رضا ضراب توانسته بود در بین بازرگانان و تاجران و فعالان صنعتی خودش را به لطف شهرت پدر چهره کند و از خودش هوش و زبر و زرنگی خاصی نشان دهد و مورد اعتماد بزرگان تجارت در ایران، ترکیه، آذربایجان و امارات قرار بگیرد.
فقط آقا رضا ضراب بود، پسر حاج حسین ضراب. توانسته بود در بین بازرگانان و تاجران و فعالان صنعتی خودش را به لطف شهرت پدر چهره کند و از خودش هوش و زبر و زرنگی خاصی نشان دهد و مورد اعتماد بزرگان تجارت در ایران، ترکیه، آذربایجان و امارات قرار بگیرد. اما هنوز هم از رضا «صراف» که در ترکیه به این نام میخوانندش، فراتر نبود و برای مردم چهره مشهوری نبود. اما ورق با یک رویداد برگشت. رضا ضراب با یک خواننده نامآشنای ترک که از قضا در ایران هم بسیار مشهور بود و هواخواه داشت ازدواج کرد؛ «ابرو گوندش» که از یک سال قبل از اعلام رسمی ازدواجش هم در محافل رسمی و غیررسمی با رضا ضراب دیده شده بود. حتی چندی بعد عکسهای محجبه او در رستورانی در کرج به همراه رضا ضراب منتشر شد تا هر کس نسبت به این خبر اندک تردیدی داشت، بپذیرد که رضا ضراب پسر تاجر معروف ایرانی اکنون همسر یک سوپراستار ترک است. رضا ضراب که تاجر و صرافی آشنا برای بازرگانان بود، حالا شهرتی عام هم داشت؛ جوانی که شوهر ابرو گوندش بود.
تبریزیالاصل استانبولی
خانواده رضا ضراب از خانوادههای اصیل، مذهبی و شناختهشده در تبریز هستند. رضا نیز در سال ۱۳۶۲ در همین شهر به دنیا آمد. گفته میشود که خانواده ضراب در دوران جنگ به ترکیه و سپس دوبی رفتند و در جریان این سفرها، رضا در ترکیه ماند و استانبول را برای ادامه زندگی انتخاب کرد. خانواده ضراب علاوه بر ایران در سه کشور آذربایجان، ترکیه و امارات متحده عربی فعالیتهای اقتصادی دارند و در حوزههای مختلف بازرگانی و صنعتی، چون واردات و صادرات، طلا و سنگهای قیمتی، نقلوانتقال و مبادله ارز، کشتیسازی، فولاد و… کار میکنند. حسین ضراب پدر رضا ضراب بعد از بازگشت به ایران فعالیتهای خود را با تاسیس کارخانجات فولاد ادامه داد. کارخانجاتی که البته راهاندازی و افتتاح آن برای ضرابِ پدر، کم حاشیه نداشت. حسین ضراب ابتدا در ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۸۷ شرکت صنایع فولاد کاوه تیکمه داش را تحت شماره ۳۵۳ به ثبت رساند که محدوده فعالیتهای آن خرید، فروش، تهیه، توزیع و تولید انواع آهنآلات و محصولات فولادی و انواع مقاطع فولادی ساختمانی و صنعتی اعم از سبک و سنگین و همچنین شمشهای فولادی و بیلت و هرگونه مواد اولیه، نصب و راهاندازی هر نوع کارخانه تولیدی و صنعتی و بهرهبرداری از آن و انجام کلیه امور و عملیات بازرگانی و تاسیسات هر نوع کالای مجاز است. این کارخانه در ۱۸ مهرماه سال ۱۳۹۱ نیز با حضور استاندار آذربایجان غربی به بهرهبرداری رسید و افتتاح شد. گفته میشود حسین ضراب طرح توجیهی ساخت این کارخانه را در سفر استانی محمود احمدینژاد و دیدارش با کارآفرینان تبریزی به او داد و همانجا موافقت و امضای او را گرفت.
