احسان باقری*: مدیریت فناوری اطلاعات روندی است که به موجب آن تمام منابع مربوط به فناوری اطلاعات با توجه به اولویتها و نیازهای سازمان اداره میشود. این مدیریت، شامل منابع محسوس مانند شبکه، سختافزار و غیره، همچنین به عنوان منابع نامشهود مانند نرمافزار و دادهها میباشد. هدف اصلی مدیریت فناوری اطلاعات تولید ارزش از طریق استفاده از فن آوری میباشد. برای رسیدن به این هدف، استراتژیهای کسب و کار و فن آوری باید هم تراز شوند.
تمرکز اصلی مدیریت فناوری اطلاعات، ایجاد ارزش توسط تکنولوژی میباشد. این امر نیازمند انطباق تکنولوژی و استراتژی کسب و کار میباشد. در حالی که ایجاد ارزش برای یک سازمان شامل شبکهای از روابط بین محیط داخلی و خارجی میباشد و تکنولوژی نقش مهمی در بهبود کل زنجیره یک سازمان دارد. با وجود اینکه، این افزایش (ارزشها) نیازمند استراتژی کسب وکار و مدیریت تکنولوژی است.
حوزه مدیریت فناوری اطلاعات در سیستم بانکداری امروز نقشی بی بدیل دارد . تصور بانکداری بدون فناوری اطلاعات ناممکن است . به این ترتیب فناوری اطلاعات محور اصلی خلق ارزش در سیستم بانکداری به شمار می رود . تاثیر این فناوری چنان است که علاوه بر شکل گیری نظام بانکی بر محور فناوری اطلاعات ، هنوز این فناوری پیش ران اصلی بانکداری نوین به شمار می رود . بانکداری ایران هم به برکت این حضور و نقش آفرینی فعال ، همسو با روندهای جهانی گام برداشته و به رغم توسعه نیافتگی در بخش ها و ابزارها مالی در این بخش پیشرفتهای شگرفی صورت گرفته است . با این حال هنوز گامهای بسیاری باید برداشت تا بانکداری ایران بیش از پیش طعم پیشرفت را بچشد .
لذا در این یادداشت به برخی از الزامات پیش روی حوزه فناوری اطلاعات در بانکداری با رویکردی مبتنی بر مدیریت اشاره خواهیم کرد .
۱- استراتژی های کسب و کار:
مدیریت فناوری اطلاعات برای نقش آفرینی بیشتر و کمک به خلق ارزش های واقعی برای بانک و مشتریان آن، نیازمند درک صحیح استراتژی های کسب و کار است . بدین ترتیب حوزه فناوری اطلاعات نیازمند نیروهایی است که قادر به درک استراتژی های کسب و کار و خلق سیاستهای متناسب و مناسب در حوزه فناوری اطلاعات باشند . این حوزه نیازمند استراتژیست هایی است که در تعاملی سازنده در تدوین راهبردهای بانکی نقش آفرینی کنند .
۲- حضور در سطوح کلان تصمیم گیری:
اگرچه در تمامی استراتژیها و برنامه های بانکی حضور فناوری اطلاعات مشهود و ضروری است اما این نقش آفرینی در سطوح معاونت باقی مانده است . با توجه به نقش و جایگاه حوزه فناوری اطلاعات در نظام بانکی ، هنوز اثری از مدیران این بخش در هیات مدیره بانکهای کشور به چشم نمی خورد و هیات مدیره ها همچنان در سیطره مدیران مالی و حسابداری باقی مانده است . این بدان معنا است که مدیران ارشد حوزه فناوری اطلاعات در بعد مدیریت پیشرفت قابل ملاحظه ای برای حضور در این سطح پیدا نکرده اند .
۳- تغییر رویکرد به فناوری اطلاعات و ارتباطات:
سالها است که این بحث در حوزه فناوری اطلاعات مطرح است که تمرکز بر بعد فنی ناکافی است و حوزه فناوری اطلاعات نیازمند توجه ویژه به انسان و نیازهای اوست . لذا فناوری اطلاعات و ارتباطات جایگزین فناوری اطلاعات شده که صرفا به بعد فنی توجه دارد . هدف از افزودن بخش ارتباطات توجه به انسانی تر کردن فناوری است . لذا به نظر می رسد یکی از الزامات اصلی در حوزه فناوری اطلاعات تغییر رویکرد فنی به رویکردی مدیریتی است که شاکله اصلی آن انسانی تر شدن فناوری های به کارگرفته شده است .
۴- نقش مدیریت فناوری اطلاعات:
گرایش های اصلی مدیریت فناوری اطلاعات در دانشگاه ها برگرفته از تجربه های اندوخته شده در این حوزه، شامل سیستم های اطلاعات پیشرفته ، مدیریت دانش ، کسب و کار الکترونیکی و مدیریت منابع اطلاعاتی است . نگاهی عمیق به حوزه فناوری اطلاعات نشان می دهد این بخش تنها در بعد مدیریت منابع اطلاعاتی و تا اندازه ای در کسب و کار الکترونیکی محدود مانده و در طراحی ، پیاده سازی و مدیریت سیستم های اطلاعاتی و مدیریت دانش توفیقی نداشته است . جالب این که حوزه فناوری اطلاعات با بی توجهی ، مسئولیت ها را به بخش های دیگر بانک واگذار کرده است . به عنوان مثال مدیریت دانش را به آموزش سپرده و تنها به گزینش نرم افزارهای این بخش اکتفا نموده ، در حالی که سیاستگذار اصلی در مدیریت دانش ، حوزه فناوری اطلاعات است .
۵- سیستم های یکپارچه غیر از CORE :
جای شگفتی است که نظام بانکداری ایران حوزه فناوری اطلاعات خود را مشغول و معطوف به سیستم CORE و مدیریت کانالهای بانکداری الکترونیک کرده است و مطابق آنچه در بند ۴ بدان اشاره شد به دیگر نقش های فناوری اطلاعات بی توجه مانده است . به همین دلیل است که بانکهای ایران هنوز یک سیستم جامع مدیریت ارتباط با مشتریان ، اعتبارسنجی ، سیستم های اطلاعاتی مانند سیستم اطلاعات بازار و … ندارند . این در حالی است که CORE های بانکی امروزه تنها مبتنی بر اطلاعات بانکی مشتریان نیستند و برای تحقق استراتژی مدیریت زندگی مشتریان خود ، اطلاعات دیگر نیاز دارند که در سیستم بانکی ایران به دلیل فقدان سیستمهای اطلاعاتی و دانشی امکان پیاده سازی کامل آنها وجود ندارد.
۶- انحصار گرایی در مدیریت فناوری اطلاعات:
مدیریت داده های مشتریان و حفظ اسرار شخصی آنها مهمترین زیر بنای بانکداری است . از سوی دیگر خلق استراتژی ها ، راه حل ها و محصولات شخصی سازی شده برای بازارها و مشتریان ، نیازمند دسترسی به اطلاعات مربوط به تراکنش ها ، تعاملات و ارتباط های مشتریان با بانکها است . این داده ها باید مورد استفاده قرار گیرند نه اینکه تنها در دیتابیس بانک بایگانی و محافظت شوند . لذا ایجاد یک تعادل میان محرمانگی و بهره برداری از آنها برای خلق ارزش های بیشتر برای مشتریان یکی از اولویتهای اصلی حوزه فناوری اطلاعات است که باید مورد توجه قرار گیرد . ایجاد واحدهای کارآمد داده کاوی یکی از راهکارهای در دسترس است که باید بخش های مختلف تصمیم ساز و تصمیم گیر بانک را تغذیه کند.
۷- نوآوری مدیریت فناوری اطلاعات :
فناوری اطلاعات در سیستم بانکی ایران تنها مرجع ایجاد نوآوریها شناخته می شود . حتی امروزه مدیران بخش های مربوط به تحقیق و توسعه و مرکز توسعه محصولات از مدیران حوزه فناوری اطلاعات انتخاب می شوند . بنابر این روند ، حوزه مدیریت فناوری اطلاعات دارای نقشی جدید در بانکداری است و آن هم شناخته شدن به عنوان مرکز نواوریها است . این نقش دو بعد اصلی دارد . اول اینکه این حوزه باید به نوآوریهای مربوط به ارتباطات ، زیرساختها ، بازاریابی و … روی آورد و از تمرکز صرف بر کانالها و محصولات الکترونیک فارغ شود . از سوی دیگر از نوآوری ها به نحو شایسته ای حمایت کند . نباید فراموش کرد که بسیاری از نوآوریهای بانکی معطل زیرساختهای فناوری اطلاعات هستند و این حوزه اولین سد و مانع بر سر راهکارهای نوین بانکداری است که به راحتی با اشاره به فراهم نبوده بسترها ، سیستم ها … از همراهی آنها باز می ماند.
۸- برون سپاری در مدیریت فناوری اطلاعات :
یکی از چالشهای حوزه مدیریت فناوری اطلاعات استراتژیها و تصمیمات در خصوص برون سپاری فعالیت این بخش است . به تازگی بانکها به ایجاد شرکتهای تابعه در این خصوص روی آورده اند تا به قول خودشان سودهای حاصل در چرخه بانک باقی بماند . این رویکرد البته دارای اشکالاتی نیز هست . اول اینکه به دلیل وابستگی ها امکان نظارت محدود می گردد ، دوم ، بانک از تخصص ها و منابع بیرونی باز می مانند .سوم اینکه با توجه به وابستگی شرکتها به بانک و توجیه اینکه این هزینه ها جیب به جیب است ، بهره وری کاهش و منابع اتلاف می گردد . چهارم ،بانکها از تجربه های اندوخته شده در قالب نرم افزارها و سیستمها محروم شده و مجبورند یکبار دیگر کار را از نو آغاز کنند . پنجم ، ایجاد تعارض میان حوزه فناوری اطلاعات و مدیریت شرکتها است که در مواردی به ایجاد تنش و هزینه های اضافی و از دست دادن فرصتها منجر می شود . لذا سیاستگذار اصولی در خصوص برون سپاری و اجرای درست آن یکی از اولویتهای حوزه فناوری اطلاعات بانکها است که امروزه شاهد سردرگمی در این خصوص هستیم.
۹- ساختار مدیریت فناوری اطلاعات :
این حوزه به مانند ساختار کلان بانکها مبتنی بر سازماندهی وظیفه ای است و به طور معمول ۳ بخش اصلی نرم افزار ، سخت افزار و شبکه و نظام پرداختها را شامل می شود . از سوی دیگر ماهیت کار این حوزه و لزوم توجه به یکپارچگی ، سرعت و انجام کامل کارها به عنوان بستر اصلی ارایه خدمات و محصولات ، ساختار وظیفه ای بسیار ناکارآمد کرده و بانک را با چالشهای بسیاری همراه می سازد . لذا توجه به ساختارهایی همچون ساختار ماتریسی می تواند حوزه فناوری اطلاعات را در خلق ، پیاده سازی و پیگیری استراتژیهای رقابتی کارآمدتر از گذشته سازد .
۱۰- نیروی انسانی در مدیریت فناوری اطلاعات :
حوزه فناوری اطلاعات در سیستم بانکی به دلیل تخصصی بودن یکی از بخش های ایزوله شده بانکها است . این امر در بخش منابع انسانی آنها نیز نمود و ظهور دارد . لذا مدیران آن باید بتوانند در استخدام ، به کارگماری ، آموزش ، توسعه کارراهه های شغلی ، ارزیابی عملکرد ، نظام جبران خدمت و کارراهه شغلی ، تنظیم شرح شغل و وظایف نقش بیشتری ایفا کرده و مهندسین را پرانگیزه و به روز نگه دارند تا سیستم بانکی بتواند از دانش و انگیزه این نیروها نهایت بهره را ببرد . واقعیت امروز کارکنان شاغل در فناوری اطلاعت ، فقدان انگیزش لازم ، سکون و غرق شدن در کارهای روزمره و تکراری است که این امر با ذات این شکل از فناوری منافات کامل دارد .
به هر طریق نقدها و پیشنهادهای این نوشتار مروری است بر ضرورتهای توجه بیشتر به بعد مدیریت در فناوری اطلاعات و تمرکز بر این نکته است که فناوری اطلاعات به عنوان مزیت اصلی بانکداری ایران برای نقش آفرینی بیشتر در خلق ارزش و ایفای رسالت ماندگار خود، نیازمند تغییر رویکردها ، بینش ها و عملکردها است .
*کارشناس ارشد بازاریابی خدمات بانکی
انتهای پیام