شیوه پوشش خبری روزنامهنگاران مالی، همواره یکی از مباحث موردنظر کارشناسان ارتباطات و اقتصاددانان است، بعد از وقوع بحران مالی در سال ۲۰۰۸، مناظره بزرگی بر سر علل وقوع این بحران، نقش رسانهها و روزنامهنگاران مالی شکل گرفت. گروهی بر این باور بودند که روزنامهنگاران نتوانستند روایتی مستقلانه و بیطرفانهای از اوضاع اقتصادی به مردم ارایه کنند، این گروه از مردم، روزنامهنگاران مالی را در عدم پیشبینی وقوع بحران مالی و انتشار گزارشهای واقعی و هشداری، مقصر میدانند و شماری هم اعتقاد دارند که روزنامهنگاران در ارایه گزارش از عمق بحران مالی تعلل و تأخیر کرده است. برخی هم با نگاه کارشناسی، پیچیدگی بحران مالی را فراتر از درک رسانه و توان تخصصی روزنامهنگاران مالی میدانند. به هر ترتیب، بعد از وقوع بحران،
افکار عمومی، به دنبال شناخت مقصران حادثه مزبور بوده است که جدای از عملکرد مدیران سرمایهگذاری، سیاستگذاران اقتصادی و مقامات ارشد، روزنامهنگاران مالی(Financial Journalism) بهعنوان مقصران بیخبری مردم شناخته شدهاند، این مقاله تلاش کرده از زاویه نگاه مردم میزان اعتماد عمومی به رسانهها را بررسی کند.
با وجود اینکه از روزهای اولیه وقوع بحران مالی در غرب در سال ۲۰۰۸، رسانههای ایرانی توجه ویژهای به ابعاد متفاوت وقوع این بحران اقتصادی داشتند، اما هیچگاه درباره مناظره بزرگی که در غرب علیه روزنامهنگاران مالی و رسانههای اقتصادی صورت گرفت، مطلبی در مطبوعات ایرانی منتشر نشد، مقاله زیر که برگرفته از یک نظرسنجی گسترده و دانشگاهی درخصوص بررسی اعتماد عمومی به نقش و جایگاه روزنامهنگاران مالی است، تا اندازهای به ابعاد این مسأله توجه دارد.
بیتوجهی منابع داخلی به نقش روزنامهنگاران مالی و اقتصادی در بروز بحرانهای اقتصادی از یک سو و کمبود منابع خارجی برای تأمل دقیقتر روی مسأله عملکرد و کارکرد رسانهها در هنگامه رونق و رکود مالی باعث شد که مقاله پیشرو از فصلنامه نقد روزنامهنگاری انگلیسی«British Journalism Review» شماره ژوئن سال ۲۰۱۲ انتخاب شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به نظر میرسد با وجود اینکه مقاله تلاش میکند، عملکرد روزنامهنگاران را از دریچه نگاه مردم مطرح کند، اما یکی از نقدهای وارده به خود مقاله، یک سو نگری نسبت به کارکرد یا سوء کارکردهای روزنامهنگاری مالی بعد از وقوع بحران مالی است. تقارن نظرخواهی مزبور با اوجگیری بحران مالی در یونان و رسوایی «هک موبایل» از سوی نشریه «ورلد نیوز»، اعتبار و روایی نظرسنجی را تا اندازهای تحثتأثیر قرار داده است. نکته قابل توجه اینکه دادههای نظرسنجی: «آی سی ام» با یک جامعه نمونه(Sample) به حجم ۲هزار نفر جوان انگلیسی از تاریخ دوم تا چهارم نوامبر ۲۰۱۱ به صورت یک حجم نمونه آنلاین مصاحبه انجام داده که ضریب خطای آن مثبت و منفی ۳درصد است.
شباهت ایران در بحث آثار اقتصاد و رسانه
یکی از نکات برجسته این مقاله، جامعنگری و جزییبینی نسبت به تأثیر فعالیت رسانهها روی مخاطب است. در بخش جزیینگری، در سطوری آمده است که اختصارنگاری و تخصصینویسی مطبوعات اقتصادی ازجمله علل عدم ارتباط مخاطبان با محتوای نشریات است. یا در بخش دیگری آمده که طیفی از خوانندگان با اصطلاحات اولیه اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی آشنایی ندارند. این مسأله نشانگر این است که مشکلات روزنامهنگاری در کشورهای توسعهیافته حتی میتواند با نارسایی همصنفان آنها در کشوری نظیر ایران مشابه باشد.
