اولین جنبه دغدغهآفرین، لطمهای است که به اعتماد سهامداران خرد حاضر در بورس بابت این زیاندهی مستمر وارد میشود
استمرار تلاطم و ضرردهی در بازار سرمایه کشور طی ماههای اخیر، نگرانیها در مورد آینده بورس و نقشآفرینی آن در ساختار اقتصادی کشور را افزایش داده است. بررسیها نشان میدهد تقریبا از اواسط سال گذشته تاکنون باستثناء مواقع خاصی، شاخص بورس نزولی بوده است و سهامداران دچار زیان شدهاند. در تازهترین آمارهای منتشر شده نرخ این زیان به ۷/۸ درصد بالغ شده است. این روند از چند جنبه به شدت زیانبار است و باید هرچه سریعتر برای توقف آن اقدامات لازم را انجام داد.
اولین جنبه دغدغهآفرین، لطمهای است که به اعتماد سهامداران خرد حاضر در بورس بابت این زیاندهی مستمر وارد میشود . واقعیت این است که طی سالهای اخیر و به هر شیوه و بهانهای تعداد سهامداران حقیقی و خرد بورس از رشد چشمگیری برخوردار بوده است. این سهامداران بخشی از پسانداز خود را به بورس آوردهاند و به امید کسب سود در این بازار از وارد کردن این نقدینگی به فعالیتهای دلالی پرهیز کردهاند. این سهامداران نباید از سرمایهگذاری خود پشیمان شوند ولی ادامه زیاندهی بورس قطعا آنان را به خارج کردن پولهایشان ترغیب خواهد کرد.
جنبه دوم، نقشی است که دولت در بسته خروج از رکود برای بازار سرمایه تعریف کرده است. دولت با توجه به پیامدهای زیانبار “بانک محور” بودن اقتصاد ایران و با هدف تنوعبخشی به روشهای تأمین مالی در کشور، برنامههای مفصلی برای بازار سرمایه تدارک دیدهاند و بخش قابل ملاحظهای از تحقق سیاستهای خروج از رکود را به تأمین مالی ازطریق بورس گره زدهاند. موقعیت بورس در ایفای این نقش قطعا مستلزم رونق، پویایی و جذابیت آن خواهد بود و تنها از این طریق میتوان نسبت به تحقق برنامههای دولت در خروج از رکود امید داشت.
در چنین شرایطی ضرورت اتخاذ تدابیر فوری و کارشناسی برای توقف روند نزولی بورس بیش از پیش آشکار میشود. طبیعی است یافتن راهحلهای درست و موثر در گرو شناخت علل ایجاد این شرایط است. به نظر میرسد در حال حاضر سه عامل را بتوان به عنوان مؤثرترین علل ناکارآمدی بورس برشمرد؛ نخست اینکه بورس در هراقتصادی، آئینه تمام نمای شرایط آن اقتصاد است. به عبارت دیگر روند حرکتی شاخصهای مختلف بورس، میزان جذابیت این بازار برای سرمایهگذاران و… نشاندهنده وضعیت اقتصاد است. طبیعتا در شرایطی که نرخ رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی در اقتصاد یک کشور
منفی است نمیتوان انتظار داشت، روند شاخص بورس مثبت باشد. بنابراین بخش عمدهای از شرایط حاکم بر بورس ایران طی دو سال اخیر معلول و بازتاب وضعیت نامطلوب اقتصاد کشور است و نباید از این روند متعجب بود.
علت دوم، سهم بالای عوامل غیراقتصادی در تصمیمگیری فعالان بازار سرمایه است. تردیدی نیست که در دنیای امروز اقتصاد وتجارت تا حدود زیادی از سیاست تاثیر میپذیرد ولی مقدار وگستره این تاثیرپذیری نیز حد و مرز متعارفی باید داشته باشد. در کشور ما متأسفانه سهم مؤلفههای سیاسی در تصمیمات اقتصادی بسیار زیاد و بیش از حد متعارف است بنابراین طبیعی است که نامعلوم بودن سرنوشت مذاکرات هستهای علاوه بر تأثیر غیرمستقیم از جنبه اثرگذاری بر درآمدهای ارزی، تجارت و… نیز حائز اهمیت است و نقش بسیاری در عدم قطعیت سرمایهگذاریها واتخاذ تصمیمات
کوتاهمدت دارد. در این وضعیت، فعالان بازار سرمایه بیش از اندازه محافظهکار میشوند و از حضور تمام قد در بازار طفره میروند. براین اساس بورس با کمبود نقدینگی، مهاجرت مستمر پولها وعدم قطعیت در ارزش سهام دست به گریبان خواهد بود. این دقیقا همان اتفاقی است که در بورس کشورمان شاهد هستیم.
بدین ترتیب، برای خروج از این شرایط باید دو راهکار را دنبال کرد؛ راهکار نخست که خارج از بورس دنبال خواهد شد، اتخاذ تدابیری برای بهبود شرایط کلی اقتصادی است. به عبارت دیگر در صورت موفقیت برنامههای دولت برای خارج کردن اقتصاد کشور از رکود، طبیعتا بورس نیز به مدار رونق بازمیگردد یا دستکم اینکه یکی از شروط لازم برای بازگشت رونق فراهم میشود.
راهکار دوم، تجدید رویکردهای مدیریتی در ساختار بازار سرمایه است. به نظر میرسد توان وظرافت مدیریتی در بازگرداندن آرامش واطمینان به سهامداران و بازار سرمایه بتواند تأثیر زیادی بر توقف روند نزولی فعلی وتغییر مسیر به سمت رونق داشته باشد.
این تجدید ساختار باید به هرشیوه ممکن اعم از تقویت تیم مدیریتی فعلی یا در صورت نیاز تغییر آن رخ دهد چرا که حتی در صورت بروز نشانههای قطعی بهبود در بخش واقعی اقتصاد، عدم اطمینان به مدیریت بازار، سهامداران و فعالان بورس را در مورد حضور پررنگ در بازار دچار تردید میکند.
به همین جهت، هر دوی این راهکارها باید به صورت موازی وهمزمان دنبال شوند تا بتوان نسبت به اثربخشی آنها وتأثیرشان بر کل اقتصاد کشور امیدوار بود.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی