یک کارشناس مالی با دسته بندی مردم به سه گروه از نظر مدیریت مالی این پرسش را مطرح کرد شما احتمالا برای پولتان خیلی زحمت کشیده اید، اما آیا پولتان هم به خاطر شما زحمت می کشد؟
یک کارشناس مالی با انتقاد از رویکرد مالی بسیاری از مردم در زندگی خود این پرسش را مطرح کرد که «پول شما چقدر برایتان کار می کند».
یاپ مینگ هو افزود: شما احتمالا برای پولتان خیلی زحمت کشیده اید، اما آیا پولتان هم به خاطر شما زحمت می کشد؟ ما نگاهی به سه گروه مختلف از مردم خواهیم انداخت و این موضوع را بررسی خواهیم کرد که پول آنها برایشان چگونه کار می کند.
ما به شما پیشنهاد می کنیم که بین پول درآوردن و استفاده بهینه از پول تعادلی منطقی برقرار کنید. استراتژی پول درآوردن در واقع، متمرکز کردن زمان، انرژی و منابع بر کاری است که انجام می دهیم تا بتوانیم درآمدمان را افزایش دهیم. اما استفاده بهینه از پول نیازمند تبدیل درآمد به دارایی ها و سپس استفاده از آن دارایی ها برای ساختن یک زندگی بهتر است. به طور کلی، استفاده بهینه از پول کاری می کند که پول شما بهتر به کارتان بیاید و به عبارت دیگر باعث می شود پولتان برایتان خوب کار کند.
برای شروع، خوب است به این نکته اشاره کنیم که روش استفاده از پولتان، شما را در یکی از این سه گروه قرار می دهد. راستی شما در کدام گروه جای دارید؟ گروه اول توجهی به استفاده بهینه از پول ندارد. این گروه معتقدند که موفقیت مالی در گرو تمرکز صد در صدی بر روش های کسب درآمد قرار دارد.
این گروه اغلب معتقدند که زمان زیادی برای بهینه سازی استفاده از پول وجود ندارد و در نتیجه ترجیح می دهند که عمدتا در مدیریت پولشان به صورت واکنشی عمل کنند. این گروه از مردم سرمایه های خود را خیلی معطل نگه می دارند و اغلب روشی مبتنی بر سیاست همه یا هیچ در قبال پولشان دارند و می گویند با معطوف کردن تمام توجه به پول درآوردن، می توان هر چالش مالی ای را که در آینده پیش می آید مدیریت کرد.
این گروه از مردم دائما نگران برآورده کردن نیاز های مالی شان هستند و به صورت ذاتی در معرض عوامل خطر مختلفی قرار دارند که ممکن است هر از گاهی بر آنها تاثیر منفی بگذارد. خوشبختانه علم اقتصاد و آموزش می تواند از بروز چنین خطراتی جلوگیری کند. چالش اصلی این است که این گروه از مردم احتمالا بخش اعظمی از مردم را تشکیل می دهند.
گروه دوم، تا حدی به استفاده بهینه از پول توجه دارند، اما استراتژی مالی آنها اکثرا واکنشی و غیر جامع است. اگر از آنها بپرسید که برای رسیدن به اهداف مالی مختلفشان چه برنامه ای دارند، آنها اذعان می کنند که در مورد اینکه چه عواملی برای استفاده بهینه از پولشان نیاز دارند، مطمئن نیستند. یک ضرب المثل قدیمی در این باره هست که می گوید: «شما نمی دانید که چه چیزی را نمی دانید.» طبیعتا اگر شما ریشه یک مشکل را نشناسید، نمی توانید آن مشکل را حل کنید.
تعداد کمی از افراد این گروه در برنامه ریزی های مالی شان پیش فعال هستند و درست حرکت می کنند. آنها اکثرا منابع شخصی شان را به صورت مجزا از هم مدیریت می کنند. این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که آنها تصویر بزرگی پیش روی خود ترسیم نکرده اند و خط مشی مالی کل نگری را برای سرمایه گذاری، هزینه های آموزشی فرزندان، بازنشستگی، حفظ دارایی ها، مدیریت املاک، مدیریت وام ها و بدهی ها، پرداخت مالیات و بیمه ندارند.
این گزارش افزود: گروه سوم از دستورالعمل های حرفه ای برای استفاده بهینه از پول شان پیروی می کند. در نتیجه آنها درباره اهداف مالی شان و اتخاذ یک استراتژی مدیریت مالی کل نگر پیش فعال هستند و پیش از هر چیزی از این مسئله اطمینان می یابند که آیا از داراییشان برای دستیابی به استقلال مالی دراز مدت و افزایش ثروت، استفاده بهینه ای می کنند یا نه.
برای اینکه یک شخص یا کشور بتواند درآمدهای خود را افزایش دهد، باید تغییراتی اساسی صورت دهد و پیشاپیش منابع مالی خود را از طریق بررسی روش های کسب درآمد و روش های استفاده بهینه از پول، کنترل کند. تنها با این استراتژی است که استقلال مالی واقعی محقق خواهد شد.
منبع: پایگاه اینترنتی دِ استار