سعید فائقی*: روز پنجشنبه مصادف با روز درختکاری و روز همبستگی و همدلی با نیازمندان (جشن نیکوکاری) با صحنه دلخراشی که دل شیطان را هم می توانست به درد آورد مواجه شدم. اتوبان مدرس به سمت شمال در حال حرکت بودم که عزیزی در کنار خیابان – با عرض پوزش از خوانندگان محترم- توله سگ میفروخت. توقف ماشین های مدل بالا برای وراندازی و انتخاب خرید، ترافیک سنگینی را موجب شده بود و حقیر که بایستی به خیابان شهید دستجردی – ظفر- می رفتم، حدود نیم ساعت طول کشید تا حد فاصل میرداماد تا شهید دستجردی را طی کنم. قبول بفرمایید در اینگونه مواقع اعصاب هر آدم مسلط، خط خطی می شود چه رسد به فرد ضعیفی مثل حقیر.
به هر صورت توفیق شد که به خیابان دستجردی بپیچم. هنوز دویست سیصد متر دیدم که دو جوان حدود ۱۷ و ۱۸ ساله را شاهد بودم که در کنار سطلهای زباله شهرداری به دنبال جداسازی زبالهها و بازماندههایی بودند که شاید با به دست آوردن چند بطری خالی و کاغذ باطله و شیشه و نایلون و … بتوانند تکه نانی مهیا کنند و شکم گرسنه خود را سیر نمایند. شاید همه هر روز شاهد چنین صحنههایی هستیم و آنقدر تکراری شده که عادت کردهایم بی خیال باشیم و وجدانمان سنگی شده و به قول برادرم- محمد صادقی- باور کرده ایم شور بختی عادلانه تقسیم شده.
آرزو داشتم این چنین صحنهها را مدیران ارشد اقتصادی و دولتمردانی که ناکارآمدیشان موجب گشته چنین شکاف طبقاتی در جامعه ما به وجود آید میدیدند و وجدانشان به درد میآمد که عملکردشان چنان رانتی را در جامعه بوجود آورده که یکی ۹ هزار میلیارد ثروت این مردم را به تاراج میبرد و جالبتر اینکه شبکه ملی این مملکت در بهترین ساعات شب که همه ماهوارههای مخالف، بینندهها را جذب کردهاند، مبادرت به برگزاری برنامهای می کنند که هر هفته حدود یک میلیارد و پانصد میلیون ریال و ماهانه ۶ میلیارد ریال فقط جایزه اعطا میکند. حال برای ساخت یک چنین برنامهای چه مقدار به شبکه ملی تزریق شده است جای خود دارد.
برنج یا چای یا مواد شوینده و … چه اندازه سود دارد که می تواند هر هفته حدود ۱۰ میلیارد ریال فقط هزینه تبلیغاتی بنماید و اگر به آگهیهای تبلیغاتی پخش شده از صدا و سیما نظری بیندازیم و درآمد تبلیغاتی صدا و سیما را به سرانه هر ایرانی تسهیم کنیم، ملاحظه بفرمایید که همین چند قلم ذکر شده چه اندازه از ثروت ملی را بر باد می دهد و چه اندازه از جیب هر ایرانی را خالی می کند که این همه هزینه های به اصطلاح تولیدی سربار، چه غارتی و چه تبلیغی، به آحاد جامعه تحمیل می شود و به همین علت است که هر روز شاهد بالا رفتن قیمت ها هستیم و تخریب فرهنگی.
تبلیغ زندگی بورژوازی و تجملاتی که در آگهی ها شاهد هستیم نیاز به یک مهندسی فرهنگی دارد که از توان این حقیر خارج است.
فکر می کنید هزینه ساخت و افتتاح این همه برج های تجاری و توسعه روزانه شعبات بانکی و… از جیب چه کسانی تامین می شود بهجز ملت مظلوم ایران؟! و مظلومتر از همه اقتصاد مقاومتی که کک هیچ کسی هم نمی گزد که برای خود اتکا بودن، جهت روی پای خود ایستادن ما نیاز داریم که اصلاحات اقتصادی را در همه ابعاد انجام دهیم. شرکت های چند ملیتی هم دندان ما را شمرده اند .
در آغاز سال نو شرکتی که برندش با «س» شروع می شود در سطح شهر تبلیغ می کند که اولین «س» سر سفره هفت سین محصولات او باشد. شرکتی دیگر با برندش کلمه عید می سازد و شروع عید را با محصولات خود تبلیغ می کند. حتی در شبکه جدید نمایش که برنامهسازی برای مصرف تولید داخلی کرده است کار خود را با تبلیغ کالاهای خارجی شروع می کند که جلوه کالای خارجی جایی برای تولید داخلی نمی گذارد. نگرانی حقیر بیشتر تخریب فرهنگی است. ما ملتی بودیم که قبل از کشف نفت هزاران سال روی پای خود ایستاده ایم و در سال ۳۲ هم ثابت کردیم که می توانیم اقتصادی متکی به خود داشته باشیم. برای اقتصاد مقاومتی نیاز داریم فرهنگ مقاومتی را نهادینه کنیم. همان فرهنگی که هم نسلان من خاطرشان هست در دهه چهل و قبلا از گران شدن نفت در بازارهای جهانی در هیچ خانوار ایرانی زباله ای تولید نمی شد و فرهنگ «اسراف حرام است» در عمق جامعه ساری و جاری بود و در مواردی هم که شیشه ای، کاغذ باطله ای و … داشتیم، فرهنگ جداسازی از مبدا را هم داشتیم و این همه آلودگی تولید نمیکردیم که امروز زباله نایلون یک معضل اساسی شده که به دلیل عدم تجزیه توسط طبیعت، طبیعت زیبای ما را آلوده کرده و روزمره در هر کجا شاهد آن هستیم.
ای کاش به جای تزریق پول به عنوان یارانه، سیستم تامین اجتماعی جامع را پیاده میکردیم که هر ایرانی آیندهاش تامین باشد نه اینکه با تزریق پول بدون پشتوانه اقتصادمان را تخریب کنیم. از اقتصاد غارتی تا اقتصاد مقاومتی نیاز است دولتمردان و مدیران ارشد حوزه اقتصاد و تولید باور داشته باشند که تنها راه اقتصاد مقاومتی است.
منبع: قانون