تلگرام، نقطه عزیمت رسانه های اجتماعی از مرحله عامه پسند بودن (Popularity) به همه جایی بودن (Ubiquity) در ایران است. این مسئله، پیش زمینه ها و نتایج خاصی دارد که در این نوشتار به آنها خواهم پرداخت.
حسین کرمانی: تلگرام، نقطه عزیمت رسانه های اجتماعی از مرحله عامه پسند بودن (Popularity) به همه جایی بودن (Ubiquity) در ایران است. این مسئله، پیش زمینه ها و نتایج خاصی دارد که در این نوشتار به آنها خواهم پرداخت.
پیش از تلگرام، رسانه های اجتماعی خاصی مانند سایت های شبکه اجتماعی (بطور عمده فیسبوک) و برنامه های کاربردی پیام رسان (از یاهو مسنجر تا وایبر) در بین کاربران ایرانی از محبوبیت بالایی برخوردار بودند و همواره کاربران ایرانی رتبه های بالایی در بین کاربران این سایت ها و برنامه ها داشتند اما هیچ یک از آنها به مرحله همه جایی بودن نرسیده بودند. پیش از پرداختن به اصل مطلب و تشریح پیش زمینه ها، دلایل و نتایج این اتفاق نکاتی ابتدایی را باید مرور کنیم.
برنامه های پیام رسان فوری موبایل، نه شبکه اجتماعی مجازی
نکته ای که اغلب در نوشته های روزنامه نگارانه و صحبت های مسئولان در سطح حکومتی به آن بی توجهی می شود این است که برنامه هایی مانند تلگرام، به معنای دقیق شبکه اجتماعی مجازی نیستند. پیش از این در مورد فیسبوک نیز این اشتباه رخ داده بود و اغلب این سایت را شبکه اجتماعی مجازی می نامیدند در حالیکه سایت هایی مانند فیسبوک سایت شبکه اجتماعی هستند.
هر چند چنین اشتباهی در فضای غیر علمی می تواند نادیده گرفته شود اما در محیط علمی و دانشگاهی بایستی از چنین اشتباهی اجتناب کنیم. یکی از پیامدهای منفی این اشتباه هنگامی است که بخواهیم در مورد این برنامه ها یا سایت ها تحقیق انجام دهیم. جستجو با کلیدواژه های سایت های شبکه اجتماعی، برنامه های پیام رسان فوری موبایلی و شبکه اجتماعی نتایج متفاوتی در پی دارد که هر کدام مسیری اغلب متفاوت پیش روی محقق قرار می دهد. بنابراین اگر به این نکته دقت نکنیم، ممکن است تحقیق ما از ابتدا با مشکل اعتبار روبرو شود، یعنی چیزی غیر از آنچه که بدنبالش هستیم را مورد تحقیق قرار دهیم.
اما چرا این برنامهها/ سایتها را نباید شبکه اجتماعی مجازی نامید؟ لازم به تذکر است که این حرف به معنای شبکه اجتماعی مجازی بودن این برنامهها/ سایتها نیست، بلکه بدین معناست که این نامگذاری دقیق و علمی نیست. شبکه به معنای مجموعه ای از چیز ها (که می تواند افراد، سازمانها، گروهها و غیره باشد) است که با یکدیگر در ارتباطند. شبکه اجتماعی نیز شبکه ای است که در جامعه و از افراد تشکیل می شود و هنگامی که این شبکه وجود عینی و فیزیکی نداشته باشد آن را مجازی می نامیم. با این تعریف خیلی از شبکه ها را می توان نام برد که شبکه اجتماعی مجازی هستند اما سایت شبکه اجتماعی یا برنامه پیام رسان فوری موبایلی نیستند. درواقع اینجا رابطه شمول و عدم شمول برقرار است و در حالیکه هر سایت شبکه اجتماعی/ برنامه پیام رسان فوری موبایلی شبکه اجتماعی مجازی است اما هر شبکه اجتماعی مجازی ای، سایت شبکه اجتماعی/ برنامه پیام رسان فوری موبایلی نیست. بنابراین توجه به این نامگذاریها باعث بالا رفتن اعتبار تحقیق ما می شود. بنابراین، هنگامی که از نام های دقیق استفاده کنیم، آنگاه همزمان برای فیسبوک و تلگرام از مفهوم شبکه اجتماعی مجازی استفاده نخواهیم کرد و این خود سرآغاز درست اندیشیدن درباره این برنامهها/ سایتها است.