اما چندی بعد و با منتشر شدن چندین آگهی ثبت شرکت، دوباره نام ضرابِ پدر بر سر زبانها افتاد. همه از رابطه خوب او با دولت دهم نوشتند و در نهایت مشخص نشد که این شرکتها در حال حاضر چگونه فعالیتی دارند. خانواده ضراب در دو روز متفاوت که تنها دو هفته با هم فاصله داشتند، هشت شرکت به ثبت رساندند. در هیات مدیره تمام این هشت شرکت حسین و رضا ضراب با عناوین مختلفی چون عضو هیات مدیره، رئیس هیات مدیره یا مدیرعامل حضور دارند. همچنین شهین خبازتمیمی نیز در هفت شرکت بین اعضای هیات مدیره حضور دارد یا نایبرئیس هیات مدیره است یا مدیرعامل. در یکی از این هشت شرکت نیز نام شیدا ضراب به عنوان مدیرعامل دیده میشود. اما نکته جالب در مورد ثبت این شرکتها به این صورت است که چهار شرکت مجتمع صنعتی آذر سهند تیکه داش، فولادسازان نصر تیکمه داش، صنایع فولاد نوین تیکمه داش و مجتمع صنایع فولاد قائم تیکمه داش در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۸۷ در اداره ثبت اسناد و املاک بستانآباد به ثبت رسیدند. دو هفته بعد یعنی در تاریخ ۲۹ آبانماه نیز چهار شرکت صنایع نورد مهر تیکمه داش، فولادگستران قائم سهند، صنایع ذوب الغدیر تیکمه داش و صنایع فولاد سدید تیکمه داش در همان اداره، ثبت شدند. این فعالیتها زمینه بروز شایعات در مورد همکاری و تعامل بالای دولت دهم با خانواده ضراب را فراهم کرد. شایعاتی که بعدها با فعالیتهای رضا ضراب بیشتر و بیشتر شد.
ازدواج پرحاشیه
خبر ازدواج رضا ضراب با ابرو گوندش در ایران سر و صدای بسیاری داشت. نه از این رو که کسی رضا را میشناخت که تقریباً همه یکی دوباری صدای زیبای خواننده ترک را شنیده بودند. ابرو گوندش ستاره مشهوری در عالم موسیقی ترکیه بود و در ایران هم از سالها قبل و به لطف شبکههای ماهواره آنالوگ و پخش شدن تنها چند کانال تلویزیونی ترکیه از طریق ماهواره، اکثر مردم با چهره و صدای گوندش آشنا بودند. به همین دلیل وقتی اعلام شد یک تاجر ایرانی با او ازدواج کرده همه به این صرافت افتادند که رضا ضراب را بشناسند. در مورد داستان ازدواج ضراب با گوندش حرف و حدیثهای فراوانی نقل سایتهای زرد و وبلاگهای مختلف است. از مخالفت جدی خانواده مذهبی ضراب تا در یک کفش کردن او. شبکههای تلویزیونی ترکیه که علاقه بسیاری به پیگیری زندگی شخصی سوپراستارهای خود دارند، در سال ۱۳۸۸ عکسهایی از رضا ضراب و ابرو گوندش در کنار یکدیگر در محافل مختلف منتشر کردند و حتی خبر ازدواج آن دو را نیز اعلام کردند. در نهایت این خود ابرو گوندش بود که در یکی از کنسرتهایش در زمستان ۱۳۸۸ اعلام کرد با رضا ضراب ازدواج کرده و تنها شاهدان این ماجرا نیز خانوادههایشان بودهاند. ضراب و گوندش پس از سفری سهروزه خانهای در منطقه حاشیهای کمبرگاز در استانبول اجاره کردند که گفته میشود ۱۰ هزار لیر برای اجارهبهای آن پرداخت شده و ۱۰۰ هزار لیر نیز برای بازسازی و آماده کردن آن هزینه شده است. اما ماجرا برای ایرانیها وقتی جذابتر شد که چند ماه بعد تصاویر ابرو گوندش با حجاب ایرانی در یکی دو رستوران در کرج منتشر شد. حتی گفته شد مردمی که او را از نزدیک دیدهاند از ابرو خواستهاند برایشان بخواند. ضراب و گوندش با وجود تمام شایعات و مسائلی که در مورد اختلاف سنی، مخالفت خانواده و قهر و آشتیهای گوندش مطرح شد، این زندگی خود را ادامه داده و صاحب فرزندی به نام آلارا نیز شدهاند.
فعالیتهای اقتصادی بازرگان جوان
رضا ضراب را یک تاجر متبحر در زمینه نفت و طلا میدانند. او در ترکیه مالک هلدینگ رویال است. با اینکه رشته اصلی فعالیتش را سنگهای قیمتی و طلا عنوان میکنند، در فعالیتهای اقتصادی دیگری نیز دست دارد. او همچنین یک کارخانه کشتیسازی را اداره میکند که در اصل متعلق به پدرش بوده است. همچنین در کار صادرات و واردات بین ترکیه و ایران فعال است. او همچنین با استفاده از شرکتهای مختلفی که در کشورهای مختلف به ثبت رسانده امور نقلوانتقال پول و کالا را انجام میدهد.
رضا ضراب به واسطه فعالیتهای اقتصادی عمده و متعددش در ترکیه نیز مشهور و به یکی از نزدیکان رجب طیب اردوغان نخستوزیر سابق (و رئیسجمهور کنونی) تبدیل شد. تا جایی که اردوغان بارها از او به عنوان جوانی خیر نام برد. با این همه مشخص است در کشوری که تا همین یک دهه قبل هیچگاه ثبات سیاسی نداشته و کودتا پشت کودتا دولتها را سرنگون کرده است، نزدیکی به یک گروه سیاسی همانقدر که میتواند منافع داشته باشد ریسک بالایی نیز دارد. آن هم در کشور ترکیه و محل درگیریهای سیاسی، پاپوشها و فسادهای بزرگ. از همین رو بود که روز ۲۶ آذرماه سال ۱۳۹۲ ناگهان همهچیز تغییر کرد. انگار که رویایی خوش ناگهان به بیداری نکبتباری ختم شده باشد. قوه قضائیه و پلیس ترکیه در این روز به اتهام فساد مالی، پولشویی و رشوه نزدیک به ۵۳ نفر را دستگیر کردند که یکی از مشهورترین آنها رضا ضراب بود. البته رضا ضراب تنها چهره مطرح بین بازداشتشدگان نبود که در کنار او پسر معمر گولر وزیر کشور، پسر ظفر چاقلایان وزیر اقتصاد و رئیس بانک دولتی هالک بانک هم در رابطه با این پرونده دستگیر شدند و همگی به جابهجایی غیرقانونی پول و رشوه دادن به مقامات دولتی و حکومتی متهم شدند.
هفتاد روز زندان
دوره بازداشت رضا ضراب نیز فصل جدید و منحصربهفردی در زندگی او بود. رضا ضراب در زندان بود و به خاطر فعالیتهای اقتصادیاش به ویژه مساله نقل و انتقال طلا به ایران مورد بازجویی قرار میگرفت. در بیرون از زندان نیز خبرها کم نبود. همسر مشهور ضراب هم گرفتار مشکلات پیش آمده برای زندگیاش و حواشی پیرامون کار و حرفهاش شد. ابرو گوندش کنسرتهایش در ابتدای سال نو میلادی را لغو کرد و در برنامههای تلویزیونی حاضر نشد؛ با خودرو شیشه دودی به دیدار ضراب در زندان رفت و وقتی هم که در مقابل دوربین قرار گرفت برای عشقش گریست. او پس از ملاقات با ضراب در یک برنامه زنده و پربیننده تلویزیونی به نام «صدای ترکیه» (o ses turkiye) شرکت کرد و زمانی که مجری این برنامه از او خواست درباره مسائل پیش آمده برای همسر ایرانی خود توضیح دهد، با چشمانی اشکبار گفت: «رضا همسر من و پدر فرزندم است. ما با عشق با هم ازدواج کردیم. همانگونه که سالها پیش بیماری سختی را پشت سر گذاشتم میگویم که از پس هر تاریکی صبحی هست و من به آن صبح امیدوارم. این روزهای بد و تاریک نیز خواهد گذشت. من و رضا زمانی که ازدواج کردیم به هم قول دادیم در روزهای تلخ و شیرین پشت هم باشیم. اکنون هم تنها وجودم در این برنامه است ولی احساسم نه.» اما در کنار این اظهارنظرهای احساساتی همسر رضا ضراب، اخبار و شایعات فراوانی هم پیرامون او شکل گرفت. ابتدا برخی رسانههای ترک در گفتوگو با دیگر خوانندگان مشهور ترکیه از اوضاع نابسامان روحی و جسمی ابرو و قصد جدا شدنش از رضا ضراب نوشتند و بعد هم خبر از فایلی صوتی دادند که نشان از درگیری رضا ضراب در یک فساد دارد و به همین دلیل گوندش در فکر جدایی است.
با این همه همانطور که رضا ضراب ناگهانی دستگیر و بازداشت شد، غیرمنتظره نیز آزاد شد. نهم اسفندماه ۱۳۹۲ یعنی پس از تحمل ۷۳ روز زندان، رضا ضراب آزاد شد. به گزارش رسانههای ترکیه در این روز ابرو گوندش با خودرو شیشه دودی خود در مقابل زندان متریس استانبول منتظر ماند تا رضا آزاد شود. گفته میشود محافظان رضا ضراب هنگام ترک زندان و سوار شدن او بر ماشین با خبرنگاران درگیر شدند و اجازه ندادند آنها عکس و تصویری ثبت و ضبط کنند. به گزارش سایت عصرایران رضا ضراب و چهار متهم دیگر که یکی از آنها پسر وزیر کشور بود؛ که البته وزیر بعد از این اتفاق استعفا داده بود؛ توسط دادگاه آزاد شدند اما برای آنان شرط شد که از ترکیه خارج نشوند و به طور هفتگی خود را به دادستانی استانبول معرفی کنند. برابر حکم دادستانی رضا ضراب بعد از آزادیاش هر روز جمعه به دادستانی استانبول مراجعه میکرد تا حضور خود را اعلام کند. با رهایی این پنج نفر از زندان، تمامی افرادی که در روز ۱۷ دسامبر برابر با ۲۶ آذرماه دستگیر و بازداشت شده بودند آزاد شدند. نخستوزیر وقت ترکیه نیز بعد از انتشار خبر آزادی رضا ضراب و چهار متهم دیگر، با زیر سوال بردن مجدد بازداشتها در این پرونده گفت: «هرچند دیر اما در نهایت حق به حقدار رسید.»
دعوای سیاسی یا فساد اقتصادی
ماجرای بازداشت و دستگیری حدود ۵۰ نفر از جمله رضا ضراب، پسران دو وزیر کابینه و رئیس هالک بانک که به آن پرونده بزرگ فساد مالی نام دادند، ابعاد مبهم و غیرشفافی دارد. بلافاصله بعد از این اتفاق رجب طیب اردوغان، این بازداشتها را توطئهای علیه دولت پاکدست حزب عدالت و توسعه خواند. اردوغان، پیروان فتحالله گولن، یار و طرفدار سابقش را متهم به سندسازی برای نزدیکان دولت کرد. فتحالله گولن از رهبران مذهبی و سیاسی است که در ترکیه طریقتی دارد و مدارسی مذهبی. او ابتدا از پشتیبانان اردوغان و حزب عدالت و توسعه بود و اردوغان نیز هرساله در یکی از مدارس مذهبی او سخنرانی داشت اما اختلافات بین این دو چهره به مرور افزایش یافت تا جایی که گولن، اردوغان را در شمایل رهبری خودرای خواند. اردوغان در برابر بحران سیاسی ایجادشده در نتیجه افشا شدن پرونده فساد بزرگ مالی، بیکار ننشست. او تعداد قابل توجهی از وزیران را برکنار کرد و کابینهاش را تغییر داد. بعد سراغ نیروهای پلیس رفت و فرماندهان ارشد پلیس را برکنار کرد. تغییرات گسترده اردوغان و تصویب و اصلاح قوانینی که در مجلس با توسل به حزب متبوعش که حزب حاکم پارلمان نیز هست، انجام داد، باعث شد قدرت دولت بیش از پیش شود و نخستوزیر بتواند با آنچه توطئه علیه دولتش خوانده بود، مقابله کند. به این ترتیب در نبردی سیاسی که اردوغان از آن پیروز بیرون آمد، رضا ضراب و سایر متهمان نیز آزاد شدند.
بازداشت ضراب و انعکاسش در ایران
بازداشت رضا ضراب اما در ایران نیز انعکاس و بازخورد زیادی داشت. بعد از آغاز روند بازداشتها در ترکیه، انگار عدهای در تهران منتظر بودند تا نام رضا ضراب را هم بشنوند. از آغاز دستگیریهای گسترده به خاطر این پرونده تا بازداشت رضا ضراب طولی نکشید و آن عکس معروف در بین ماموران پلیس از او منتشر شد. بعد از واکنشهایی که در روزنامهها و سایتها و شبکههای مجازی در مورد دستگیری رضا ضراب ایجاد شد، ابراهیم رحیمپور، معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه کشور، در رابطه با این دستگیری و اقدامات احتمالی گفت: «این فرد سمت رسمی ندارد و کارهای او نیز با دولت نبوده است. این موضوع چند روزی است که در رسانههای ترکیه خیلی بزرگ شده است، موضوع هم تنها مربوط به یک ایرانی نیست. مساله فراتری در سیستم ترکیه است که ظاهراً درگیریهای پشت پردهای بوده است که به صحنه آمده و ما نیز شاهد این فعل و انفعالاتی که تاثیراتی را در داخل ترکیه گذاشته است، هستیم. در این میان اسم یک فرد ایرانی و فعالیتهای صرافی که داشته و معاملاتی را که انجام میداده، مطرح شده است. هنوز در شرایطی که بتوانیم در مورد این ایرانی نظر بدهیم، نیستیم و در حال بررسی هستیم. در مورد ترکیه نیز یک مساله داخلی و مساله بزرگی است که در سیستم داخلی ترکیه فعل و انفعالات بسیاری انجام شده است و به نظر میرسد که چندان ربط مستقیمی به ما نداشته باشد. البته حرفهای مختلفی در مورد ارتباط این موضوع با مسائل اقتصادی ایران مطرح است و ما هنوز در شرایطی نیستیم که بخواهیم قضاوت کنیم یا اینکه ببینیم از کل ماجرا چقدر مربوط به ایران میشود، اما به نظر میرسد که یک موضوع پیچیده است که ابعاد بیشتری دارد. این فرد آنطور که اعلام کرده است، ایرانی است و ظاهراً تردیدی هم در ایرانی بودن او وجود ندارد هر چند که همسر وی ترک است، اما این فرد سمت رسمی ندارد و کارهای او نیز با دولت نبوده است. او در زمینه کارهای صرافی و بانکی تحرکاتی داشته است که نمیدانیم چقدر مربوط به ایران میشود. اینها شنیدههایی است که در رسانههای ترکیه آمده است. در یک هفته گذشته در ترکیه دستگیریهای مختلفی صورت گرفته که ابعاد رسانهای بسیاری داشته است.»
چه کسی رئیس چه کسی است؟
داستان رضا ضراب با شهره شدن نامی دیگر باز هم بر سر زبانها افتاد. بابک زنجانی تاجری که در اواخر سالهای دولت دهم با استفاده از روابط غیرشفافی توانسته بود با فروش نفت و جابهجایی دلارهای نفتی ایران پیش برود نیز نامش همواره در کنار نام رضا ضراب برده میشد. نام این دو با هواپیمایی که بار طلا داشت و در فرودگاه آتاتورک ترکیه برای چندساعتی توقیف شد، پیوند خورده است. گفته میشود که این هواپیما که ۱۵۰۰ تن طلا حمل میکرد، فاقد اسناد قانونی بوده است. در نهایت این هواپیما اجازه پرواز گرفت و به مقصد اصلیاش یعنی امارات متحده عربی رسید. با این همه در مورد پرواز مجدد این هواپیمای توقیفشده دو روایت وجود دارد. بابک زنجانی میگوید پلیس ترکیه خواستار مدارک بوده و تا رسیدن مدارک خرید طلاهای موجود در هواپیما، آن را توقیف کرده است. بعد از رسیدن طلاها نیز پلیس اجازه پرواز به هواپیما داده است. شایعه دیگری نیز وجود دارد که میگویند این هواپیما با پرداخت رشوههای کلان به مسوولان دولتی از سوی رضا ضراب اجازه پرواز گرفت. موضوعی که لااقل تاکنون همچنان ناشناخته مانده است.
بعد از دستگیری رضا ضراب این مساله مطرح شد که او در بازجوییهایش بابک زنجانی را رئیس خود معرفی کرده است. موضوعی که بعدها در آزادی آن را تکذیب کرد. با این همه این مساله در رسانهها انعکاس یافت و بابک زنجانی که هنوز آزاد بود و البته خطر دستگیری را هر لحظه حس میکرد تلاش کرد از ضراب برائت بجوید. به نوشته خبرگزاری ایسنا او در سایت شرکت سورینت و البته صفحه شخصی فیسبوکش نوشت: «برخی از اخبار منتشرشده در رسانههای ترکیه در مورد من صحیح نیست و لازم میدانم در این زمینه توضیحاتی را ارائه کنم. در فعالیتهای تجاری خود که در حجم غیرقابلانکاری صورت میگیرد به جز محدودیتهای خاصی که نسبت به هموطنان ایرانی اعمال میشود هیچگونه محدودیت و بازجویی دیگری صورت نگرفت. تمامی فعالیتهای من در ترکیه دارای اسناد و مدارک است و در ترکیه هیچ فعالیت غیرقانونی انجام ندادهام. از نامهای بردهشده در بازجویی تنها رضا ضراب را به دلیل ایرانی بودنش میشناسم. با رضا ضراب در تمام عمرم تنها چند دفعهای ملاقات داشتم اما هیچگونه فعالیت تجاری مشترکی انجام ندادهایم و از فعالیتهای رضا ضراب هیچ اطلاعی ندارم. حتی نمیدانم محل کار ایشان کجاست! اگر هم فعالیتهای غیرقانونی انجام داده باشد خودش مسوول است و این مساله به من هیچ ارتباطی ندارد. نزدیک به شش ماه است که از ایران خارج نشدهام و هنوز هم در تهران هستم و این خبر که قرار است من با رضا ضراب در آنکارا ملاقات داشته باشم، یک دروغ محض است. من یک فرد مشهور هستم و هر کسی من را میشناسد. به همین دلیل سفر من به روشهای غیرقانونی یا استفاده من از اسناد جعلی غیرممکن است. در خبرها از تجارت طلا بهوسیله هواپیما سخن رانده شده که این نوع تجارت تماماً قانونی است. من مطابق قوانین از کشور غنا ۱۵۰۰ کیلوگرم طلا خریداری کردم و برنامهام این بود که ۵۰۰ کیلوگرم آن را در ترکیه و بقیه آن را در دوبی به فروش برسانم که در فرودگاه آتاتورک مدارک طلاها خواسته شده بود و تا زمانی که مدارک آورده شود، هواپیما از زمین بلند نشد و پس از رسیدن مدارک، هواپیما از ترکیه خارج شد. از طرف مقامات ترکیه این قضیه چندین بار از همه نظر مورد بررسی قرار گرفته و هیچ جرمی در مورد من پیدا نکردند. من رئیس رضا ضراب نیستم و حجم کلی روابط تجاری ما یک در هزار هم نیست و همه آنها در چارچوب قانون صورت گرفته است. در سالهای اخیر ترکیه در حال پیشرفت تحت رهبری نخستوزیر رجب طیب اردوغان، نهتنها برای من بلکه برای تمامی صاحبان سرمایه