پس از گذشت دو و نیم سال ازعمر دولت یازدهم مسئولان دولتی به این نتیجه رسیدهاند که باید هرچه زودتر ارز تکنرخی شود.
پس از گذشت دو و نیم سال ازعمر دولت یازدهم مسئولان دولتی به این نتیجه رسیدهاند که باید هرچه زودتر ارز تکنرخی شود. بر همین اساس رئیسجمهوری در مجمع عمومی بانک مرکزی این بانک را مامور کرد تا در کوتاهترین زمان یکسانسازی نرخ ارز را عملیاتی کند و رئیسکل بانک مرکزی نیز قول داد که ظرف شش ماه آینده بساط ارز چندنرخی از بازار ایران برچیده شود و از آن زمان به بعد ارز با قیمتی واحد عرضه شود. سیستم نرخگذاری ارزها ارتباط مستقیمی با ارزش پول ملی کشورهای در مقابل هم دارد. ارزش پول ملی در اقتصاد کنونی براساس تولید ناخالص ملی برآورد میشود؛ در حالیکه پیش از این، بیش از هر چیز ایجاد ارزش افزوده در هر اقتصاد میتوانست در بازی ارزشگذاری نرخ ارز و برابری ارزها میداندار باشد. البته این موضوع گذشته از سیاستهایی که کشورها و بانکهای مرکزی در مقابل یکدیگر اتخاذ میکنند تا بتوانند سود بیشتر نصیب کشور خود کنند، اهمیت سیاستگذاری داخلی را نشان میدهد که میتواند برابری ارزها در مقابل پول ملیشان را تضعیف یا تقویت کند. بههرحال در اینکه ارز باید تکنرخی شود هیچ شکی نیست، اما نکته مهم و مورد بحث بیش از هر چیزی زمان تکنرخی شدن ارز و قدرت مانور بانک مرکزی برای تثبیت نرخ واحد در بازار است.
تأثیر همهجانبه نرخ ارز
تعیین نرخ ارز یکی از قیمتهای کلیدی و سیاستهای اصلی در اقتصاد کلان است. این سیاست به راحتی میتواند آینده یک اقتصاد را در میانمدت تغییر دهد یا یک اقتصاد صادراتمحور را به یک اقتصاد وارداتمحور تبدیل کند. میثم رادپور، کارشناس بازار ارز معتقد است در سیاستهای کلان در بیشتر مواقع نمیتوان سیاستهای پولی و ارزی را از هم جدا کرد؛ چراکه هر دوی این سیاستها بهطور مستقیم با ارزش پول ملی ارتباط دارد. او دراینباره میگوید: سیاستها و رفتارهای ارزی دولت بهطور مستقیم سیاستهای پولی را متأثر میکند؛ نرخ بهره را هم بهطور قطع تغییر میدهد. تکنرخی شدن یا تکنرخی کردن ارز با هم متفاوت است. تکنرخی شدن ارز بهطور مستقیم به میزان عرضه ارز و مقدار موجود آن در کشور ربط دارد. رادپور اضافه میکند: بدون دانستن و برآورد این دو موضوع نمیتوان برای تکنرخی کردن ارز تصمیم گرفت یا اظهارنظر کرد. تعیین یا اعلام نرخ ارز بدون اینکه پشتوانه عملی یا علمی داشته باشد بیش از شاخص دیگری قدرت تخریب و رانتزایی در اقتصاد دارد و ریسک را نیز بسیار بالا میبرد.
