دومان سهند*
محمود احمدینژاد از ابتدای رویکارآمدن پیگیر شعارهای پوپولیستی خود بود؛ گاهوبیگاه از مافیایی حرف میزد که بر اقتصاد کشور چنبره زده است؛ در میان مردم شهرهای محروم بارها وعده داد که نام آنها را افشا و دست آنها را از انحصار در بعضی از زیرشاخههای تجارت قطع میکند. اکنون کمتر از دوماه از دوران ریاست او بر دولت مانده است. در این مدت نه نامی افشا شد، نه مفسدی به دادگاه معرفی شد. در حد ممکن به این وعدهها و درست یا غلطبودن آنها پرداخته شده است ولی شاید موضوعی که در پایان این هشت سال میشود درباره آن قضاوت کرد پدیده سربرافراشتن مافیای جدیدی در کشور و شناختهشدن افراد گمنامی بود که با استفاده از رانتهای دولتی توانستند یکشبه بهمیلیاردها تومان از ثروت کشور دست یابند و برای خود امپراتوریهای اقتصادی بهراه بیندازند؛ موضوعی که حتی داد اصولگرایان حامی دولت را هم درآورد و این مافیا با نام جریان انحرافی جایگاهی در ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور پیدا کرد؛ گرچه احمدینژاد هیچگاه نامی از آن مافیای بهقول خود ۳۰۰نفره نبرد ولی در مقابل بسیاری از افرادی دستگیر شدند که به مافیای اقتصادی دولت منسوب بودند یا نام آنها رسانهای شد. شنیدن نام بعضی از آنها و نحوه طیکردن پلههای ثروت با حمایتهای خاص آنها شاید شنیدنی باشد.
۱. م. ز. مطلق: کمتر کسی در استانهای آذریزبان پیدا میشود که نام این فرد را نشنیده باشد. تا قبل از سال ۸۴ او هم یک فرد معمولی مانند بسیاری از هموطنان تبریزی بود و شاید خودش هم باور نمیکرد در عرض هشتسال به چنان ثروتی برسد که او را در زمره ۱۰سرمایهدار برتر ایران بشناسند. منابع غیررسمی ثروت او را بالغ بر۱۲۰هزارمیلیارد ریال برآورد میکنند. او در چند رشته مختلف ازجمله صنعت فولاد، بانکداری، صنایع هوایی و البته ورزشی مالکیتهای بیشماری دارد. علاوه بر باشگاه فوتبال گسترش که امسال به لیگبرتر صعود کرد، او رییس هیات بدمینتون استان آذربایجان شرقی هم هست! بانک گردشگری، بانک سامان، هواپیمایی آتا، کارخانه بنیان دیزل تبریز، گروه صنعتی ایرانخودرو تبریز، شرکت سرمایهگذاری گسترش فولاد تبریز، مجتمع فولاد بناب، مجتمع فولاد عجبشیر، گروه صنعتی درپاد تبریز، گروه کارخانهها یاقوت صنعت تبریز، گروه صنعتی توانگران سهند، گروه صنعتی الماس تبریز، مرکز آموزش سرمایهگذاری فولادگستر کوثر، گروه سرمایهگذاری دریک و البته باشگاه فرهنگی ورزشی گسترشفولاد تبریز از جمله داراییهای او است. همگان میدانند گرفتن و تامین سرمایه در هر یک از این صنعتها نهتنها سخت بلکه ناممکن است. دوسال پیش خبری در دنیای مجازی پیچید که این فرد با نامهای به رییس دولت خواستار سهمیه ماهانه ۶۵تن شمش از تولید فولاد خوزستان بوده است که باعث شوک در صنعت فولاد کشور شد؛ همچنین خبری دیگر از این فعال بهاصطلاح اقتصادی منتشر شد که ۶۰۰میلیارد تومان اعتبارات اسنادی را بدون طی روال قانونی دریافت کرده است. درنهایت خبر دستگیری او هم در سال ۹۰منتشر شد که با واگذاری سهامش در بانک گردشگری و واگذاری سهام در چندین کارخانه فولاد با قید وثیقه آزاد شد.
۲. ع. ا: اگر برای خرید مبل گذرتان به منطقه یافتآباد افتاده باشد حتما مرکز خرید باشکوهی به اسم بازار مبل ایران را دیدهاید؛ همچنین برای خرید گوشی موبایل، بازار موبایل ایران هم در خیابان حافظ پس از پاساژ علاالدین نامی آشناست. او در این هشتسال آنقدر رشد کرد که توانست بسیاری از زمینهای منطقه یافتآباد را بخرد و ثروت هنگفتی بهدست آورد. او مانند فرد شماره یک این فهرست اقدام به تاسیس بانک کرد و بانک تات را بهراه انداخت تا بر امپراتوری املاک خود گردش مالی هم بدهد. او هم مانند بسیاری از کسانی که به جریان انحرافی منسوب میشدند به ورزش وارد شد و علاوه بر عضویت در هیاتمدیره باشگاه استقلال به ریاست فدراسیون دوچرخهسواری هم رسید، ولی قرعه نظارت و پیگیری اموال به نام ایشان هم افتاد و درنهایت مجبور شد بانک تات را واگذار و بسیاری از فعالیتهای خود را متوقف کند. در رسانهها گزارشهایی از خانه و محل کار او منتشر شد که آنها را به قصر تشبیه میکرد. جزییات بیشتری از فعالیتهای اقتصادی او بهدست نیامده است، ولی گردش مالی گروه سرمایهگذاری تات در سال ۹۰ بالغ بر ۱۰۰۰میلیارد تومان بوده و در صنعت ساختمانسازی بسیاری از پروژهای مهم ازطریق بانک منحلشده تات تامین سرمایه میشده است.