کشورهای مسلمان به یک قطب مرکزی سرمایهگذاری تبدیل شده است. من به علت اطمینانی که به رهبری و تدبیر نخستوزیر رجب طیب اردوغان داشتم در ترکیه سرمایهگذاری کردم. نسبت به ترکیه به عنوان کشوری که به سرعت مسیر پیشرفت را طی میکند و نخستوزیر ترکیه رجب طیب اردوغان به عنوان یک مسلمان، احساس غرور میکنم. گروهی که من صاحب آن هستم شامل ۶۵ شرکت است و درآمد سالانه آن شش تا هفت میلیارد یورو است و من به کارهای کوچکی که در خبرها از آن نقل شده است، هیچ احتیاجی ندارم. به دست آوردن و حفاظت از ثروت به این بزرگی از طرق غیرقانونی و کنترلنشده غیرممکن است. به عنوان یک شهروند ایرانی من تاوان محدودیتها و نگاه بدبینانهای را میدهم که نسبت به ایرانیان وجود دارد. با وجود اینها ارادتم نسبت به ترکیه و نخستوزیر آن رجب طیب اردوغان که با ایشان از نزدیک آشنا نشدهام، هرگز کم نخواهد شد و به سرمایهگذاری در ترکیه ادامه خواهم داد و کسانی را که این خبرهای جعلی را در مورد من منتشر میکنند، خوشحال نخواهم کرد. در خصوص ادعایی که در مورد من شده هر نوع مدارک و اطلاعات و کمکی از من خواسته شود، آماده همکاری هستم.»
با این همه بابک زنجانی نیز که از چند ماه قبل از این اتفاق بارها و بارها نامش به عنوان مجرم اقتصادی از سوی افراد و مسوولان مختلف برده شده بود، در دورانی که رضا ضراب در استانبول در ترکیه بود بازداشت شد. چند صباحی بابک زنجانی در اوین و رضا ضراب در متریس، همزمان در بازداشت بودند؛ ضراب اما کمتر از سه ماه در زندان ماند و آزاد شد. بابک زنجانی اما چیزی نمانده تا دوران بازداشتش به ۱۰ ماه بکشد و هنوز مشخص نیست که نتیجه بازجوییهای دامنهدار از او به کجا خواهد انجامید.
با زندانی شدن بابک زنجانی، تعدادی از نمایندگان مجلس و مسوولان از رضا ضراب نیز نام بردند. البته اذعان کردند که هنوز مستندات مشخصی باب بر همکاری این دو با هم ندارند. امیرعباس سلطانی شاخصترین چهره پارلمانی بود که رضا ضراب را از ایادی زنجانی خواند و گفت: «زنجانی در داخل و بیرون از زندان عوامل بسیاری دارد و برخی مسائل را هدایت میکند. به طور مثال رضا ضراب، تاجر ایرانیالاصل از ایادی اوست. ضراب در ترکیه اموال و داراییها زنجانی را هدایت میکند. ضراب در زمان بازداشتش در ترکیه اعتراف کرده بود زنجانی رئیس اوست.» در حالی که علیرضا بیگدلی، سفیر ایران در ترکیه به روزنامه حریت گفته بود که هرگز مدرک معتبری که دال بر ارتباط میان زنجانی و ضراب باشد ندیده است.
