منظور از همگرایی در آغاز گفتار نیک است اما در ادامه «دوصد گفته چون نیم کردار نیست» در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در ظاهر گفته می‌شد یکجور حرف می‌زنیم اما در همان زمان قانون برنامه چهارم کنار گذاشته شده بود. رییس‌جمهور قانون برنامه را به سخره گرفته بود. این یعنی واگرایی. در واقع بودجه‌ها هیچ تبعیتی از اسناد بالادستی نداشت و اگر چشم‌انداز دعوت به شمال می‌کرد، عملکرد بودجه رو به جنوب بود. از نشانه‌های بی‌ثباتی و واگرایی متمم‌هایی بود که در مورد بودجه می‌دادند. در یک سال هشت بار بودجه اصلاحیه می‌خورد. چنان‌که دیوان محاسبات اعلام کرد ۸۰ درصد قوانین در بودجه عمل نشده است. واگرایی همیشه بوده اما شدت وضعف داشته است.

محمد ستاری‌فر، رییس اسبق سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی دولت اصلاحات بود. وی پس از پایان دوره مسوولیت خود کمتر با رسانه‌ها مواجه شده است. این استاد برجسته دانشگاه تاکید می‌کند که کیفیت تدبیر امور در اقتصاد ایران خوب نبوده است.متن این گفت‌وگو را بخوانید.

اقتصاد ایران در شرایط حاضر با دو معضل جدی روبه‌رو است: رکود و تورم. از دید شما سیاست‌های اقتصادی دولت باید اول معطوف به حل کدام?یک از این مشکلات باشد؟ به ویژه اینکه وضعیت بیکاری هم به مرز بحرانی رسیده است.

عوامل دخیل در رشد و تحرک اقتصادی یا در رکود و تورم گسترده هستند. این عوامل هم در حوزه اقتصادی قرار دارند و هم در حوزه غیراقتصادی. در کشور ما ریشه عواملی مثل رکود، تورم و بیکاری که تهدید جدی هستند، با متغیر‌های کلیدی و اصلاحگر چالش‌ها و تهدید‌ها در حوزه اقتصادی نیست. گرچه چگونگی حجم پول، نقدینگی، نرخ ارز و تشکیل سرمایه ثابت یا مثلا بهره‌وری بسیار مهم هستند اما در سیستم اقتصادی ما اثربخشی و کارایی لازم را ندارند. می‌توان نتیجه گرفت مهم‌ترین متغیر‌ها در حوزه غیراقتصادی هستند. در واقع می‌خواهم بر این نکته تاکید کنم که گرچه عوامل اقتصادی بسیار مهم هستند اما این عوامل در فضای مناسب نقش‌آفرینی می‌کنند. الان فضا آماده نیست. باید بستر دیگری برای اثر بخشی این عوامل فراهم شود.

خب ریشه مشکلات در کدام حوزه است؟

در سیاست و چگونگی حکمروایی. مثلا ۹ سال قبل که متغیر‌های اقتصادی نویدبخش شکوفایی اقتصادی بود و اقتصاددانان نوید می‌دادند نه تنها گشایشی در اقتصاد نشد بلکه کشور به بن‌بست کشانده شد.

دقیقا کدام زمان؟

من بحث سیاسی ندارم و قصدم هم اسم بردن از یک دولت نیست. ما از اول انقلاب نظام تدبیر و کیفیت خوب حکمرانی نداشتیم. یعنی از زمان جنگ، دولت سازندگی و دولت اصلاحات مشکلات بود و بعد در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ ضربه جدی به کشور وارد شد. در کشور طی ۶۰ سال اجرای برنامه توسعه قبل و بعد از انقلاب، بستر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم شده بود. وضعیت زیرساخت‌های بهداشتی، آموزشی، زیربنایی و نیروی انسانی هم به گونه‌یی بود که از سال ۸۴ باید کشور به سوی رشد شتابان اقتصادی می‌رفت. اما چنین نشد. دلیل آن هم نبود نظام تدبیر در کشور است.

البته دولت احمدی‌نژاد در سال ۸۴ مساله را به مشکلات برنامه نسبت می‌داد.

بله گفتند برنامه چهارم تخیلی است و احکام آن آرمانی. اما مدل‌ها و واقعیت‌ها به درستی در نظر گرفته شده بودند. برنامه چهارم تداوم عملکرد سال‌های ۸۰، ۸۱ و ۸۲ بود. عملکرد سه ساله ما در این سال‌ها قابل قبول بود. در این سال‌ها رشد اقتصادی حدود ۶/۷ درصد بود. یک سال هم رشد به ۹/۷ درصد رسید. به دلیل تداوم رشد گفتیم باید در برنامه چهارم رشد اقتصادی پایدار هشت درصدی داشته باشیم. اما صاحبنظران وصل به دولت نهم و دهم و خود اعضای دولت گفتند این رشد آرمانی است. این در شرایطی بود که بر اساس شاخص‌هایی چون وضعیت زیربنایی، فرهنگی و منابع گسترده انسانی رشد باید بالاتر از هشت درصد در نظر گرفته می‌شد. اما سرانجام تمامی امید‌ها و ظرفیت‌ها و درآمد ۷۲۰ میلیارد دلاری فروش نفت وگاز رسید به وضعیتی که در سوال اول‌تان مطرح کردید: رکود، تورم و بیکاری. بررسی شرایط و ارقام و آنچه در اقتصاد ایران رخ داد را پیش هر کارشناسی ببرید می‌گوید کیفیت تدبیر امور خوب نبوده است یعنی متغیر‌ها خوب بود اما عمل برای رسیدن به هدف خوب نبوده است.

یعنی آنچه اتفاق افتاد به دلیلی کیفیت نازل تدبیر اموربود که سال‌هاست در کشور وجود دارد؟ اگر دولت دیگری سر کار بود اما ممکن بود نتایج متفاوتی به دست بیاید.

ببینید ۶۰ اقتصاددان‌ در هشت سال گذشته بدون در نظر گرفتن نحله‌های اقتصادی خاص، دور هم گرد آمدند و از سر تعلق خاطر به کشور گزارش کلیدی به مجموعه حاکمیت و دولت ارائه کردند در آغاز و پایان نامه‌ها تذکر مهمی بود که تا آن وقت خیلی مورد توجه قرار نگرفته بود: «کیفیت تدبیر امور عمومی کشور مشکل دارد. رکود و تورم حاصل ناکارآمدی اداره عمومی کشوراست یعنی برای حل دو معضل کلیدی اقتصاد ایران یعنی رکود و تورم باید به بحث ریشه‌یی‌تر اصلاح تدبیر امور بپردازیم.

به نظر شما مجموعه حاکمیت در ۳۶ سال گذشته همگرا عمل نکرده؟

همگرایی به حد لازم نبوده. یعنی خیلی نازل بوده است. به همین دلیلی است که از درآمد افسانه‌یی ۷۲۰ میلیارد دلار نتوانستیم استفاده کنیم. وقتی رفتارها واگراست از تحریم بیش از آنکه باید ضربه می‌خوریم. اگر تحریم باید در اقتصاد مثلا ۱۰ درصد اثر کند، در شرایطی که تصمیمات واگراست، تحریم‌ها ۶۰ درصد اثر می‌کند.

در دوره سال‌های ۸۴ تا ۹۲ تا حدی یکدستی سیاسی در قوای مختلف کشور و مجموعه حاکمیت به چشم می‌خورد. در رسانه‌ها تا قبل از دو، سه سال آخر مسوولان ازهم تعریف می‌کردند و اخباری مبنی بر حمایت بخش‌ها از هم به گوش می‌رسید. در این زمان چطور می‌گویید تصمیمات واگرایانه بود؟

منظور از همگرایی در آغاز گفتار نیک است اما در ادامه «دوصد گفته چون نیم کردار نیست» در سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در ظاهر گفته می‌شد یکجور حرف می‌زنیم اما در همان زمان قانون برنامه چهارم کنار گذاشته شده بود. رییس‌جمهور قانون برنامه را به سخره گرفته بود. این یعنی واگرایی. در واقع بودجه‌ها هیچ تبعیتی از اسناد بالادستی نداشت و اگر چشم‌انداز دعوت به شمال می‌کرد، عملکرد بودجه رو به جنوب بود. از نشانه‌های بی‌ثباتی و واگرایی متمم‌هایی بود که در مورد بودجه می‌دادند. در یک سال هشت بار بودجه اصلاحیه می‌خورد. چنان‌که دیوان محاسبات اعلام کرد ۸۰ درصد قوانین در بودجه عمل نشده است. واگرایی همیشه بوده اما شدت وضعف داشته است.
منبع: سایت ۲۴


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=41639
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند
عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند
عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند
عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند
عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند
عوامل غیراقتصادی در رکود و تورم موثر هستند