اما در بعد کلاننگری، این مقاله محصول یک مناظره وسیع درباره نقشها و کارکردهای روزنامهنگاری مالی در تمام کشورهای اروپایی و آمریکا بعد از وقوع و شیوع بحران مالی است، چنانچه «دمین تامبینی» استاد اقتصاد مدرسه اقتصادی لندن(LSE) در مقالهای تحت عنوان «اخلاق و مسئولیت در عصر بحران و تغییر» که از سوی «سینا رویایی» و مترجم این مقاله در کتاب سه مقاله روزنامهنگاری به فارسی برگرداننده شده است، به صورت کاملا مبسوط و متوازنی آن را به چالش میکشد.
از مزایای این مقاله، شناخت دقیق روز مصایب و مسائل روزنامهنگاری اقتصادی در کشورهای توسعهیافته است؛ این مقاله با نگاهی تطبیقی، به فعالان رسانهای در کشور، یادآور میشود که هنگام بروز بحران، مخاطبان چه انتظاری از آنها دارند، هنگامی که حباب مالی در بازار سهام شکل میگیرد، روزنامهنگاران باید چگونه به مخاطبان (به ویژه معاملهگران و سهامداران خرد) نسبت به شکلگیری حباب مالی یا احتمال وقوع ترکیدن آن، به صورت عینی و مستقل اطلاعرسانی کنند.
بحرانهای مالی و رسانهها
نشانههای تعدیل شده بحران مالی که از سال ۲۰۰۸ آغاز شد، همچنان در چهارمین سال پس از آن (۲۰۱۱) به چشم میخورد. مقارن با وقوع ناآرامیها در اروپا، رکود اقتصادی در انگلیس و ظهور نشانههایی از بهبود در اقتصاد ایالات متحده آمریکا، رسانههای مالی همچنان نقش محوری و کانونی در شکلدهی فهم و درک ما از(عمق) فاجعه مالی بازی میکنند.
به همان ترتیب که اخبار اقتصادی بهطور گسترده، در صفحه نخست روزنامهها نقش میبندند، بیاعتمادی جهانی به نشریات مالی همچون آزمونی واقعی برای ماهیت مطبوعات مالی مبدل شده است. متاسفانه روزنامهنگاران مالی در این آزمون نمره قابل قبولی – حداقل از منظر بخش قابلتوجهی از افکار عمومی – کسب نکرده است.
اعتمادزدایی رسانهای
دادههای یک نظرسنجی که موسسه «آیسیام» برای گروه روزنامهنگاری دانشگاه «سیتی» انجام داده، نشان میدهد که نگرش خاصی در افکار عمومی نسبت به رسانههای اقتصادی وجود دارد. در بررسی مزبور، فقط نیمی از جامعه مورد بررسی، از پوشش رسانهای بحران اقتصادی ابراز رضایت کردهاند. حتی بیشتر از آن – به گونهای که برای روزنامهنگاری نگرانکننده است – بسیاری از مردم بیاعتمادی عمیقی نسبت به عینیتگرایی در روزنامهنگاران اقتصادی دارند، به دلیل اینکه آنان یا به منابع جهتدار متکی هستند یا اینکه درک صحیحی از نگرانیهای مردم عادی ندارند.
مسأله این نیست که مردم به روزنامهنگاری اقتصادی علاقهای ندارند. با وجود پیچیدگی بحران در منطقه یورو، ۷۵درصد مردم عنوان کردند که آنها همچنان از نزدیک اخبار اقتصادی دولت را دنبال میکنند. وضعیتی که بیشتر شبیه به پیگیری وضع سقوط (مالی) شرکت سرمایهگذاری لیمن برادرز (Lehman Brothers Holdings Inc) در سپتامبر سال ۲۰۰۸ میلادی بود. اگرچه، اکنون از زمان آغاز بحران گذشته است، اما شواهد اندکی از فروکش کردن بحران در قاره اروپا به چشم میخورد.