۳. مهآفرید خسروی: دیگر نیازی نیست نام این شخص را با ایما و اشاره بیان کنیم. بسیاری از مردم ایران و حتی جهان نام او را بهعنوان متهم پرونده سههزارمیلیاردی میشناسند. از او بهعنوان نزدیکترین فرد به لیدر جریان انحرافی نام میبرند که در سال ۸۴ همراه با برادرانش تنها یک گاوداری ساده داشت و در پنج سال توانست با حمایتهای خاص، امپراتوری عظیم امیرمنصور آریا را تشکیل دهد. توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا، شرکت پخش امیرمنصور ایرانیان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، صنعت آبمعدنی داماش گیلان، گروه صنعتی نمونه منصور گیلان، شرکت مشاوره و مدیریت تدبیر منصور، سامانههای برنامهریزی منابع کرانه، باشگاه ورزشی داماش ایرانیان، بانک آریا، شفاف شیمیپلاست، صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان، آهن و فولاد لوشان، شرکت پیسنگگستر، شرکت گردشگری و جهانگردی ستاره درخشان درفک، سبکسازان لوشان، ماشینسازی لرستان، معدنشکافان تهران، داماشترابر ایرانیان، خدمات کشاورزی میثاق گیلان، صنایع غذایی ترچینطبخ ایرانیان، نوآوران صنعت الکترونیک، تجارتگستران منصور، شرکت آریاسنگ زرین ایرانیان، سیمان فاراب شمال، مهندسین مشاور مدیریت پردازشزمان، شرکت خدمات خط و ابنیه فنی، شرکت نوآوران صنعت الکترونیک قم، شرکت تراورس، مروارید درخشان آریا، شرکت گسترش منیزیم آریا، شرکت فولاد اکسین خوزستان، شرکت حملونقل جادهای داخلی کالای ایمن ترابر آریا، بیمه طرح ایرانیان و ستارگان امیرمنصور تنها نامهایی کوچک از یک غول اقتصادی بسیار بزرگ بود که در سال ۸۹ شرکت خسروی را در رتبهبندی ۱۰۰شرکت برتر ایران بالاتر از بانکهای دولتی تجارت و صادرات با گردش مالی ۹۰۰میلیارد تومان در بین پنج شرکت برتر ایران قرار داد، ولی درنهایت این مفسد اقتصادی هم در ۲۷شهریور۹۰ بهاتهام اختلاس سههزارمیلیاردی بازداشت و بهاعدام محکوم شد؛ گرچه ارزش داراییهای او تقریبا ۹برابر این اختلاس اعلام شد.
۴. ب. ز: نام این فرد پس از داستان فاضلگیت، در جلسه استیضاح وزیر کار و تعاون، در سال گذشته بر سر زبانها افتاد. او جوانترین فرد این فهرست است که نامش با مافیای نفتی و همچنین پتروشیمی گره خورد ؛ بهگفته خودش بیش از ۶۰ شرکت ازجمله شرکت هولدینگ توسعه سورینت قشم و «اولین بانک سرمایهگذاری اسلامی» (به انگلیسیFirst Islamic Investment Bank) در مالزی و همچنین شرکتهایی در دوبی، ترکیه و تاجیکستان دارد. در یکی از قطعنامههای تحریم اتحادیه اروپا که از او اسم برده شده ۱۵شرکت منتسب به او نام برده شده است؛ همچنین مالک و رییس هیاتمدیره باشگاه فوتبال راهآهن و رییس هیاتمدیره هواپیمایی فارس قشم است. تصاویری از او در فضای مجازی منتشر شد که او را مسلح به اسلحه کمری و اتوماتیک سبک در مکانی نامعلوم نشان میدهد. خود او این عکسها را به ۱۵سال پیش و در منطقه اربیل عراق مربوط دانست و بیان کرد برای حفاظت در سفرهای زمینی در عراق مسلحبودن مسئلهای معمول است، همچنین یک سایت خبری تصویری از یک گذرنامه دانمارکی ظاهرا متعلق به ب. ز منتشر و او را تبعه دانمارک خطاب کرد. این شخص نیز همان تصویر را در سایت باشگاه راهآهن منتشر کرد و آن را جعلی خواند؛ همچنین در سال گذشته تصویر این شخص در جت خصوصی خود منتشر شد که همین موضوع هم حساسیتهای ویژهای را بهدنبال داشت. آمارهای مختلفی از میزان داراییهای این فرد منتشر میشود، ولی کف این ارقام به هشتمیلیارد دلار میرسد که با توجه به میزان داراییهای آشکار او دور از عقل بهنظر نمیرسد. بهتازگی هم آمریکا نام او و داراییهای او را در فهرست تحریمهای خود قرار داده است. آمریکا و اتحادیه اروپا مدعیاند این شخص در دورزدن تحریمها و فروش نفت ایران نقش دارد، ولی نکته چشمگیر گذشته نامعلوم این فرد قبل از ۸۴ است.
