فاطمه محمدی*: این روزها درحالی از تعدادی از بانکداران بعنوان گزینه ریاست کلی بانک مرکزی در دولت یازدهم نام برده می شود که باید یادآور شد بانک مرکزی به اقتصاددانی نیاز دارد تا تجربه ۸ سال گذشته بار دیگر تکرار نشود.
مجید قاسمی، سید محمد حسین عادلی، ولی اله سیف، علی دیواندری، عبدالله طالبی و … نامهایی هستند که طی هفتههای اخیر بعنوان گزینههای حسن روحانی رئیس جمهور منتخب برای ریاست کلی بانک مرکزی در دولت یازدهم مطرح شدند.
گزینههایی که از آنها بعنوان رئیس کل بانک مرکزی دولت آقای روحانی نام برده می شود تقریباً همه از بدنه سیستم بانکی هستند و با رزومه بانکداری قصد دارند سکان بانک مرکزی را در دست بگیرند اما نگاهی حداقل به ۸ سال گذشته نشان می دهد که ساختمان آبی میرداماد نیازی به بانکدار ندارد و صندلی ریاست بانک مرکزی به اقتصاددانی نیاز دارد که متناسب با شرایط روز و نیاز اقتصاد و جامعه ، تصمیمات پولی، بانکی و ارزی را اتخاذ نماید.
چند سال گذشته درحالی برای بانک مرکزی و سیستم بانکی سپری شد که سکان بانک مرکزی در اختیار یک بانکدار بود ولی نگاهی به عملکرد وی در این چند سال نشان می دهد که انصافاً یک بانکدار نمی تواند به درستی و آنطور که باید بانک مرکزی و سیاستهای پولی و ارزی را هدایت کند. چراکه اخذ سیاستهای پولی و ارزی فقط مستلزم این نیست که یک بانکدار روی کار باشد، بر عکس نگاه رئیس کل بانک مرکزی باید فراتر از بانک و سیستم بانکی باشد تا بتواند در شرایط تحریم و فشارهای درونی و بیرونی به درستی از پس سیاستگذاریها برآید.
محمود بهمنی از سال ۱۳۸۷ تاکنون رئیس کل بانک مرکزی ایران و نماینده ایران در صندوق بین المللی پول بوده است؛ وی دارای لیسانس اقتصاد گرایش بانکداری، فوق لیسانس مدیریت بانکداری و دکترای مدیریت بازرگانی است.
وی پیش از تصدی دبیر کلی بانک مرکزی، دارای سمتهایی چون معاونت و ریاست اعتبارات کل بانک ملی ایران، ریاست ادارات سرمایه گذاری، سازمان و روشهای بانک، مدیریت امور معاملات و تسهیلات و بررسی طرحها بوده است.
بهمنی در سالهای ۷۹تا ۸۶عضو هیات مدیره بانک ملی بوده و در هیات مدیره برخی شرکتهای تحت پوشش بانک ملی همچون شرکت سرمایه گذاری، آزاد راهها، لاستیک کرمان، چاپخانه بانک ملی و … به نمایندگی این بانک عضویت داشتهاست.
رییس کل بانک مرکزی همچنین دارای ۱۷سال سابقه تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی و موسسه عالی بانکداری و تدریس در دورههای مدیریت میانی و عالی بانک است. تالیفات وی شامل کتاب بانکداری داخلی ،۱کتاب بانکداری ۲ )عقود اسلامی) و اصول بانکداری است.
اما با وجود این که سالهای اخیر بانک مرکزی یک مدیر کاملاً بانکی داشت عملکرد رضایت بخشی را نداشته و در موارد مختلف مورد نقد کارشناسان و حتی مسئولان دولتی قرار گرفته است؛ بارزترین اقدامات بانک مرکزی که موجب هجمه انتقادات به این بانک شده را می توان در سیاستهای ارزی چند سال اخیر برشمرد که حتی صدای خود دولتیها را هم در اورد و مصداق آنهم دعوای بانک مرکزی با وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت بهداشت و درمان. بماند که این مدل سیاستگذاری بهمنی و تیم ارزی بانک مرکزی غیر از وزارتخانههای مذکور موجب ضرر و زیان بسیاری از واحدهای تولیدی، صادرکنندگان و … نیز شده است.
افزایش تورم و به طبع آن افزایش قیمت کالاهای اساسی در بازار کالا و خدمات مصرفی، فرار سپردهها از نظام بانکی در پی کاهش نرخ سود بانکی، عدم مدیریت نقدینگی و رسوخ این نقدینگی سرگردان در بازارهای طلا و دلار و … همه و همه ناشی از سیاستهای بانک مرکزی طی سالهای اخیر است.
از همین رو متذکر می شود که بانک مرکزی نیازی به بانکدار ندارد و می طلبد که اقتصاددانی خبره سکان این بانک را در دست بگیرد تا در ابتدا آشفته بازار موجود را مدیریت کرده و در مرحله بعد فکری برای تورم، نقدینگی سرگردان، سوداگریهای ارزی و … بکند.
*خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام
مهم نیست بانکی باشد یا نباشد. مهم اینه ک مثل آقای بهمنی بله قربان گوی محض نباشد