نظرسنجی صورت گرفته، مبین این مسأله است که از این به بعد، جامعه، پوشش رسانهای متفاوتی را از رسانههای اقتصادی میطلبد، در مجموع مخاطب میخواهد بداند که چگونه این پوشش خبری رویدادهای مرتبط با بحران مالی، ممکن است روی گروههای مرفه همچون سهامداران تأثیر میگذارد یا اینکه مدیریت اخبار رسانهها، چطور روی تخصیص بودجه، وضعیت اشتغال یا تأمین منابع مالی افراد اثرگذار خواهد بود.
روزنامهنگاران چقدر مقصرند؟
پیش از این، مناظره وسیع درباره چگونگی عملکرد رسانهها در بحران مالی وجود داشته است، از یکسو، برخی بر این باورند که روزنامهنگاران مالی شکست خوردند، چرا که در هشداردهی به جامعه درباره وقوع فاجعه قریبالوقوع تعلل کردند. در مقابل، برخی دیگر باور داشتند که پوشش خبری منفی بحران مالی در رسانهها، زمینه نزول سریعتر قیمت سهام را فراهم کرده و شکل دیگری از رکود عمیق را به نمایش میگذاشت، به بیان سادهتر، اخبار منفی رسانهها اثر منفی بیشتری روی حیات اقتصادی مردم داشت. در تحقیق صورت گرفته، همانطوری که انتظار میرفت، بانکداران، سیاستمداران (و نه فقط روزنامهنگاران)، مقصران بروز بحران مالی شناخته شدند. به معنای دقیقتر، روزنامهنگاران در قعر لیست عامل بروز بحران مالی، بهعنوان مجرم از سوی مردم، شناخته شدند. فقط یکی از هر چهار پاسخگو که در این نظرسنجی شرکت کرده، براین باورند که گزارشدهی اوضاع اقتصادی؛ مسائل را وخیمتر کرده است. (نمودار شماره یک)
اشتهای عمومی برای دریافت اخبار مالی
تعجبی ندارد اگر عنوان شود، اشتهای عمومی برای دریافت اطلاعات مالی تا سطح بیسابقهای افزایش یافته است. تغییر ذائقه و توجه مردم به اخبار اقتصادی، نه فقط میتواند برای روزنامههای پرتیراژ، رادیوها و تلویزیونهای بزرگ مطلوب باشد، بلکه برای نشریات تخصصی حوزه مالی و وبسایتها نیز بسیار مطبوع بوده است. با نگاهی به گذشته، در سال رونق اقتصادی ۲۰۰۵، نتایج یک بررسی – که از سوی آژانس خدمات مالی (Financial Services Agency) صورت گرفته – نشان میدهد، در شرایطی که شماری از مردم اطلاعات مالیشان را بهطور منظم ارتقا دادهاند، نیمی از آنها فقط یک مرتبه در ماه اطلاعاتشان را بازبینی میکردند یا اینکه هرگز به دنبالاش نبودهاند.
از سویی، فقط یک سوم آنها بهطور هفتگی، زحمت بازبینی اطلاعات و اخبار را به خود میدادند. اما حالا ما شاهد یک تغییر اساسی در نگرش مخاطبان هستیم، بهطوریکه از هر ۱۰ نفر، حدود ۴ نفر عنوان کردهاند که به صورت منظم و روزانه، اطلاعات مالی را دنبال میکنند و فقط یک نفر از ۱۰ نفر عنوان میکند که به ندرت اخبار مالی را مرور میکند.
مردم همچنین منابع متنوع وسیعی را برای دریافت اطلاعات مالی از زمان شروع بحران اقتصادی جستوجو میکنند. بزرگترین تغییر در بهرهمندی مخاطبان از اخبار و اطلاعات در محیط اینترنت ملاحظه میشود. با وجود این، مردم تصریح کردهاند که نسبت به گذشته (قبل از بروز بحران) از منابع رسانهای بیشتری استفاده میکنند، بهطوریکه آنها در سطح گستردهتری اطلاعات درباره بحران و آثار و تبعات آن را جستوجو میکنند. در این شرایط، یک استثنا درباره روزنامهها وجود دارد و آن اینکه میزان مصرف آنها بدون تغییر بوده است. حدود یکچهارم جمعیت مورد نظرسنجی، همچنان برای دریافت اخبار، صفحه اقتصادی روزنامهها را پیگیری میکنند و تقریبا به همین تعداد عنوان کردهاند که برنامههای توصیه سرمایهگذاری شخصی را از طریق رادیو و تلویزیون دنبال میکنند.