۵. م. ر: در داستان اختلاس در بیمه ایران، الیاس نادران، نماینده مجلس، از حلقه فاطمی نام برد که در این اختلاس دست داشتند و سرحلقه این داستان را متوجه معاون اول رییسجمهوری کرد؛ حتی در جریان دادگاه بیمه ایران هم نام این شخص دولتی بارها شنیده شد و قاضی این دادگاه یکی از کارمندان این شخص را بهعنوان مطلع به دادگاه فراخواند؛ گرچه بهدلیل مصاحبه رییسجمهوری که کابینه را خطقرمز نامید، هیچگاه این فرد به محکمه نرفت ولیمیلیاردها تومان پول قبل از کشف این اختلاس بهدست این فرد جابهجا شده بود و طبق شنیدهها ثروت این عضو کابینه که در حال حاضر در خودروسازی و ساختمانسازی در گردش است به بیشتر از ۱۰۰۰میلیارد تومان میرسد.
۶. ح. م. ک: بیشک هنگامیکه از تلاطمهای ارزی و سوداگرانه در این بازار حرف بزنیم نام جمشید بسمالله بهعنوان مافیای ارزی بهیاد میآید، ولی واقعیت چیز دیگری است. قبل از انتخابات مجلس نام فردی منتشر شد که ارتباطاتی در بانک مرکزی داشت. ارز دولتی را از این مرکز خارج میکرد و با ایجاد نوسان در بازار سود هنگفتی به جیب میزد. این فرد هم مانند بسیاری از افراد که در این هشتسال جهش آنچنانی در اقتصاد پیدا کردند قبل از سال ۸۴ دلال سادهای بود که پس از آن با تطمیع و البته حمایتهای خاص دولتی توانست نزدیک به ۵۰۰میلیارد تومان ارز از بانک مرکزی خارج کند و با سود هنگفت در بازار به فروش برساند؛ گرچه درنهایت شخص مورد حمایت دولت که رابط این فرد بود از بانک مرکزی اخراج میشود و این ح. م. ک هم دستگیر میشود.
۷. م. ی: در هیاهوی بگمبگمها خبر جالبی منتشر شد که کمتر مورد موشکافی قرار گرفت. سلطان شکر درگذشت. قبل از سال ۸۴ طبق معمول توزیع و واردات شکر در اختیار وزارت بازرگانی بود، ولی بعد از سال ۸۴ نزدیکی یکی از دلالان شکر به یکی اعضای دولت باعث شد رانتهای شگرفی در اختیار فردی خاص قرار گیرد همین که او را به سلطان بیرقیب واردات و فروش شکر در کشور تبدیل و میلیاردها تومان نصیب او کرد، ولی او هم از آه رقیبان خود بینصیب نماند و دستگیر شد؛ اما با زیرکی خاص با انتشار خبر مرگ خود از زندان خارج شد و گفته میشود در خارج از کشور بهسر میبرد.
اگر نگاهی گذرا به این فهرست بیندازیم، بیشک نقاط مشترکی بین این افراد مانند علاقه به ورزش و سرمایهگذاری در گردش پیدا میکنیم که همگان میدانند مرد خبرساز دولت هم علاقه خاصی به این دو زمینه دارد؛ پس بیراه نیست که این افراد در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، بهخصوص دوره دوم، آنچنان قدرت اقتصادی پیدا کردند که برای بسیاری تصورناپذیر بود؛ زیرا همگان در سال ۸۸ شاهد افشاگری احمدینژاد درباره فساد بعضی از سران نظام در مناظرههای ریاستجمهوری بودند. بعد از انتشار خبر حکم اعدام مهآفرید خسروی، صادق زیباکلام یادداشتی در حمایت از مهآفرید منتشر کرد که او را نابغه و کارآفرین نامید و نام او را همردیف استیو جابز قرار داد. در اینکه بیشتر این افراد توانستهاند افراد بسیاری را بهکار گمارند شکی نیست، ولی اینکه واژه کارآفرین را هم برای آنها استفاده کنیم شاید کمی خندهدار باشد. باید خدمت جناب زیباکلام و افرادی که مشابه ایشان فکر میکنند مطلبی را متذکر شد؛ اگر رانت و ثروتی که خارج از روال معمول نصیب این افراد شد در اختیار همان کارگران زحمتکشی بود که برای این افراد کار میکنند، شاید شاهد ظهورهزاران کارآفرین بودیم؛ البته خودمان هم میدانیم که این مطلب نشدنی است؛ چون آنگاه چگونه اسفندیار بهار را زنده میکرد.
* در تهیه این گزارش از منابع خبرگزاریهای فارس، ایسنا و ایلنا استفاده شدهاست.
منبع: روزنامه بهار