سازمان امور مالیاتی تازه صدایش باز شده! می گوید کارمندان بیشتر از خیلیها مالیات می دهند حتی بیشتر از پزشکان، صرافان، لوازم ساختمانی فروشان و خیلی های دیگر داریم در کشوری زندگی می کنیم که خدمات دولتی و عام المنفعه اش به کام مالیات نده ها شده است.
یاسر فلاح: جیب خرجی دولت است. چرخ کارها را می چرخاند و به دولتها در خدمات دهی کمک می کند. اینروزها در کشورهای توسعه یافته یک پای اقتصاد شده برای خودش. نباشد امورات کشورها لنگ می ماند. در آسیای جنوب غربی اما زیاد به حساب نمی آید. اینجا جایش را نفت گرفته. جیب دولت چنان با نفت چرب می شود که دیگر نیاز به جیب خرجی ندارد. اما در کشورهایی که منابع زیرزمینی ندارند، دولتها برای خدمات دهی بهتر از مردم، مالیات می گیرند. مالیات به دولتها اجازه می دهد، خدماتشان را تکرار کنند. مردم، هم برای تامین امنیت، و هم برای امکان دست یابی به درآمد و سود، به دولتها مالیات می دهند؛ این شرایط اما در عمل جور دیگری می شود. خیلی ها دوست ندارند مالیات بدهند. می گویند، مالیات پول زور است!! همانها در خیابان ها و جاده ها با بهترین ماشین ها ویراژ می دهند یا از کسب و کارشان سود های آنچنانی می گیرند. از خدمات عمومی بهره می برند ولی زورشان می آید مالیات بدهند. مالیات انگار برای همسایه خوب است! همه از فوایدش می گویند ولی نوبت به خودشان که می رسد، جر زنی می کنند. برای همین وابستگی دولت به نفت به سریالی طولانی شبیه شده است. اینجا در ایران، اما اوضاع کمی فرق دارد. مالیات در ایران با کارمندان و حقوق بگیران رابطه خویشاوندی دارد. سر ماه که می شود مالیات است که به سراغ کارکنان می آید؛ دم در هم نمی ماند؛ می آید و درصدی از دسترنج شان را با خود می برد. همین گربه سیاه کارمندان، برای ثروتمندان و مایه داران موشی بیش نیست!! مالیات که نمی دهند، هیچ؛ به عالم و آدم هم معترضند. در کشوری زندگی می کنیم که مالیات ندادن عین ثواب و زرنگی تعریف شده و مالیات دهندگان هم لابد مشتی بدبخت!! اینگونه شده که نظام مالیاتی به کاغذ پاره ای بی مصرف تبدیل شده است. اینروزها دیگر حنای مالیات رنگی ندارد. سراغ تجار و کسبه هم که می رود، برایش پشت چشم نازک می کنند، یا کرکره مغازه هایشان را پایین می کشند؛ به نشانه قهر و اعتراض!!
بیچاره کارمند که اگر به نشانه اعتراض، سر کارش نرود، آنرا هم از دست می دهد. سازمان امور مالیاتی تازه صدایش باز شده! می گوید کارمندان بیشتر از خیلیها مالیات می دهند حتی بیشتر از پزشکان، صرافان، لوازم ساختمانی فروشان و خیلی های دیگر داریم در کشوری زندگی می کنیم که خدمات دولتی و عام المنفعه اش به کام مالیات نده ها شده است. فرار مالیاتی دیگر کلمه ای غریب نیست؛ اتفاقا خیلی هم آشنا و نزدیک است. پیچاندن مالیات لذتی به بعضیها داده که خوردن کباب شاندیز هم این لذت را بازسازی نمی کند. آنطور که مالیات چی ها مدعی اند سالی ۲۰ میلیارد دلار در ایران مالیات پرداخت نمی شود. این یعنی درآمد فروش ۳۳۳ میلیون بشکه نفت!! و اگر نفت را بشکه ای ۶۰ دلار و صادرات روزی یک میلیون بشکه ای را برای کشورمان در نظر بگیریم، می شود درآمد تقریبا یکسال فروش نفت!!
قصه پر غصه مالیات انگار دارد به سکانس های آخرش نزدیک می شود. هر جا کارد به استخوان می رسد، بزرگتر مملکت خودش پای به میدان می گذارد. اینجا هم همینطور شده. کار از تعارف و خجالت گذشته است. یکی از پایه های اقتصاد در ایران حسابی می لنگد. جور پای لنگ را هم فعلا کارمندان می کشند و بس.
نه قانون جامعی دارد و نه اهرمی برای مقابله؛ تا اینجای کار هرکسی مالیات نداده خوش به حالش شده؛ مثل آنهایی که وام گرفتند و قسطش را ندادند. مالیات نمی دهند و در نهایت یک ممنوع الخروجی ساده! حالا مالیات باید بدود تا مالیاتش را زنده کند! اگر بتواند…
داریم در کشوری زندگی می کنیم که همه برای مالیات ندادن و شرکت در ماراتن فرار مالیاتی از هم سبقت می گیرند. گوشه گوشه مملکت پر شده از مناطق ویژه تجاری و آزاد تا مالیات ندهند. به قول ظریفی که می گفت:” روی کشور یک تابلو بزنید به نام منطقه آزاد ایران و خیال همه را راحت کنید”. مسئولین استانی و نمایندگان برای شتاب گرفتن از هم در خدمات رسانی به مناطق خود، گویی منطقه آزاد شدن را انتهای رشد و توسعه می پندارند و برای تبدیل شدن منطقه شان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند.
این اما همه ماجرای مایات ندادن و فرار از آن، نیست. این بار اما شرایط فرق کرده و نفت عزیز کم آورده است. می خواهند کسری منابع را از مالیات جبران کنند. آنهم نه کارمندانو حقوق بگیران. به گفته رهبر انقلاب فرار مالیاتی جرم است و دولت موظف به برقراری نظام جامع مالیاتی شده است. حکمی که اگر به درستی اجرا شود شاید یکبار برای همیشه بیماری مهلک اقتصاد ایران را درمان کند.
منبع: فودپرس