روایت رسانهها، مطلوب نبود
آنچه بیش از هر چیز جالب توجه است، اینکه چرخش و پیچش بحران مالی در چندسال گذشته هم غیرمنتظره بود و هم غیرقابل پیشبینی. به همین، دلیل اعطای مسئولیت تشریح و تبیین موضوعات دشوار و پیچیده برای روزنامهنگاران مالی بسیار دشوار و چالش برانگیز است. اگر بررسی درباره شیوه نگرش عمومی(جامعه) به روزنامهنگاران مالی، یک پیام صریح و قاطع داشته باشد، آن این است که روزنامهنگاری هنوز مسیر طولانی برای تبیین اهمیت آن چه که رخ داد و اینکه تبعات آن روی زندگی افراد چه خواهد بود، در پیش دارد.
نگرشسنجی ما در دورهای انجام شد که منطقه یورو در نوامبر سال ۲۰۱۱ در یک مقطع تاریخی حساس درخصوص بحران مالی به سر میبرد. زمانی که یونان در آستانه معضل بدهیهایش بود.
درحالیکه فقط ۵۵درصد پاسخگویان به این مسأله فکر میکردند که این رویداد (مهم)؛ چگونه روی اقتصاد بریتانیا تأثیر دارد، ۴۵درصد از آن اطلاعی نداشتند. این آمار (۴۵درصدی) بهطور معناداری، مشابه شمار افرادی است که ابراز کردهاند، از عملکرد رسانهها درخصوص پوشش خبری بحران اقتصادی، ابراز رضایت کردهاند. این (تشابه) نشان میدهد که در کل دوره زمانی بحران، حدود نیمی از مردم احساس میکردند که رسانهها، ابعاد وسیع نگرانکننده را خوب اطلاعرسانی نکردهاند.
غامضنویسی روزنامهنگاران مالی
حال این سوال مطرح است که از جامعه چگونه اخبار مالی را دریافت و تحلیل میکند؟ مسألهای که مرتبا مطرح میشود و در نظرخواهی ما هم برجسته است؛ کاربرد زبان تخصصی (مالی) در رسانههاست. از هر سه نفر، یک پاسخگو عنوان میکند که اخبار اقتصادی به میزان زیادی با زبان تخصصی و گاه
درون صنفی آمیخته میشود که مخاطب از درک آن عاجز است. وسوسه روزنامهنگاران برای استفاده از کلمات تخصصی یا اختصاری و میانبرها زمانی نمایان میشود که آنها زمان محدودی برای نگارش اخبار فوری دارند یا اینکه اطلاعات خوبی درباره یک رویداد خبری داشته و به موضوع اشراف دارند؛ در این حالت، برای آنها چشمپوشی از عبارات تخصصی – که برای عموم قابل درک نیست – بسیار دشوار است. بخش دیگری از بررسی ما نشان میدهد که طیف زیادی از جامعه حتی نسبت به مفاهیم و اصطلاحات اولیه اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی، نرخ سود بانکی یا بازار اوراق قرضه ناآشنا هستند.
یکی دیگر از دلایل فقدان ارتباط میان روزنامهنگاران و رسانهها با جامعه، شیوه پوشش خبری آنهاست. نظرسنجی انجام شده، شواهد روشنی را در اختیار ما قرار میدهد که عموم جامعه میخواهند بدانند که وقوع رویدادهای بزرگ (Major Economic Events) روی حیات اقتصادی آنها و بستگانشان تأثیر دارد یا نه؛ یا اینکه چه اثری روی درآمد خانهدارها، سطح اشتغال عمومی یا خدمات عمومی (دولتی) برجای میگذارد.
