پول پرس- پیمان قربانی*: به نقل از تاریخ، نخستین سیستمهای مدون اطلاعاتی مدیریت، قدمتی بیش از دو هزار سال دارد. تاریخی که برای آن برشمردهاند مربوط می شود به ایرانیان و دوران اخس یا همان اردشیر دوم (حدود ۴۲۵ قبل از میلاد مسیح).
شاهزاده و پادشاه ایرانی که شبکه اطلاعاتی گستردهای را اداره میکرد به نام شبکه اطلاعاتی گدایان که در تمام جهان شناخته شده آن روز پخش بود و این اطلاعات توسط شخصی به نام “بالاپوش” که مشاور اخس بود و ملقب بود به سلطان گدایان جهان جمع آوری شده و به دربار پادشاه هخامنشی فرستاده میشد. از مهمترین اثرات این سیستم اطلاعاتی کشف توطئهای بود که داریوش برادر اخس میخواست بر ضد پدرش اردشیر پادشاه ایران به انجام برساند و همچنین دوبار پیروزی قاطع ایرانیان در جنگ با رومیان. زیرا این سیستم اطلاعاتی به ایرانیان امکان میداد پیش از آنکه رومیان شروع به جمعآوری آذوقه و علیق برای تدارکات نبرد با ایرانیان نمایند، ایرانیان از این امر آگاه میشدند و تمام اینها را مدیون سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته خود بودند. از دیگر قسمتهایی از تاریخ که در آنها ردپایی از سیستمهای اطلاعاتی را میتوان مشاهده کرد سیستمهای اطلاعاتی مورد استفاده توسط قبایل آپاچی است. در قبایل آپاچی رسم بر این بود که روسای قبایل تعدادی نخ با رنگهای مختلف را همواره با خود به همراه داشتند که بر روی این نخها گرههایی زده میشد. هر رنگ از این نخها نشانه یکی از داراییهای قبیله (مانند تعداد اسبان قبیله، تعداد مردان جنگی قبیله و غیره) بود و تعداد گرههایی که بر روی آنها تعبیه میشد به این نحو بود که مثلا به ازای هر ۱۰ مرد جنگی یک گره زده میشد. شاید بتوان گفت که دو مورد یاد شده در بالا از اولین سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی شناخته شده در جهان هستند.
در سالهای اخیر سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته مدیریتMIS به طرز شگفتانگیزی در جهان پیشرفت کرده و بیش از هر زمان دیگری با ترکیب با علم مدیریت و IT راهگشای سیستمهای نوین مدیریتی در دنیا شده است.
بدون شک صنعت بیمه و مدیران و سهامداران آن در سراسر دنیا نها از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند. بلکه از پیشگامان راهاندازی سیستمهای اطلاعاتی پیشرفته MIS در تمام ارکان و مویرگهای داخلی و خارجی خود بوده و هستند. پرسشی که مطمئنا دراین زمینه در صنعت بیمه ما مبهم است، این که به راستی اعضای هیاتمدیره و مدیران سطحبالا و از همه مهمتر مدیرانعامل شرکتهای بیمه فعال در کشور، تا چه اندازه، اطلاعات دقیق و بهروزی از میزان و ترکیب پرتفوی شرکت خود، میزان دقیق فروش هریک از شعب، باجهها و نمایندگیهای خود به صورت دقیق و در لحظه دارند؟ تا چه اندازه به صورت مستند و ملموس و در لحظه و به صورت اطلاعات روزانه، هفتگی یا حداقل ماهیانه از تفاوت حقبیمه صادره و دریافتی شرکت خود، میزان دقیق کارمزد پرداختی خود و در یک کلام از کارکرد شبکه فروش خود مطلع هستند؟
آیا به راستی شرکتهای بیمه میتوانند گزارشهای دقیقی از سیستمهای صدور و خسارت خود دریافت کنند؟
تا چه اندازه میتوانند به این سیستمها در بازههای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اعتماد نمایند؟
شرکتهای فعال در این صنعت به چه میزان با داشتن یک بایگانی الکترونیک در بخش بایگانی کارگزینی و امور اداری خود کارکنان داخلی سازمان را جهت ارتقاء شغلی میشناسند؟ تا چه اندازه از میزان تواناییهای آنان مطلع هستند؟ آنها به چه میزان از جایگاه واقعی خود در صنعت بیمه و وضعیت رقبایشان آگاهند؟ آیا مدیرانعامل شرکتهای بیمه میتوانند برای نبرد در این بازار پر تلاطم به سالنامههای آماری بیمه مرکزی که دیگر انتشار با تاخیر آنها به یک رویه تبدیل شده (عادتی که هیچکس نه به آن اعتراضی دارد و نه حتی کوچکترین تلاشی برای رفع آن انجام میپذیرد) و یا آمار ارسالی خود و رقبا به سایت کدال با تمام حرف و حدیثهایش اعتماد داشته باشند؟
واقعیت اینکه در این صنعت تمام اطلاعات بالاترین رده سازمانی یک شرکت به طور میانگین عملا ۳۵ تا ۴۵ درصد از واقعیت شرکت خود و رقبا است. اما بهراستی آیا این برای موفقیت یک شرکت بیمه در ایران کافی است؟ شاید تا به حال هیچکس جرات بیان این جمله را در این صنعت نداشته باشد. اما باید با خودمان صادق باشیم و بگوییم:”در این صنعت به دلیل ضعف آمار صحیح، هیچیک از مدیران ارشد شرکتها برداشت صحیحی از سازمان خود ندارند.”
وضعیت فعلی شرکتهای بیمه بدینصورت است: مدیریتهای طرح و توسعه آمار خود را به مدیران ارشد شرکتها میدهند. مدیریتهای مالی ادعا دارند دقیقترین اطلاعات را در اختیار تصمیمگیران شرکت بیمه قرار میدهند، اطلاعاتی که عدم توجه به آنها برای هر شرکت بیمهای میتواند فاجعه باشد. مدیران اتکایی خود را صاحب دقیقترین اطلاعات در صنعت بیمه میدانند، اما باز هم و باز هم واقعیت تلخ اینکه به دلیل تفاوت در دیدگاه محاسبه پرتفوی صادره و پرتفوی دریافتی عملا آماری که به مدیرانعامل ارائه میشود با آمار واقعی تفاوت چشمگیری دارد. بدهیهای معوقه و وصول نشده مشتریان شرکتهای بیمه عملا جایگاه مشخصی در صورتهای مالی و میزان کارکرد شبکه فروش شرکتهای بیمه ندارند، به دلیل نبود شاخصهای صحیح در طبقهبندی شعب و نمایندگان و تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگ خرید بیمهنامه در نقاط مختلف ایران عملا نمیتوان تفاوت میان شعب برتر و شعبی که از نظر کاری، کسب پرتفوی، وصول مطالبات و نفوذ در بازار و مبارزه با رقبا وضعیت مناسبی ندارند را درک کرده و در مورد آنها تصمیمگیری کرد. این موضوع در ارتباط با مدیران رشتههای مختلف بیمهای نیز تا حدود زیادی با توجه به نقش آنها در ترکیب پرتفوی شرکتها نیز با عنایت به ضریب خسارت هر رشتهای در صنعت متفاوت است و نتیجه تمام اینها، اینکه اگر مدیری یک سری ارتباطات خاص را در هریک از شرکتهای بیمه در نظر داشته و کانالهای غیررسمی شرکت را خوب بشناسد و به عنوان یک نمایشدهنده خوب عمل کند با توجه به این فقدان اطلاعات میتواند به عنوان یک مدیر موفق و بدون داشتن دانش آنچنانی به عنوان یک مدیر موفق بدون آنکه کار کند و بدون زحمت و خلاقیت آنچنانی در شرکت متبوع خود بازنشسته شود. شرکتهای بیمه شکست میخورند و سود سهامشان پایین میآید. بسیاری از سهامداران در سالهای اخیر به این باور رسیدهاند که سرمایهگذاری در صنعت بیمه همانند سابق مقرون به صرفه نیست و شاید هیچکس به این نکته نمیاندیشد که شاید یکی از مهمترین دلایل این ناکامیها نبود یک سیستماطلاعاتیپیشرفتهمدیریت (MIS) در صنعت بیمه کشور و در تکتک شرکتهای بیمهای ماست. اگر یکبار برای همیشه در یکی از شرکتهای بیمه با همکاری شبکه فروش، مدیریت R&D، واحدهایمالی، اتکایی و IT، یک سیستم MIS یکپارچه بومی، ارگانیک و قابلارتقاء راهاندازی شود، مطمئنا آن شرکت میتواند برای همیشه پایگاه اطلاعاتی دقیق و قابلاتکایی را برای هر نوع برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و استراتژیک داخلی و همچنین نبرد با رقبای خارجی در بازار با خود به همراه داشتهباشد، شاید برای نخستین بار در صنعت ما واقعیتها برای تصمیمگیری بهتر به گوش هیاتمدیره، مدیرعامل و سهامداران برسد.
*کارشناس بیمه
انتهای پیام