تبرئه
اما آخرین خبر از بازرگان جوان ایرانی در استانبول تبرئه او بود. خبری که همین هفته پیش از سوی دادستانی استانبول اعلام و منتشر شد. بیست و پنجم مهرماه جاری رسانههای ترکیه این خبر را منتشر کردند که رضا ضراب به همراه ۵۳ متهم دیگر پرونده پولشویی و ارتشا به دلیل نبود مدارک کافی همگی تبرئه شدهاند. ضراب در حالی تبرئه شد که برخی رسانههای ترک از جمله روزنامه حریت پیش از آن آزادی او را «پرشبهه» توصیف کرده بودند. با این همه اردوغان معتقد است حق به حقدار رسیده است. پرونده بزرگ فساد مالی در ترکیه به صف پروندههای زیاد دیگری پیوست که در میانه دعواها و مشاجرات سیاسی معمولاً نامشخص و غیرشفاف بسته میشوند و در این میان مشخص نمیشود که آیا واقعاً جرمی اتفاق افتاده است یا خیر. مشخص نمیشود که آیا واقعاً احدی از متهمان جرمی مرتکب شده است یا خیر. پرونده فساد مالی ترکیه نیز در این میان جز چند ماه زندانی برای چند متهم تبرئهشده و برکناری چند فرمانده ارشد پلیس، مقامات قضایی و قضات ترکیه دربر نداشت. تنها اردوغان بود که در آخرین ماههای نخستوزیریاش با برکناری ۱۰ وزیر از کابینه دست به یک تصفیه سیاسی همهجانبه زد و تنها کمی بعد با رای عمومی و اقبال مردمی بر صندلی ریاستجمهوری نشست. به نظر میرسد سرانجام این پرونده نامشخص قضایی تنها یک برد قدرتمندانه دیگر برای اردوغانی باشد که به تازگی دوران ریاستجمهوری خود را شروع کرده است.
رضا ضراب اکنون هم آزاد شده و هم تبرئه. او باز هم میتواند همانند قبل به کار تجاری و بازرگانی خود بپردازد اما آنچه در این میان برای مردم ایران و ترکیه ابهام ایجاد کرده این است که نمیدانند باید او را یک بازرگان باهوش بدانند که با فعالیتهایش به اقتصاد دو کشور کمک میکند یا فردی که از امتیازات و رانتهایی که از رابطه نزدیک با دو دولت ایران و ترکیه نصیبش شده سود کلان برده است.
در این میان البته وضعیت ایرانیها شاید کمی پیچیدهتر باشد. ایرانیها نمیدانند باید از رضا ضراب به خاطر نقل و انتقال دلارهای نفتی به کمک شرکتهای بیشمار و صرافیهایش در دوران تحریمهای سخت بینالمللی ممنون باشند یا او را نیز در زمره بابک زنجانی بدانند که از پول نفت و درآمد عمومی مردم برای خود کسب درآمد کرده است.
سیدحمید حسینی عضو هیاترئیسه اتاق تهران احتمالاً آخرین چهره شناختهشدهای است که چندی قبل با ضراب در استانبول دیدار کرد. حسینی با انتقاد از آنچه در مورد ضراب گفته میشود او را چهرهای توصیف کرده که در میانه تحریمهای سخت بینالمللی به ایران برای به چنگ آوردن پول نفت کمک کرده است. عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران معتقد است فردی چون ضراب که روابط نزدیکی با دولت ترکیه دارد میتواند در توسعه روابط اقتصادی دو کشور بسیار به کار آید و مفید واقع شود. او با انتقاد از سوزاندن چهرههایی چون ضراب که در واقع به کشور خدمت میکنند گفته بود در سفر اخیر بیژن زنگنه وزیر نفت به ترکیه، این ضراب بوده که با استفاده از روابط نزدیک خود با اردوغان زمینه دیدار این دو را فراهم کرده است. شاید باید زمان بیشتری بگذرد تا با رضا ضراب آشنا شویم. او که اخیراً و در بحبوحه صدور حکم تبرئهاش گرفتار درد کیسه صفرا و جراحی بستری شدن در بیمارستان هم شده بود. دردی که زمانی از آن به بیماری سرطان یاد کرده بود تا بتواند برای ادامه روند درمان خود از زندان آزاد شود. رضا ضراب حالا هم آزاد است و هم تبرئه از تخلفات اقتصادی. میتواند باز هم به تجارت طلا و سنگهای قیمتی، صرافی و کشتیسازی ادامه دهد، میتواند همچنان هدایای گرانقیمت و مجللی چون ویلا و قایق تندرو برای خانواده و همسر مشهورش خریداری کند، شاید به گفته خود ابرو گوندش هدیه بعدی ضراب برای او سیاره مشتری باشد، اما باید دید او بعد از این اتفاقات و اخباری که در موردش در ایران و ترکیه منتشر شده حاضر است در نقلوانتقال پول و دور زدن تحریمها به سرزمین مادریاش کمک کند.
منبع: خبرآنلاین