علاوه بر این، برنامه هایی مانند تلگرام دنباله برنامه هایی مانند یاهو مسنجر هستند تا فیسبوک و این نکته ای است که نشان می دهد این برنامه ها تفاوت ماهوی با سایت های شبکه اجتماعی دارند هر چند برخی از ویژگی و قابلیت های آنها را به خود اضافه کرده اند. بنابر این نام برنامه های پیام رسان فوری موبایلی نیز در ادامه نام برنامه های پیام رسان فوری (که به یاهو مسنجر اطلاق می شد) می تواند تاریخچه و کاربردهای این برنامه ها را بهتر نشان دهد.
همه جایی بودن چیست؟
نکته بعدی توضیح درباره همه جایی بودن و تفاوت آن با عامه پسندی است. عامه پسندی زمانی رخ می دهد که تعداد کاربران یک رسانه اجتماعی در جامعه بالا باشد اما منظور از همه جایی بودن زمانی است که همه از یک رسانه اجتماعی استفاده می کنند. در واقع در عامه پسندی ممکن است یک طبقه یا گروه خاص در تعداد بالا از رسانه اجتماعی خاصی استفاده کنند و این باعث بالا رفتن تعداد کاربران آن رسانه در جامعه شود، در حالیکه گروه های دیگر رغبت چندانی نسبت به استفاده از آن نداشته باشند اما در همه جایی بودن این تفاوت ها از بین رفته و همه جامعه از آن رسانه اجتماعی استفاده می کنند. بعنوان مثال، پیش از این سایت های شبکه اجتماعی و حتی برنامه وایبر در ایران برنامهها/ سایتهای عامه پسند بودند و تعدادکاربران بالایی داشتند اما کاربران آنها بیشتر در گروه های خاص و اغلب در بین افراد جوان و تحصیلکرده که می توان ادعا کرد سواد دیجیتالی بالایی داشتند متمرکز شده بود (هر چند این ویژگی در مورد برنامه وایبر به عنوان
برنامه ای که جامعه را از فیسبوک به تلگرام سوق داد کمرنگ تر بود). اما این تمرکز، در مورد تلگرام از بین رفته و کاربران آن در بین کل گروه های اجتماعی پراکنده شده اند. این مسئله را در سطح جامعه به وضوح می توان مشاهده کرد، در حال حاضر تاوتی بین خانم های خانه دارد، افراد با مشاغل پایین و کم درآمد، مدیران، دانشجویان، افراد با سواد پایین و … در استفاده در تلگرام وجود ندارد در حالیکه در مورد فیسبوک اصلا اوضاع به این شکل نبود. همه جایی بودن تلگرام به حدی رسیده است که حتی افرادی که سواد پایین دارند و تا کنون از رسانه های اجتماعی و حتی تلفن هوشمند استفاده نکرده اند برای استفاده از تلگرام تلفن هوشمند خریداری می کنند. این تعریف جدید از وضعیت تلگرام در ایران می تواند نکات جدیدی در پی داشته باشد.
دلایل همه جایی شدن تلگرام
جامعه ایران نشان داده که بصورت اساسی علاقه زیادی به استفاده از رسانه های اجتماعی دارد. اما این علاقه هیچ گاه به همه جایی بودن استفاده از رسانه های اجتماعی منجر نشده بود. اما چرا این اتفاق در مورد تلگرام افتاد؟ دلایل همه جایی شدن تلگرام را بطور عمده می توان با نظریه اشاعه توضیح داد. بطور ساده می توان ادعا کرد این برنامه دارای متیاز نسبی نسبت به رقبا، سازگاری بالا، پیچیدگی پایین، قابلیت آزمایش و عینیت بالا است. اما تمام مسئله این نیست، چرا که ممکن است اینها در مورد برنامه های دیگری نیز صادق باشد که نه تنها همه جایی نشده اند بلکه عامه پسند نیز نشده اند.
یکی از مهمترین دلایل همه جایی شدن تلگرام، فیلتر نبودن این برنامه در کشور است. تمامی سایت های شبکه اجتماعی و برنامه های پیشین در ایران یا فیلتر شده اند و یا با اختلال و کندی سرعت مواجه شده اند در حالیکه تلگرام تا کنون فیلتر نشده است. فیلتر شدن یک رسانه اجتماعی در ایران – و حتی هر کشور دیگری- تاثیری بلافصل و معنادار بر تعداد کاربران آن خواهد داشت. کاربران زیادی بعد از فیلتر شدن یک برنامه، حاضر نیستند مشکلاتی که برای دسترسی مجدد لازم است را تحمل کنند و علاوه بر این کاربران با سواد دیجیتالی پایین خودبخود از جمعیت کاربران حذف می شوند. مثلا تعداد بالایی از افرادی که از تلگرام استفاده می کنند پیش از این در سایت های شبکه اجتماعی عضو نبوده اند چرا که اصلا نحوه کار با فیلتر شکن را بلد نیستند. بنابراین فیلتر نبودن این برنامه، فی نفسه تعداد کاربران بالقوه آن را افزایش می دهد و این خود به بالا رفتن کاربران آن می انجامد.
عامل بعدی، استفاده سازمان ها و نهادهای رسمی کشور از این برنامه است که بنوعی به آن اعتبار بخشیده و باعث جلب اعتماد کاربران می شود. در حالیکه رسانه های تندرو و بعضا صدا و سیما در مورد سایت هایی مانند فیسبوک موضع گیری های منفی و تند داشته اند، اما خود این رسانه ها نیز در تلگرام فعالیت دارند. موضع گیری های تند این رسانه ها بر تعداد زیادی از مخاطبان آنها تاثیر داشته و پیش از این باعث روگردانی آنها از سایت هایی نظیر فیسبوک شده بود اما در مورد تلگرام این موضوع وجود ندارد. این موضوع هنگامی مهم می شود که دقت کنیم تعداد زیادی از افراد هستند که بطور سنتی تنها از تلویزیون بعنوان رسانه استفاده می کنند و بنابراین موضع منفی تلویزیون باعث بی اعتمادی آنها می شود.
اما چرا تلگرام؟ چرا این پذیرش از سوی نهادهای رسمی در مورد برنامه های دیگر رخ نداد؟ هر چند پاسخ این سوال را باید از مسئولان درخواست کرد اما می توان گفت اختلال های ایجاد شده در برنامه وایبر که باعث کوچ بزرگ کاربران ایرانی به تلگرام شد در کنار قابلیت های این برنامه موجب کوتاه آمدن مسئولان و سازمان های فوق الذکر شد. در واقع کاربران نشان دادند که با فیلتر شدن و یا مختل شدن یک برنامه دست از استفاده از این گونه برنامه ها نمی کشند و به برنامه دیگری کوچ می کنند، این مسئله در کنار قابلیت های تلگرام شاید موجب شد مسئولان به بازاندیشی در سیاست های خود رو آورده و از طرف دیگر برقراری ارتباط بین مسئولان ایرانی و مدیرعامل تلگرام که به نوعی مفاهمه درباره پاسخ به درخواست های ایران مبنی بر مسدود شدن کانال های غیر اخلاقی منجر شد نیز در این امر موثر بود. اختلال در وایبر نیز یکی دیگر از دلایل این امر بد، در مورد موفقیت تلگرام در صورتی که وایبر با اختلال مواجه نمی شد تردیدهای جدی وجود دارد.
نهایتا تغییر دولت و سیاست های آن در حوزه فضای مجازی نیز عاملی تاثیر گذار در این میان بود. دولت حسن روحانی به روشنی می داند که رسانه های اجتماعی پاشنه آشیل او هستند و بنابراین بیشترین تلاش را برای فیلتر نشدن این رسانه ها انجام می دهد. در واقع، قسمت بزرگی از پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان و به تبع آن دولت را کاربران رسانه های اجتماعی تشکیل می دهند و فیلتر شدن این شبکه ها هم ضربه شدید به اعتماد این پایگاه اجتماعی می زند و هم دولت را از رسانه ای که بی هزینه ای گزاف
بطور عمده در اختیارش است محروم می کند. به همین دلیل بود که در اتفاقی نادر، در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان، رسانه های اجتماعی در روز انتخابات براحتی قابل دسترس بودند.
می توان با قوت ادعا کرد که اگر این اتفاقات در مورد رسانه های اجتماعی قبلی نیز رخ داده بود آنها نیز مانند تلگرام همه جایی می شدند اما این اتفاق رخ نداد تا تلگرام، حالا نماد گذار رسانه های اجتماعی از عامه پسند بودن به همه جایی بودن شود. علاوه بر این، موفقیت تلگرام در ایران را می توان گذار رسانه های اجتماعی از مرحله انکار به پذیرش نیز دانست. پذیرشی که در همه جایی بودن آن عینیت یافته و در صورت تداوم می توان امیدوار بود موجب تغییراتی هر چند کوچک در میکروفیزیک و ماکروفیزیک جامعه شود.
برای پیوستن به کانال تلگرامی “اخبارپول” اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام