پس از یک دوره اصلاح حدود ۵/ ۹درصدی بازار سهام در فصل نخست سال ۹۵، از ابتدای تابستان نشانههایی از بهبود فضای معاملاتی بورس بهچشم خورد.
از هفت روز معاملاتی سپریشده در تیرماه، فقط یک روز منفی برای شاخص کل رقم خورد. تعدد رویدادهای اثرگذار بر بازار سهام سبب شده است تا تحلیلگران نیز جهتگیری مشخصی درباره آینده بورس، حداقل در کوتاهمدت نداشته باشند. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، بحث داغ حقوق مدیران و جابهجاییهای مدیریتی، کاهش نرخ سود بانکی و رفتارهای تکنیکالی از جمله مهمترین اتفاقاتی است که نحوه اثرگذاری آنها میتواند مسیر آینده بازار سهام کشورمان را تعیین کند. بر این اساس، گروهی از کارشناسان نقش ورود نقدینگی جدید و حمایت کفهای تکنیکال را پررنگتر ارزیابی کرده و معتقدند بازار سهام با وجود اصلاح روز چهارشنبه، مسیر بهبود خود را ادامه خواهد داد. این در حالی است که دسته دیگر تحلیلگران روند فعلی را هیجانی دانسته و معتقدند شرایط برای رشد پایدار بورس مهیا نیست. در نتیجه رشدهای اخیر، بیشتر یک اصلاح در مسیر نزولی میخواهد و نه یک رشد پایدار.
تهدید هیجان برای موج جدید نقدینگی
رشد قابلتوجه نقدینگی در کشورمان که نسبت آن به تولید ناخالص داخلی (GDP) به بیش از ۸۰درصد رسیده است، یکی از فرصتهای مهم برای همه بازارها است که با ورود احتمالی این نقدینگی میتوانند با تورم قیمتها همراه شوند؛ اما نکته اساسی که بارها مورد بررسی قرار گرفته، آن است که بخش مهمی از این نقدینگی در سیستم بانکی و بهصورت شبهپول است؛ بنابراین، تا زمانی که این شبهپولها به پول تبدیل نشوند، بازارها با نوسان خاصی ناشی از ورود نقدینگی همراه نخواهند شد. در این میان، طی یکی، دو هفته اخیر، کاهش نرخ سود سپرده بانکی که در ادامه با کاهش سود تسهیلات همراه شد، نخستین گمانهزنیها برای جریان یافتن بخشی از نقدینگی مزبور به سمت بازارها را ایجاد کرد. در واقع، افت نرخ بهره موجب افزایش ریسکپذیری سرمایهگذاران و تمایل آنها به سمت دیگر بازارها میشود.
حال اگر کاهش سه واحد درصدی نرخ سود سپرده بهصورت واقعی اجرا شود، انتظار میرود ابتدا بازار اوراق درآمد ثابت که همچنان نرخ سودهای حدود ۲۰ درصدی دارند، برای سرمایهگذاران جذاب شود. این موضوع به وضوح در روند معاملاتی بازار بدهی کشورمان قابل رصد بود. در ادامه نیز بازارهایی مثل بورس، مسکن، ارز و سکه آمادگی جذب نقدینگی را دارند. در این میان، بهدلیل مقابله اقتصادی با فعالیتهای سفتهبازی در دولت جدید، جذابیت بازار ارز پایین است، بازار سکه نیز با توجه به پیشخور شدن بخش مهمی از رشد قیمت جهانی اونس طلا، جذابیت چندانی برای سرمایهگذاران ندارد، بنابراین مسکن و بورس بیشترین شانس برای جذب نقدینگی را دارند. از طرفی، بازار مسکن بهدلیل آنکه توانایی جذب سرمایههای خُرد را ندارد و از سوی دیگر، نرخ سود بدون ریسک (بانک یا اوراق درآمد ثابت) برای سرمایههای بزرگ عموما بالاتر است، بورس تهران برای جذب نقدینگیهای آزادشده از بازار پول شانس بالاتری دارد.
این موضوع در کنار آثار تورمی احتمالی سیاستهای انبساطی دولت در نیمه دوم سال گذشته (وامهای ارزان خودرو و خرید کالا) این گمانه را بهوجود آورده که نقدینگی جدیدی در حال ورود به بازار سهام است. بر این اساس گروهی که نسبت به رونق بورس در ادامه معاملات تابستانی امیدوارند به ورود نقدینگی جدید مشابه آنچه در زمستان ۹۴ رخ داد، اطمینان دارند. حتی اگر فرض شود این گروه از تحلیلگران مسیر بورس را صحیح پیشبینی کرده باشند، باید در نظر داشت که ورود هیجانی نقدینگی، نمیتواند رونق پایداری در معاملات بازار سهام ایجاد کند. موضوعی که با در نظر گرفتن معاملات هفته گذشته در برخی تکسهمها قوت پیدا میکند و همچنان تاکید میکند معاملات بورسبازان آغشته به هیجان است.
برداشتهای متفاوت از بازارهای جهانی
نکته مهمتر درباره آینده بازار سهام، وضعیت قیمت جهانی کالاها است. با توجه به سهم حدود ۵۰ درصدی شرکتهای وابسته به قیمت کالاها در بورس تهران، همواره رصد بازارهای جهانی برای معاملهگران سهام در کشورمان اهمیت بالایی دارد. در این میان، گرچه بازارهای کالایی رشد قابل توجهی را طی سه ماه اخیر تجربه کردند و نفت بهعنوان شاخص کالاها بیش از ۲۶ درصد دراین مدت رشد کرده است، اما رای اخیر بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا بار دیگر نگرانی از وضعیت بازارهای جهانی را به وجود آورده است؛ بهطوریکه حتی در سطح بینالمللی نیز تشتت تحلیلها مشاهده میشود، گروهی خروج بریتانیا را محدود به این کشور دانسته و شعاع اثرگذاری آن را بر وضعیت کالاها جزئی میدانند. این در حالی است که برخی دیگر، نسبت به آینده بازارهای جهانی بسیار نگران هستند. این برداشتهای متفاوت در میان کارشناسان داخلی کشورمان وجود دارد و در نتیجه مسیر قیمت جهانی کالاها و در نتیجه بورس تهران را متفاوت پیشبینی میکنند. با این حال، نکته قابل دفاع که میتواند اشتراک تحلیلهای جهانی باشد آن است که حتی اگر کالاها نتوانند مسیر رشد خود را با سرعت اخیر ادامه دهند، احتمال بازگشت آنها به کفهای گذشته، پایین است. موضوعی که در میانمدت میتواند به بازار سهام کمک کند.
کف بورس کجاست؟ (نرخ سود، تکنیکال)
محل سوم اختلاف میان کارشناسان بحث ارزشگذاری سهام و پیشبینی روند حرکتی شاخص بر اساس معیارهای قیمتی است. از نگاه تکنیکال، بسیاری از کارشناسان کف ۷۲ هزار واحدی را قدرتمند ارزیابی کرده و معتقدند پس از اصلاحهای انجامشده و رسیدن به این سطح در پایان خرداد ماه، شاخص میتواند تا سطوح بالای هشتاد هزار واحدی به راحتی حرکت کند. از سوی دیگر، نرخ سود سپرده بانکی تا حد ۱۵ درصد کاهش یافته و در نتیجه ارزشگذاری سهام با معیار نسبت قیمت به درآمد (P/ E) و با در نظر گرفتن هزینه فرصت پول بدون ریسک، حدود ۷ مرتبه میشود. بنابراین و با توجه به آنکه نسبت P/ E در شرایط کنونی کمی بالاتر از ۷ مرتبه است، از نگاه بنیادی شانس زیادی برای صعود پرشتاب بورس در کوتاهمدت وجود ندارد.
با این حال، نقطه مشترک الگوهای تکنیکال و بنیادی را شاید در کف حدود ۷۲ هزار واحدی که همزمان نسبت قیمت به درآمد به ۷ مرتبه میرسد در نظر گرفت؛ بنابراین گرچه تضاد پیشبینیهای کلی درباره رشد قیمتها میتواند تصمیمگیری سهامداران را دشوار کند اما نزدیک بودن به کف قیمت انتظاری، ریسک ورود به بازار سهام را کاهش میدهد.
اما فارغ از آنکه موج نقدینگی میتواند روند رشد قیمت سهام را رقم بزند یا خیر، پایداری این مسیر اهمیت بیشتری پیدا میکند. در این میان، اگر انتظارات از بهبود سودآوری شرکتها کوتاهمدت بوده و سهامداران نشانههای این موضوع را در گزارشهای سهماهه جستجو کنند، به احتمال زیاد رونق بورس پایدار نخواهد ماند. در این شرایط، تحلیلگرانی که رونق فعلی را مقطعی و بازار را در کوتاهمدت همچنان نیازمند به اصلاح میدانند تحلیل درستتری خواهند داشت، اما اگر انتظار بازار کمی طولانیمدتتر شود و گزارشهای ۶ ماهه مدنظر قرار گیرد، امیدواری به صحت تحلیل کارشناسانی که بورس را در مسیر رونق میبینند بیشتر میشود؛ بنابراین فارغ از مسیری که بازار سهام کشورمان در ماههای آینده در پیش گیرد، رونق مناسب و ایدهآل وابستگی زیادی به رفتار سهامداران خواهد داشت که امید میرود هیجان کمتری را در بازار شاهد باشیم تا بهبود شرایط بورس پایدارتر شود.
منبع: دنیای اقتصاد