام تلاش مان را در راه رسیدن به آن ها به کار می گیریم. گذشته دیگر در دسترس نیست و هیچ تغییری را بر نمی تابد. بر روی خط یک سویه زمان، حال نیز رمنده و گریزپا برای پیوستن به گذشته شتاب می کند. آینده تنها فرصت ما برای کنشگری و خلق شرایط دلخواه است؛ جایی که باید باقی ماندهی عمرمان را با آن و در آن سپری کنیم. عرصهای بیمنتها که فرصتهای طلایی و تهدیدهای بنیانبرانداز در گوشه، گوشهی آن کمین کردهاند. برای معماری و طراحی این فرداها چه ابزارهایی در اختیار داریم؟ آیا به راستی افراد، سازمانها و جوامع میتوانند فردایی مطلوب را از دل آرمانها و رویاها بیرون کشیده و به دنیای واقعیت پیوند بزنند؟
اغلب افراد دچار سندرم سال جدید می شوند؛ به این معنا که بیشتر مردم در روز سال نو برای این که شروع تازه ای داشته باشند، اهدافی برای خود تعیین می کنند. بر اساس تحقیقی که توسط دانشگاه اسکرانتون (واقع در پنسیلوانیای آمریکا) صورت گرفته، تنها ۸% مردم به اهدافی که در روز سال نو تعیین کرده اند، می رسند. واضح است که ۹۲% دیگر در این راه شکست می خورند. دلیل این است که نمی توان امید به تحقق پیدا کردن هدفی داشت که به درستی تعیین نمی شود. باید به دقت شرایط را بررسی کرد و سپس برنامه ریزی درستی تنظیم کرد. احتمالاً به همین دلیل است که ۳۴% مردم، یک ماه بعد از آغاز سال نو از تحقق یافتن اهداف شان نا امید می شوند و پس از ۶ ماه، ۵۴% از مسیر خارج شده و تسلیم ناکامی میشوند.
ما پیش از این، شاید چندصد سال قبل، جامعهای بودیم که نگاه آیندهگرا داشتیم و به دیدگاه پیشرومحور اهمیت میدادیم؛ مثلا داستانهایی مثل سیمرغ و سی مرغ، طوقی و دوستان و حتی خیلی از داستانهای مولانا و منطقالطیر و خیلی از امثالوحکم موجود در ادبیات شفاهی و مکتوب ما که نگاه به آینده در آنها موج میزند، اما طی دههها و سدههای اخیر از این نگاه فاصله گرفتیم.
اهمیت برنامه ریزی و آینده اندیشی برای یک کشور، استان، سازمان و حتی یک فرد برای کسی پوشیده نیست و می توان گفت اگر برنامه ریزی درست، تمام موفقیت نباشد، حداقل می توان سهم بزرگی در موفقیت و کامیابی برای آن در نظر گرفت. این مهم چه به لحاظ لزوم وجود آن و نیز فواید آن در دین مبین اسلام نیز به کرّات مورد تاکید ائمه اطهار و پیامبر گرامی اسلام بوده است؛ پیامبر اعظم(ص) به ابن مسعود می فرمایند: هرگاه کاری را انجام دادی، از روی علم و عقل انجام بده و بر حذر باش از اینکه کاری را بدون برنامه ریزی و آگاهی انجام دهی.
همچنین امیرکلام می فرماید: اندیشمند کسی است که امروز با حسن تدبیر در اندیشهی فردای خویش است، آن چه فردا پیش رو دارد، امروز میبیند و یا در گفتاری دیگر فرموده اند: برنامه ریزی و آینده نگری قبل از شروع کار تو را از پشیمانی ایمن می سازد. پیتر دراکر اندیشمند فقید مدیریت، بیان می دارد: اقدامِ بدون برنامه ریزی، دلیل هر شکستی است. سارتر نیز معتقد است هرانسانی، خود آینده خویش را می سازد و باید مسئولیت کامل آنچه را می آفریند، بپذیرد. شما آزاد هستید، آزادید که انتخاب کنید، یعنی بیافرینید و خلق کنید. سارتر معتقد بود که نمی توان آینده را پیش بینی کرد، بلکه می توان آن را”خلق” کرد و از آنجا که آینده متعلق به همه ماست، حق داریم تا در شکل دادن به آن مشارکت داشته باشیم.
اما برنامه ریزی و آینده نگری چیست و چه دستاوردی برای ما دارد؟
برنامه ریزی؛ گرایش و خواست انسان به آینده، حل مشکلات در آینده، آینده بینی و امید به آینده است (Faludi,۱۹۷۰) در خصوص برنامه ریزی برای آینده دو پارادایم کلی اکتشافی و هنجاری وجود دارد که هر کدام از این پارادایم ها نگاه خاصی به مفهوم آینده و نحوه رسیدن به آن دارند(Twisis,۱۹۹۲).
پارادایم اکتشافی: در این پارادایم، آینده، نتیجه علّی و معلولی گذشته است و نوعی جبرگرایی پنهان در آن وجود دارد. نتیجه این نگاه به آینده، آینده ای است محتوم و ثابت که تاریخ مطابق با قوانین خود، حال را به آن آینده تبدیل خواهد کرد. در این پارادایم انسان صرفاً ناظر بیرونی است که تنها می تواند به اکتشاف آن آینده محتوم بپردازد. این پارادایم مبتنی بر پیش بینی است و اکتشاف آینده تنها نتیجه منطقی آن است. مثلاً«میزان صادرات غیرنفتی ایران در ۲۰ سال آینده چقدر خواهد بود؟» که عمدتا مبتنی بر تحلیل روندهای گذشته و ادامه آنها در سال های آتی است (ناظمی، ۱۳۸۵، ص ۱۳-۱۲) و(Twisis,۱۹۹۲).
پارادایم هنجاری: در این پارادایم نیروی انسان در ساخت آینده در نظر گرفته می شود و انسان جایگاه بیرونی و مشاهده گر خود را تغییر داده و با مفهوم ساخت آینده روبروست. در این پارادایم انسان با طیف وسیعی از آینده ها شامل آینده های ممکن، آینده های محتمل و آینده های باور کردنی روبروست که رسیدن به هر کدام از آنها بستگی به سطح و کیفیت خواسته انسان یعنی آینده مطلوب وی دارد. در این پارادایم برخلاف پارادایم اکتشافی، جبرگرایی پنهان وجود ندارد بلکه انسان کاملا مختار است مسیر زندگی خود را خود انتخاب کند. در این پارادایم انسان با سه سوال اساسی روبروست:«وقوع کدام آینده ها ممکن است؟»،«وقوع کدام آینده محتمل است؟» و«وقوع کدام آینده ها مطلوب است؟»(ناظمی، ۱۳۸۵، ص ۱۳-۱۲) و(Twisis,۱۹۹۲).
اگر برنامه ریزی را حرکتی برای رسیدن به یک نقطه مطلوب و آمادگی برای حل مسائل و مشکلات دنیای جدید بدانیم پس باید فرآیند انجام آن نیز متناسب با شرایط دنیای جدید مورد بازنگری و ترسیم مجدد قرار گیرد. در شرایط کنونی، فرآیند برنامه ریزی خطی مبتنی بر پیش بینی نمی تواند جوابگوی نیازهای برنامه ریزی در جهان پر از تحول کنونی و آینده باشد. باید طرحی نو درانداخت و برای رسیدن به هر آن چه که قلب تان می خواهد گام هایی برای تعیین اهداف هوشمندانه و متشکل از چند قدم به شرح زیر برداشت:
۱- ویژگی های هدفتان را به دقت مشخص کنید.
باید از قابل اندازه گیری بودن هدف تان مطمئن شوید تا بتوانید پیشرفت تان را تحت کنترل داشته باشید و نیز باید تمام جزئیات مسیر رسیدن به آن را مشخص کنید. بطور مثال تصمیم می گیرید که طی ۱۲ ماه آینده ۶۰ میلیون واحد پول سرمایه ی خالص داشته باشید؛ از این رو باید ۵ میلیون واحد پول ماهانه از طریق یک کسب و کار خدماتی یا هر کار دیگری بدست بیاورید. این هدف خوب است اما باید در جوانب آن ریزتر شوید. زمانی که به ریز یک هدف دقت می کنید در واقع آن را از حالت خیالی به واقعی تبدیل کرده اید. برای این کار باید آن را بنویسید. چه چیزی را می خواهید بدست بیاورید؟ زندگی شما بعد از رسیدن به آن هدف به چه شکل خواهد شد؟ دوستان تان چه کسانی خواهند بود؟ در طول روز چه کارهایی خواهید کرد؟ چه عاداتی خواهید داشت؟ چه ساعتی از خواب بیدار خواهید شد؟ باید هدف و زندگی تان را با جزئیاتش کاملا توصیف کنید.
۲- معنادار بودن اهداف، نکته ی کلیدی فرایند است.
قطعا برای اهدافی که معنی خاصی برای شما دارند بیش تر تلاش می کنید تا اهدافی که سطحی باشند. باید بدانید که صرف خواستن، چیزی بدست نمی آورید مگر اینکه برای شما خیلی با ارزش باشد. از خود بپرسید چرا همیشه این ها را خواسته اید؟ دقایقی را به نوشتن دلایل هدف تان اختصاص دهید و عمیقا فکر کنید.
۳- اهدافی را انتخاب کنید که دست یافتنی باشند.
زمانی که اهداف دست یافتنی برای خود تعیین می کنید و آن ها تحقق می یابند، گویی سوخت لازم که همان شور و شوق برای ادامه ی مسیر و رسیدن به اهداف بزرگ تر دیگر است را بدست آورده اید. به دنبال اهدافی بگردید که بزرگ هستند اما دست یافتنی. اهداف کوتاه مدتی مثلا ۱۲ ماهه تعیین کنید تا سنگ محکی باشند برای اهداف بزرگ تر.
۴- همرنگ وجودتان باشند.
اهداف تان چقدر با عقاید و ارزش های شما تطابق دارند؟ چقدر با شخصیت شما هماهنگ اند؟ آیا کاملا خلاف اخلاقیات شما هستند؟ احتمال دست یابی به هدفی که خلاف عقاید تان باشد، کم است. چگونه می توانید اهداف مطابق با خودتان را انتخاب کنید؟ یک راه این است که هر چه برایتان ارزش دارد را روی کاغذ بیاورید. مثلا اگر صداقت برای شما مهم است و فکر شما این باشد که همه ی پولدارها با دروغ یا فریب پول در می آورند، ثروتمند شدن برای شما سخت می شود. عقایدتان را روی کاغذ بنویسید. سپس اهداف تان را مطابق با آن تعیین کنید. با این کار آسان تر به آن چه می خواهید می رسید.
۵- مهلت زمانی دهید.
چه زمانی می خواهید به این هدف برسید؟ مثلا نگویید می خواهم در آینده یا چند سال آینده موفق شوم. اگر واقعا می خواهید به هدف تان برسید، تقویم را بردارید و تاریخی برای آن تعیین کنید. روز خاصی را برای هدف تان تعیین کنید. اهدافی دست یافتنی هستند که مشخص و معین باشند. زمانی که تاریخی برای هدف تان مشخص می کنید، می توانید آن را به ماه یا هفته ها تقسیم کنید. از این طریق می توانید فرایند پیشرفت تان را در کنترل داشته باشید.
۶- پیشرفت تان را در طول مسیر ارزیابی کنید.
زمانی که اهداف محدودیت زمانی داشته باشند قابل بررسی و ارزیابی نیز خواهند بود. هر چه دقیق تر پیشرفت تان را محاسبه کنید، سریع تر به هدف تان می رسید. برای این کار سیستمی اتخاد کرده و هر روز آن را اجرا کنید. زمانی که مسیر طی شده یا پیش روی تان را ارزیابی کنید، هرگز به عادات بد قدیمی باز نمی گردید. هر روزتان را برنامه ریزی کنید تا در طولانی مدت به اهداف تان دست یابید.
۷- رویکردتان را بازبینی کنید.
اگر پس از ارزیابی پیشرفت تان، متوجه دور شدن از هدف تان شدید، رویکردتان را بازبینی و اصلاح کنید. اگر روزانه پیشرفت تان را چک نکنید ممکن است اشتباهاتی که قبلا نادیده گرفته شده را نبینید و در رسیدن به هدف تان شکست بخورید.
اهداف ما خیلی به سفر هواپیما شباهت دارند. ما نیز برای رسیدن به اهداف مان باید مقصد را به خوبی مشخص کنیم. سپس به یک نقشه نیاز داریم و اقدامات لازم و اصلاح رویکرد در مسیری که طی می کنیم. به نظر آسان است اما در عمل مشکل می شود. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که سال ۱۳۹۶ زمانی مبارک خواهد بود که اهداف و برنامه های هوشمندانه ای تدوین، اجرا و پایش کنیم و هم اینک با این امید و با صدای رسا بیان می داریم،”سال ۱۳۹۷ مبارک باد”.