پیداشدن جمجمهیی متعلق به ۴ میلیون سال پیش، انقلابی در نظریات مربوط به انسان، نحوهی زیست او و بسیاری مسائل برپا کرد. دانشمندان با مطالعهی جمجمهها و یا اسکلتهای انسانهای دیرین، به نکات جالبی پی میبرند. مثلاً با پیداکردن شکافی در جمجمه، به نحوهی مرگ او، از آن به منازعهیی که درگیرش بوده و چرایی منازعه و از این به نحوهی زندگی و مناسبات او با دیگر انسانها میرسند. مثلاً با پیدا کردن تخم هندوانه در ناحیه شکم یک اسکلت میفهمند که او در تابستان مرده، رژیم غذاییاش چه بوده و…
بیایید فرض کنیم جمجمه و اسکلت مارا ۴ میلیون سال دیگر پیدا میکنند…؛ این یک برنامه علمی است با شرکت ابررایانهیی که در این زمینه تخصص دارد و میهمان برنامه که یک آدم معمولی و باجناق تهیهکننده است و با خوردن قرص به معلومات لازم رسیده است. گفتنی است سفارش قرص با اندکی تأخیر صورت گرفت چراکه ایشان درگیر زایمان مادرزنش بود و دیر یادش آمد که باید قرص “دانش دیرینه زیستشناسی”، شاخهی تخصصی ۴ میلیون سال پیش را یعنی”دیرینه دیرینه دیرینه شناسی”را سفارش بدهد و بخورد. ارتباط با برنامه هم از گوشه و کنار کهکشان راه شیری صورت میگیرد و …
مجری: جناب ابررایانه! اجازه بدهید برنامه را با این پرسش آغاز کنیم که اساساً خاستگاه انسان از کجا بود؟
ابررایانه: در این مورد فرضیات مختلفی وجود دارد. قویترین نظریهها آغاز پیدایش انسان را در سیارهی شماره ۰۳۰/۷۵۳/۲ میدانند و پارهیی صاحبنظران، سیارهیٔ شماره ۰۱۰/۴۲۳ یا همان مریخ خودمان را منشأ پیدایش حیات و انسان تصور میکنندو عدهیٔ کمی هم معتقدند که انسان بر روی کرهی زمین پا به حیات گذاشته است. چون اسکلت تازه کشفشده در کرهی زمین یافت شده، بیایید حق را به گروه سوم بدهیم.
مجری: بله. چون محور برنامه این نیست …(رو به میهمان برنامه) شما از اسکلت انسان ۴ میلیون سال پیش… که میهمان برنامه با اشارهی چشم و ابرو قضیهی زایمان مادرزن را به او یادآوری میکند که پیش از شروع برنامه در گوش او گفته بود و اینکه قرص هنوز کاملاً عمل نکرده و جذب خون نشده. مجری هم با عصبانیت زیر لب به او میگوید که: میانداختی زیر زبونت زودتر تأثیر میکرد؛ بنابراین میکوشد خیلی طبیعی باشد و دوباره رو میکند به ابررایانه و میپرسد:
ـ از اسکلت انسان ۴ میلیون سال پیش چه میفهمیم که تاکنون نمیدانستیم؟
ابررایانه: نکات بسیار جالبی. خب، میدانید که برای دانشمندان همکار من (بر همکار من تأکید میکند یعنی که شما انسانها کمتر از ما میدانید) کاملاً معلوم است دستکم ۵/۳میلیون سال… بله همکاران من از انسان ۴ میلیون سال پیش چیزی نمیدانستند و آنها را در ردیف انسانهای دیرینه دیرینه دیرینه طبقهبندی کرده بودند چون شواهدی موجود است از… به هر حال… ببینید در ناحیه شکم این اسکلت چیزهایی به نام تخممرغ، بربری، پنیر، گوشت کوبیده، پیاز، برنج، کباب برگ و بسیاری چیزهای ناشناخته یافتهاند. این را دیرینه شناس معروف مواد تشکیلدهندهیٔ انرژی انسانهای دیرین که الان اسمش را فراموش کردهام…میگوید.
بله میگفتیم که این مواد در گزارشهای دانشمندان ۳ میلیون وهشتصد هزار سال پیش هم آمده ولی اکنون با شگفتی هرچه تمامتر، دانشمندان که البته همکاران من باشند، در این ماندهاند که چگونه تمامی این مواد در یک معده میتوانسته جا شود و نتیجه گرفتهاند که آنها حداقل در شبانهروز ــ یک تقسیمبندی رایج آن زمان بوده ـ سه وعده غذا میخوردند و به همین خاطر انسان آن دوره را انسان “سه وعدهیی” مینامند. جای تعجب ندارد که معدهیٔ آنها سه برابر انسان کنونی است.
مجری: خیلی عجیب است. سه وعده؟(رو به دوربین) همین جا از حضور پدران و مادران محترمی که بینندهی برنامه ما هستند پوزش میطلبیم. اگر میدانستیم که این برنامه بدآموزیهایی دارد، قبلاً اخطار میدادیم …
ابررایانه: و بهتر است بفرمایید که این بدآموزیها ادامه دارد چون…
مجری: رو به دوربین؛ لطفاً کودکانتان را از پای گیرندهها دور کنید … بله …
ابررایانه: …چون شواهدی داریم از اینکه چیزی به نام زدوخورد و منازعه بهوفور در زیست انسان ۴ میلیون سال پیش وجود داشته.
مجری: چطور؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ برای چه؟
ابررایانه: به این نحو که شکافهایی در ناحیه پیشانی جمجمه وجود دارد که فقط از برخورد لبهی بشقاب و یا کفگیر ـ وسایلی مربوط به همان عادت زشت و عجیب سه وعدهیی که عرض کردم ـ میتواند به وجود آید. دانشمندان نتیجه گرفتهاند چون این شکاف فقط بر پیشانی مردان دیدهشده، کتکخور خانه بودهاند و مسائلی حاد بین همسران وجود داشته که به پرتاب بشقاب و چاقو میانجامیده. دیرینه جامعه شناسان در تکمیل این فرضیه چیزی به نام، …حضورتان عرض شود خرجی خانه را پیش کشیدهاند که من نفهمیدم چیست و بنابراین نمیتوانم توضیح دهم.
مجری با اشاره چشم و ابرو به میهمان برنامه که یعنی «آمادهی پرسش و پاسخ هستی؟»
شما استاد! در این زمینه نکتهای دارید؟
میهمان برنامه: ببینید… اصلاً … یافتهها از …
مجری روبه ابررایانه: دیگر از این اسکلت به چه نتایجی رسیدهاند؟
ابررایانه: بله. شکافهایی عمیق در نوک انگشتان که از پوست و گوشت به استخوان رسیده و همینطور شکستگیهای لبه دندانهای جلو و نیش، حاکی است که در تکمیل همان سه وعدهیی یعنی هله هولههایی که اسمش را گذاشته بودند میان وعده، خوراکیهایی درست میشد و در چیزی قرار میگرفت که به آن میگفتند بستهبندی. این شکاف نوک انگشتان و شکستیهای دندان نشان میدهد که مقوله بستهبندی برای انسان ۴ میلیون سال پیش بسیار حیثیتی و شرافتی بوده و مواد غذایی داخل آن از ارزشمندترین موجودیهای انسان آن دوره تلقی میشود. چون باز کردن یک بستهی چیزی که بهش میگفتند بیسکوئیت یا قوطی کنسرو و کمپوت که باید مثل بچه آدم باز میشد و … تلفات و جراحات بسیاری را در نواحی مذکور به جا میگذاشت.
بر این اساس است که پارهیی همکاران من انسان آن دوره را “انسان عصر بستهبندی” نامیدهاند و قاعدتاً باید این اسکلت را متعلق به اوج و شکوه عصر بستهبندی دانست.
مجری: تا این جا فقط به برخورد و خوراک و این چیزها مربوط میشد. نکتههای دیگری در این مطالعات وجود دارد که برای بینندگان ما جالب باشند؟
ابررایانه: خب از اطلاعات قبلیمان میدانستیم که انسان چهار میلیون سال پیش، دستکم هشت ساعت میخوابیده و شانزده ساعت آرزوی خواب راحت داشته. این را از شعرهایشان میشود دریافت؛ شعر چیزی بود که در آن آرزوی درد میکردند و بعد برای تسکین درد، شراب و خواب و …
چطور چنین چیزی ممکن است؟
خب؛ داریم که بسیار آمده: مرا مبتلا کن، اگر دردم تویی دوا نخواهم… مرا به عشقت دچار کردی، دردم گرفت … که عشق آسان نمود اول …
ببخشید مساله سختتر شد: عشق چیست دیگر؟
عشق یک مقولهیی است که انسان … برخی همکاران من معتقدند “انسان عصر عاشقیت” را میتوان همان انسانی دانست که در منازعه با “انسان سه وعدهیی” شکست خورد و نابود شد. چون انسان سه وعدهی تمام کره زمین را به … کشید (صدا در جا شطرنجی میشود) و فقط یکی دو هزار نفر توانستند بروند قطب شمال که کمی خنک بود و آنها که دوام آوردند، بعدها رفتند به مریخ و سیارات دیگر…
مجری: از اسکلت دور نشویم:
بله حضورتان عرض شود که یک یافته بسیار جالب در اسکلت مورد بحثمان این است که در سطح خارجی تمامی جمجمه، جای خراشها و شکستگیهای بسیار دیدهشده که یک علتش را گفتم؛ اما در هیچکدام، هیچیک، بدون استثنا، سطح داخلیشان ذرهای خراش دیده نشد. اگر بخواهم توضیح بیشتر بدهم اینکه فعالیت مغز اساساً از جنس الکترومغناطیس است و هیچ رد و نشانهای از امواج الکترومغناطیس بر سطح داخلی این جمجمهها نیست. انگار انسانهای ۴ میلیون سال پیش اصرار عجیبی داشته که مغز را دستنخورده نگه دارد و قداست خاصی برای آن قائل بوده و ازاینرو ابداً از آن کار نمیکشید. به این خاطر است که برخی همکاران من (میهمان برنامه زیر لب: زخمیمون کرد…) انسان این دوره را انسان مغز فابریکی و آن دوره را “عصر طلایی پاسداشت مغز” نامگذاری کردهاند.
مجری: البته باید این را در آغاز برنامه میپرسیدم. جناب ابررایانه، باستانشناسی انسان دیرین بر چه پایهای استوار است؟
ابررایانه: خب مثل پازل است. با یک تکه، میشود مجموعه را کامل کرد. ما میدانیم که انسان آن زمان از وسیلهای به نام خودرو استفاده میکرد. وسیلهای با چهارچرخ که روی زمین حرکت میکرد، فرمان داشت و خلاصه یک چیز بسیار ابتدایی. پارهای شکستگیها در گیج گاه مردان و همین طور آمار کشیدگی مو از عقب به ما میگوید که آنها سوار خودرو میشدند – خیلی عجیب است نه؟ و درست پس از سوارشدن دعوایی شروع میشد که کجا برویم؟ بحث با کشیدن موی پدر خانواده توسط بچهها و ضربه شست از سوی مادر به گیجگاه خاتمه مییافت. به نظرم این ساختار خانواده، مناسبات عاطفی آن و نحوهی تصمیمگیری و حل مسائل را در آن دوره روشن میکند. یا از همین وسیله سفر یعنی خودرو هزاران مدل و نوعش وجود داشت به طوری که بعضی از ابررایانهها، آن دوره را “عصر خودرو” و آن زمان را “انسان ماشین سوار” یا “انسان شیفته صدای بوق” نام گذاشتهاند. میان همهی این هزاران نوع و مدل خودرو، ما فهمیدیم که خودرویی بوده به نام “پراید”. میخواهم بگویم آن پازل چطور کامل میشود و اینکه واژه شناسان میگویند پراید، یعنی غرور افتخار.
پس پراید برترین خودروی همهی آن سالها و تمام عصر خودرو بوده که به آن افتخار میکنند و با آن حس غرور بهشان دست میداده. چون اوج قلهی تکنولوژی خودرو بوده قاعدتاً.
میهمان برنامه: و اینکه صاحبان پراید تشکیلدهنده طبقه اشرافی جامعه بودند و بهشدت موردحسادت و رشک دیگران. چون بیشترین کشتهها و شکستگی جمجمه و قفسه سینه و پارگی عروق و خرد شدن فک و… در بین صاحبان پراید مشاهدهشده و این خود نشان از ساختار بهشدت طبقاتی جامعه و نحوهی حلوفصل مسائل آنان بوده که به “عصر خرد جمعی” معروف است.