رابطه مستقیم ارز و کسب وکار
نرخ ارز تأثیر مستقیمی درجلب سرمایهها دارد و درعینحال جهت و فضای کسب و کار را تعیین میکند و تأثیر بسزایی در آن دارد. این مهمترین نکته در مورد یک اقتصاد در حال توسعه است؛ بنابراین تعیین نرخ ارز و تکنرخی شدن آن در یک بازه کوتاهمدت امکانپذیر نیست. رادپور دراینباره توضیح میدهد: در بیشتر اقتصادهایی که نرخ ارز برای مدت طولانی ثابت است یا به عبارت بهتر مشخص است، پس از مدتی در چنین اقتصادهایی جهش رخ میدهد. برای دست پیدا کردن به هر کدام از این موارد باید توجه داشت که قیمت ارز مانند هر کالای دیگری در بازار و تا زمانی که قیمت در بازار تعیین نشود به سرعت دستخوش تغییر میشود. او یادآور میشود: حال با دانستن این دو نکته باید قیمتی را برای ارز پیدا کرد که نزدیک به قیمت بازار باشد؛ اما یک نکته بسیار مهم در مورد نرخ ارز وجود دارد که ثابت نگه داشتن با تکنرخی کردن ارز بهطور کامل متفاوت بوده و دو مقوله از هم متفاوت به حساب میآید.این کارشناس بازار ارز اعتقاد دارد که با توجه به شاخصه اصلی قیمتگذاری که همان وجود بازار است باید نرخ ارز تعیین شود. البته تعیین نرخ ارز به مولفههای موثر دیگری مثل نرخ تورم داخلی، نرخ تورم کشور ثالث (ارز مربوط به چه کشوری است) بستگی دارد و باید توجه داشت که نرخ ارز در میانمدت یا بلندمدت به دست میآید و در بازههای زمانی کوتاهمدت نمیتوان قیمتی را تعیین کرد. رادپور در مورد سیاستهای کسب و کار و اهمیت آن توضیح میدهد: سیاستهای کسب و کار و به اصطلاح وارداتمحور بودن یا صادراتمحور بودن میتواند تأثیر مستقیمی در تعیین نرخ ارز و پس از آن تکنرخی شدن ارز داشته باشد. هرکدام از این سیاستها اگر تناقضی با دیگر قوانین داشته باشد میتواند مسیر تکنرخی شدن ارز را تغییر دهد. او با اشاره به اینکه این موضوع بهخصوص در مورد واردات یا صادراتمحور بودن سیاستها خود را نشان میدهد، اضافه میکند: سیاستگذاری اشتباه میتواند حتی پس از تکنرخی شدن ارز ایجاد اختلال و بینظمی کرده و پیام اشتباه در اقتصاد بدهد. البته در زمانی که درآمدهای نفتی به یکسوم تقلیل پیدا کرده به علت اینکه ممکن است تکنرخی کردن با کمی افزایش نرخ ارز همراه باشد کار را کمی مشکلتر میکند؛ اما بههرحال دولت باید در شرایطی به فکر تکنرخی کردن ارز باشد که بتواند بازار را به خوبی کنترل کند.
بازار ارز همچنان سردرگم
تثبیت نرخ ارز و هدفگذاری برای تکنرخی کردن آن مراحل پیچیده و پرنوسانی دارد؛ به این دلیل که نرخ ارز بر شاخصهای متعدد اقتصادی تأثیر میگذارد و درعین از شاخصهای متعدد و شرایط خارج از مرزهای داخلی نیز تأثیر میپذیرد؛ بنابراین باید برای تکنرخی کردن ارز به بیشتر این شرایط (اگر نگوییم همه شرایط) توجه داشت، چراکه در کوتاهمدت تکنرخی کردن ارز امکان ندارد.در همین ارتباط مریم رستمی، کارشناس و تحلیلگر حوزه ارز و طلا معتقد است که ریشه بیثباتی و چندنرخی شدن ارز به چند سال قبل بازمیگردد و بیشتر دلایل اقتصادی دارد. او دراینباره میگوید: بیثباتی بازار ارز به ابتدای سال ۱۳۹۰ بازمیگردد؛ زمانی که فعالان اقتصادی به دلیل پیشبینیپذیر نبودن اقتصاد جرأت سرمایهگذاری در واحدها و بنگاههای تولیدی را نداشتند و بر همین اساس بیشتر سرمایهگذاران به سمت تصمیمهای کوتاهمدت و بازار سفتهبازی متمایل شدند و اوضاع بازار ارز آشفته شد. او اضافه میکند: اما به نظر میرسد بانک مرکزی حداقل در دو سال گذشته در زمینه «کنترل تورم» و «کنترل بازار ارز» موفق عمل کرده است. دلیل این موفقیت (هرچند که امروز نمایش بیرونی نداشته باشد) آن است که رشد اقتصادی از منفی به بالای صفر رسید. رستمی در مورد دلایل موفقیت بانک مرکزی در مهار بیثباتی بازار ارز توضیح میدهد: رشد و توسعه در اقتصادی افزایش مییابد که تورم یکرقمی داشته و نوسانهای تورمی و قیمتی زیاد نباشد. درحال حاضر نیز موضع اصلی بانک مرکزی در بازار ارز مبارزه با عوامل هیجانی است. این تحلیلگر بازار ارز در مورد شیوهها و رفتار بانک مرکزی برای تثبیت بازار و آمادهسازی برای تکنرخی شدن ارز میگوید: بانک مرکزی نسبت به نرخ ارز بهعنوان علامت هشداردهنده به بازار حساسیت ویژهای دارد؛ ضمن آنکه یکی از عوامل اخلالگر در نظام اقتصادی، وجود موسسات غیرمجاز است.