آنها علاقه کمتری به این مسأله دارند که روند و حرکت بازارها چگونه است یا اینکه مذاکرات بینالمللی چگونه پیش میرود یا اوضاع کسبوکار چه حال و هوایی دارد. این مسأله، نشان از مرافعه مردم با روزنامهنگاران مالی دارد؛ یعنی همان کسانیکه غالبا در تلاش هستند با مطالعات موردیشان، تأثیر رویدادها را روی زندگی افراد نشان دهند. اگرچه پوشش خبری نیازمند صرف زمان و انرژی است و اغلب این اثرگذاری به آسانی قابل ارزیابی نیست، اما اگر روزنامهنگاران میخواهند به جامعه مخاطبان بیشتر نزدیک شوند، باید با رویکردهای عملیتر همانند واکنش سریع به رفتار بازارها آشنایی داشته و آنها را به رویدادهای ملموستر برای ارتباط بیشتر با جامعه مبدل سازند.
با این حال، بزرگترین چالش آینده روزنامهنگاری اقتصادی، ناتوانی در گزارشگری بحران مالی است، به گونهای که مردم درک کاملی از آن داشته باشند. این مسأله، یک موضوع اساسی برای جلب اعتماد عمومی است. نظرسنجی ما نشانگر این است که یک بیاعتمادی ژرف درخصوص عینیتگرایی روزنامهنگاری اقتصادی، بدبینی مخاطبان به انگیزه روزنامهنگاران و منابع خبریشان وجود دارد. جدای از اینها، یک باور وجود دارد که روزنامهنگاران تجاری همسو با نیازها و خواستههای جامعه گام بر نمیدارند.(نمودار شماره دو )
بازسازی اعتماد عمومی
البته اعتماد عمومی به روزنامهنگاری اقتصادی در مقاطع زمانی کاهش یافته و در ماجرای هک موبایل افراد مشهور شتاب گرفت. در نظرسنجی ما که مقارن با افشای رسوایی هک کردن طولانیمدت تلفنهمراه از سوی نشریه «ورلد نیوز» و تعطیل شدن آن، صورت گرفت، نیمی از جمعیت پاسخگو بر این باور بودند که شرکت «گلوبال مدیا کورپریشین»، روزنامهنگاران را وادار به رفتار غیراخلاقی کرده است.
برخی شواهد وجود دارد که نشان میدهد روزنامهنگاران اقتصادی ممکن است با چالشهای خاص خودشان روبهرو باشند. در رابطه با جانبداری رسانهای و استفاده از منابع، نزدیک به نیمی از جامعه مورد بررسی، معتقد بودهاند که روزنامهنگاران اقتصادی بسیار به منابع خبریشان نزدیک هستند، بنابراین چندان در پوشش اخبار نمیتوانند مستقل عمل کنند. فقط یکپنجم پاسخگویان بر این گفته تأکید میکنند که روزنامهنگاران تصویر متعادل و منصفانهای از دنیای تجاری گزارش میکنند.
نیمی از پاسخدهندگان میگویند، خبرنگاران به اندازه کافی گزارش نمیکنند که بهبود وضع اقتصادی چگونه روی (موقعیت اقتصادی) آنها به صورت شخصی اثر خواهد داشت. البته از سویی، فقط یکی از سه پاسخدهنده عنوان کردهاند که روزنامهنگاران در تشریح بحران مالی اقتصادی به جامعه عملکرد خوبی داشتند.
ما اکنون دادههای مقایسهای برای آگاهی از اینکه آیا روزنامهنگاران مالی قبل از وقوع بحران مالی بیشتر مورد اعتماد جامعه بودند یا خیر؛ در اختیار نداریم. اما این فرضیه منطقی به نظر میرسد که یکی از دلایل تضعیف اعتماد مردم به رسانهها این بود که عصر اقتصاد طلایی که از سوی سیاستمداران و روزنامهنگاران نماها وعده داده شده بود، توهم دردناکی بیش نبود. بنابراین بزرگترین چالش برای روزنامهنگاران از ورای بحران اقتصادی به وجود آمده، این است که چگونه اعتماد عمومی نسبت به آنها بازگردانده میشود. این مسأله مهم فقط با بازسازی اعتمادعمومی به دست میآید که مصرفکنندگان مجددا متقاعد شوند که رسانهها قادرند آینده اقتصاد آنها را بسازند.
* برگردانی از نوشته پروفسور « استیو شیفرز»
منبع: شهروند