اگر احمدی نژاد ۲۵۰ هزار تومان یارانه نقدی را در پایان اسفند ۹۱ پرداخت میکرد، انتظارات مردم برآورده میشد ولی در این صورت، مصیبت بزرگی برای کشور ایجاد میشد که قابل جبران نبود.
از تخلفات احمدی نژاد در فاز نخست هدفمندی میگوید و از اتفاقاتی که قرار بود تکرار شود، اما مجلس جلوی آن را گرفت. معتقد است احمدی نژاد قصد داشت مشایی را رئیس جمهور کند و شعار پرداخت یارانه نقدی به هر نفر ۲۵۰هزار تومان مقدمات رسیدن مشایی به پاستور بود.
غلامرضا مصباحی مقدم که هم اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است در آن برهه رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس بود. او در ابتدا به عنوان یکی از مدافعان طرح هدفمندی یارانه ها به حساب می آمد اما حالا یکی از منتقدان درجه یک است. از او میپرسیم دلیل انتقاداتش چیست؟ میگوید: انحرافات اقتصادی احمدی نژاد در اجرای هدفمندی.
مصباحی مقدم که اکنون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز هست معتقد است: انحرافات هدفمندی را از همان ابتدا متوجه شد و به دولت تذکر داد، اما دولتی ها هیچ گاه حرف های او را گوش نکردند.
حدود چهار سال از اجرای فاز نخست هدفمندی یارانه ها میگذرد و فاز دوم آن اجرا شده است. به عنوان یک کارشناس ارشد اقتصادی، فاز اول و دوم را چگونه ارزیابی میکنید؟
هدفمندسازی یارانهها آرمان ارزشمندی بود و قانونی که برای آن در مجلس تصویب شد نیز بسیار دقیق و عمیق بود؛ اما متأسفانه در مقام اجرا ، بیمار متولد شد. فراموش نمیکنیم که آقای احمدینژاد تأکید میکردند؛ اهداف اولیهی طرح هدفمندی یارانهها چیست و نیازمند اصلاح ساختارهای تولیدی، استفاده از فناوریهای نو هستیم، من یادم هست که احمدی نژاد در آن اوایل چه حرفهایی درباره اجرا میزد. حرفهای خوبی که بعدها هیچ گاه اجرایی نشد و به واقعیت نپیوست.
حرفها چه بود؟ چه مسائلی آن روزها بین مجلس و دولت و شخص آقای رئیس جمهور رد و بدل میشد؟
عرض کردم حرفها خیلی زیبا بود. مثل اینکه منابع بسیار عظیم در حال حاضر وجود ندارد؛ ولی از راه اصلاح قیمتها میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. میزان مصرف و شدت انرژی در کشور ما بالا (چهار برابر میانگین جهانی) و بهرهوری انرژی بسیار پایین است. پس مدیریت مصرف انرژی یک ضرورت است. با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها میتوانیم مصرف انرژی را مدیریت کنیم.
انرژی حاصل از این صرفهجویی را میتوانیم صادر کنیم و درآمدهای اضافی به دست آوریم. همچنین در حال حاضر، یارانههای انرژی به صورت پنهان توزیع میشود؛ در حالی که باید آنها را شفاف کنیم. فقر باید برطرف شود و اینطور نباشد که ثروتمندان از یارانهها بیشتر استفاده کنند.. البته این را هم بگویم این حرفها درست بود
اهداف اولیه و واقعی این موارد بود؛ اما در مقام اجرا تغییر کرد. همچنین بعدتر جملات دیگری شنیده شد، گفته شد که این درآمد برای امام زمان است، آن را بگیرید و خرج نکنید. این درآمد متعلق به همهی ملت ایران و حق آنهاست. باید حق را به خودشان داد و آن را به نحو مساوی توزیع کرد.
انحراف نخست در اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها چه زمانی آغاز شد و در چه برهه ای شما متوجه شدید که کارها اشتباه پیش میرود؟
اولین پرداخت یارانه نقدی، مساوی با اولین انحراف در اجرای این قانون بود. رقم مورد نظر ماهانه ۱۸ تا بیست هزار تومان بود؛ ولی به ۴۵ هزار تومان افزایش یافت. در نتیجه، بیش از ظرفیت درآمدها، هزینه تراشیده شد. اهدافی مانند اصلاح ساختارهای تولیدی، استفاده از فناوریهای نو، توزیع عادلانهی یارانهها و برقراری تأمین اجتماعی فراموش شد. بنابراین به نظر من، این طرح بد اجرا شد و امروز هم بد اجرا میشود.
شعار دولت یازدهم این بود که یارانه باید به نیازمندان، بخش تولید و بهداشت و درمان اختصاص یابد. پس پرداخت نقدی را قبول نداشتند. در حالی که میبینیم امروز به بیش از ۹۵ درصد خانوارها پرداخت نقدی میشود. توقع داشتیم آقای روحانی وقتی رئیس دولت میشود نحوه اجرا را تغییر دهد، اما متاسفانه الان بیش از ۹۵ درصد از ایرانی ها یارانه نقدی میگیرند و این مسئله ای است که ما را از اهداف هدفمندی دور میکند.
آیا در زمانی که فاز نخست یارانه ها میخواست اجرا شود به مسئولان تذکر دادید؟ منظورم این است که به دولتی ها گفتید دارید وارد فاز اشتباهات در اجرای هدفمندی یارانه ها میشوید؟
بله؛ بارها تذکر دادیم. حتی قبل از اجرا (که امکان تغییر تصمیم وجود داشت)؛ اما تغییری رخ نداد. مصاحبههای من بعد از اجرای این طرح به خوبی نشان میدهد که آن زمان نیز این مسیر را معیوب میدانستم.
من یادم هست شما قبل از اجرای هدفمندی به شدت با اجرای آن موافق بودید. در سال ۸۸ نیز (که رئیس کمیسیون بودید) در چند مناظره به دفاع از این طرح پرداختید. مخالفت شما از چه زمانی شروع شد؟
از وقتی که مشاهده کردم که دولت در اجرا راه غلطی را پیش گرفته است. مخالفتم آغاز شد، اما ابتدا آن را علنی نکردم و در محافل خصوصی دولت و مجلس به آن اشاره کردم، زمانی که بیتوجهیها را مشاهده کردم، به ناچار آن را علنی نمودم.
آیا به احمدینژاد هم تذکر دادید؟
بله، در چند جلسه ایشان را دیدم و به او گفتم دارید راه را اشتباه میروید. همچنین بارها با آقای حسینی وزیر اقتصاد، فرزین (رئیس سازمان هدفمندی یارانهها) و آقای مرادی (معاون برنامهریزی) تذکرات متعددی دادم.
اشتباهات را قبول میکردند؟
دستکم با شنیدن تذکرات ما، پاسخی نداشتند و سکوت میکردند.
گفتید که رقم مورد نظر اولیه حدوداً ۱۸ هزار تومان بود؛ ولی دولت ۴۵ هزار تومان به مردم پرداخت کرد. هدف دولت از این کار چه بود؟
ابتدا گفتند این رقم باید در حدی باشد که انگیزهی لازم را برای همراهی مردم به وجود بیاورد و ۲۰ هزار تومان برای این منظور مناسب نیست. این توجیه به نظر من عوامپسند است، نه کارشناسپسند.
از نظر کارشناس، باید میزان منابع را در نظر گرفت و سپس رقمی را توزیع کرد. به علاوه، طبق قانون باید پرداختها متناسب با درآمدها میبود؛ اما این اتفاق نیفتاد و به ثروتمند و فقیر به صورت مساوی پرداخت شد. همان طور که بنده در گذشته نیز تأکید کردم، پرداخت نقدی تقاضا را تشدید میکند، بدون اینکه متناسب با آن شاهد افزایش تولید باشیم. در واقع، همزمان باید حمایت از تولید صورت میگرفت تا شاهد افزایش تولید (متناسب با افزایش تقاضا) میشدیم. این نیز یکی از عوامل افزایش قیمتها و تورم بود.
مابهالتفاوت ۲۰ هزار تومان و ۴۵ هزار تومان از کجا تأمین شد؟
یکی از روشها استقراض از بانک مرکزی بود. در یک دوره ۵ هزار میلیارد تومان و در دو فصل دیگر دو بار ۲ هزار میلیارد تومان استقراض شد که در مجموع، ۱۹ هزار میلیارد تومان استقراض از بانک مرکزی صورت گرفت. به علاوه، بر روی شرکتهای ارائهکنندهی این خدمات فشار آوردند که از درآمد آنها، حداکثر منابع را به سازمان هدفمندی یارانهها بپردازند. شرکتها در سال بعد هزینههای خود را اضافه نکردند تا بتوانند منابع لازم را از این طریق به دست بیاورند.
به این ترتیب، شرکت آب و فاضلاب، برق، گاز و پخش و پالایش تحت فشار قرار گرفتند؛ به گونهای که شرکت برق طی سه سال نتوانست سرمایهگذاری کند؛ در نتیجه به شرایط بحران نزدیک شد و ما با خاموشی برق مواجه شدیم.
طبق ادعای آقای فرزین، دولت از بانک مرکزی استقراض نکرده است؟
۹ هزار میلیارد تومان استقراض کردند و شاید ۲ هزار میلیارد تومان را پایان آن سال پرداخت کردند؛ اما بقیهی این مبلغ همچنان پرداخت نشده و این بدهی وجود دارد. به علاوه، استقراض از بانک مرکزی، ۵ برابر خود را باز تولید میکند و تا زمانی که دولت آن را پس بدهد، اثر تورمی خودش را باقی خواهد گذاشت.
به عبارت دیگر، وقتی استقراض صورت گرفت، نقدینگی منتشر میشود و با ضریب فزایندهی ۵ برابر (یعنی ۴۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید) اثر سوء خود را بر روی اقتصاد کشور خواهد گذاشت. اگر در آینده ۴۵ هزار میلیارد تومان باز تولیدشده را برگردانند، اثر نقدینگی همچنان باقی میماند.
به نظر میرسد فاز دوم هدفمندی خیلی زود اجرا شد و دولت میخواست به هر نحوی این کار را انجام دهد. نظر شما چیست؟
من معتقدم فاز دوم دیر اجرا شد و باید در سال ۹۱ اجرا میشد. در واقع، فاز دوم باید تقریباً یک سال بعد از فاز اول به اجرا درمیآمد. این اتفاق رخ نداد؛ چون احمدینژاد قصد داشت فاز دوم را گام نهایی قرار دهد و مجلس نیز با این کار موافقت نکرد (چون شیب اصلاح قیمتها را بسیار تند برآورد کرد).
این اتفاق در سال ۹۲ هم تکرار شد و احمدینژاد در پی این بود که گام دوم را گام نهایی بداند. ایشان گفته بود که”نمیگذارند ۲۵۰هزار تومان ماهانه در جیب شما بگذاریم.” تمام همت احمدینژاد توزیع پول بود، نه اجرای قانون و به همین دلیل هم مجلس موافقت نکرد. مجلس با وضع قانون، مانع اجرای یک کار شتابزده و بیمنطق شد و به خوبی از عهدهی جلوگیری از شوک قیمتی و روانی برآمد.
به نظر میرسد احمدینژاد علاقهمند بود فاز دوم را هم اوایل سال ۹۲ اجرا کند.
قصد داشت در سال ۹۱ و ۹۲، هر دو سال اجرا کند. اما مجلس اجازه چنین کاری را نداد.
اما ۲۴ خرداد سال ۹۲ مصادف با برگزاری انتخابات بود.
بله، احمدینژاد میخواست بستر را برای روی کار آمدن مشایی فراهم کند. اگر ۲۵۰ هزار تومان را در پایان اسفند ۹۱ پرداخت میکرد، انتظارات مردم برآورده میشد و ای بسا در صورت تایید صلاحیت، مشایی رأی میآورد، که بدیل احمدینژاد بود. در این صورت، مصیبت بزرگی برای کشور ایجاد میشد که قابل جبران نبود.
منبع: تراز