کاهش قیمت نفت و افزایش ارزش دلار
رستمی معتقد است سرمنشا تمام فعالیتهای اقتصادی ثبات نرخ ارز است و تنها با به ثبات رسیدن این واحد پولی است که میتوان اوضاع واحدهای تولیدی و سرمایهگذاران را سروسامان داد؛ اما این کار را نمیتوان بدون نگاه و در نظر گرفتن بازارهای جهانی و وضع ارز مهمی چون دلار در بازارهای جهانی انجام داد.
او در مورد دلایل اهمیت وضع دلار و نفت در بازارهای جهانی و ارتباط آن با تکنرخی کردن ارز در داخل توضیح میدهد: از نگاه تحلیلگران بازارهای جهانی، اقتصاد جهان به داخل «چرخه مرگ» افتاده و این مسأله میتواند منجربه بحرانهایی به مراتب جدیتر همچون تضعیف بیشتر قیمت نفت، بحران مالی و رکود بیشتر بازارهای سهام شود.
این کارشناس بازار میافزاید: درواقع دلار قدرتمند، نفت و مواد خام ارزان، تضعیف مبادلات جهانی و درآمدهای حاصل از فروش نفت و تضعیف اقتصادهای نوظهور و تکرار این چرخه منجر به پایان حکمرانی نفت، بحران جدی بازار راکد سهام در عصر حاضر خواهد شد. به گفته تحلیلگران دلار در سال ٢٠١۶ میلادی تضعیف خواهد شد و قیمت نفت درکف خود باقی خواهد ماند با این تفاوت که شاید در پایان سال، شاهد بارقههایی از امید باشد. رستمی با اشاره به اینکه از اواسط سال ٢٠١۴ میلادی تاکنون، بهای نفت خام بیش از ٧٠درصد افت کرده است، یادآور میشود: در همین بازه زمانی ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای بینالمللی حدود ٢٠درصد رشد داشته است. با توجه به پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول رشد اقتصادی جهان در سال ٢٠١۶ شتاب گرفته و به ٣,۴درصد افزایش خواهد یافت.
رستمی اضافه میکند: با این تحلیل میتوان دریافت که در زمانی ارزش دلار بالاست و قیمت نفت رو به کاهش است به دلیل اینکه درآمدهای نفتی برای ایران و دیگر کشورهای صادرکننده نفت کمتر میشود، بنابراین دسترسی دلار (حتی اسکناسهای دلار) برای چنین کشورهایی کاهش مییابد. این تحلیلگر توضیح میدهد: زمانی که دسترسی به دلار کاهش یابد بهطور قطع تکنرخی شدن ارز یا امکانپذیر نیست یا در قیمتهای بالاتر امکانپذیر است. هرچند که در روزهای اخیر بهای دلار در بازار آزاد کاهش یافته است که علت آن را میتوان در تعطیلی بازار چین و کاهش تقاضای حواله ارزی جستوجو کرد. درواقع از زمانی که دلار در بازار آزاد به کانال سه هزار و ٧٠٠ تومانی رسید، تدبیرهای هدفمندانه بانک مرکزی و دولت برای کاهش بهای این نوع از ارز آغازشده تا بستر مناسب برای ارز تکنرخی فراهم شود.
او بهعنوان یک کارشناس معتقد است، تکنرخی شدن ارز زمانی بهترین کارآیی و نتیجه را دارد که نرخ سودهای بانکی کاهش یافته و محدودیتهای مالی برداشته شود. رستمی اضافه میکند: در اصل زمانی که دولت از ثبات تزریق ارز به بازار اطمینان حاصل کند و داراییهای ایران به صورت کامل آزاد شود و از همه مهمتر از مقاومت فعالان بازار (دلالها) برای اجرایی شدن این امر کاسته شود، بهترین زمان برای اجرای سیاست تکنرخی کردن ارز است.
منبع: شهروند