حسین راهداری*: طلا طی ۱۲ سال منتهی به سال ۲۰۱۳ بهطور مداوم بازدهی مثبت داشت و همین روند مثبت، بسیاری را به این عقیده رسانده بود که طلا در سال ۲۰۱۳ نیز بازدهی طلایی خود را تکرار خواهد داد. اما کمتر کسی در بازار تصور آن را میکرد که طلا برای سرمایهگذارانش چنین سال دردناکی را رقم بزند.
اونس طلا که در اوایل سال میلادی ۲۰۱۳ در محدوده ۱۶۰۰ دلار بوده است، در عرض شش ماه حتی ۱۱۸۰ دلار را نیز تجربه کرد. در آن زمان آنقدر دید به بازار طلا منفی شده بود که حتی عدهیی سقوط بیشتر طلا را نیز در ادامه پیشبینی میکردند.
اما برخلاف آن نظرات و انتظارات، طلا طی دو ماه گذشته آرام آرام صعود کرده است و از آن قیمتهای پایین ناامیدکننده، دوباره به بالای مرز ۱۴۰۰ دلار در هر اونس رسیده است.
حالا دوباره عدهیی صحبت از بازگشت طلا به دوران طلایی خود میکنند. اما آیا واقعا طلا به دوران شکوهش بازخواهد گشت؟
قبل از پاسخ به این سوال باید دید نقش طلا در سرمایهگذاری چیست. طلا در سرمایهگذاری دو کارکرد اصلی دارد؛ یک کارکرد اصلی طلا، پوشش سرمایهگذار در برابر کاهش ارزش پول است. بدین معنا که وقتی ارزش پول به خاطر سیاستهای انبساطی بانک مرکزی یا افزایش تورم کاهش یابد، طلا یکی از مامنهای سرمایهگذاران برای فرار از کاهش ارزش پول است.
کارکرد دیگر طلا، پوشش سرمایهگذار در برابر ریسکهای بازار است. این کارکرد طلا به این معناست که وقتی ریسک و تلاطم در بازارها بیش از تحمل سرمایهگذاران افزایش مییابد، آنها به سمت طلا بهعنوان محل امن جذب میشوند تا اثرات این تلاطمها را بر خود کاهش دهند. طلا در دنیا معمولا به دلار امریکا قیمتگذاری میشود و سپس بر اساس نرخ تبدیل دلار به ارزهای دیگر، قیمت آن تبدیل میشود. پس برای تحلیل طلا مهم آن است که تورم و نیز ریسک بازارها در امریکا بررسی شود.
در حال حاضر فدرال رزرو (بانک مرکزی امریکا) سومین دور از بزرگترین برنامههای خرید اوراق قرضه تاریخ این کشور را از ابتدای بحران مالی در سال ۲۰۰۸ در جریان دارد که شکل مدرن چاپ پول است.
از میان اثرات مختلف این سیاست، مهمترین اثر، کاهش ارزش دلار است که سبب ایجاد نیروی تورمی، تحریک تقاضا و نیز بهبود تراز تجاری امریکا با کشورهای دیگر میشود. بنابراین عجیب نیست که طلاییترین رکوردهای طلا در همین دوره رخ داده است.
اما دقیقا مشکل طلا در سال ۲۰۱۳ از همینجا شروع شد که با بهبود اقتصاد امریکا، کمکم زمزمههای کاهش و حتی قطع خرید اوراق قرضه به گوش رسید.
این یعنی پایان روند بیارزش شدن دلار. موضوع از جایی برای طلا بدتر میشود که تورم امریکا در این مدت نتوانسته انتظارات بانک مرکزی امریکا را برآورده کند. قطع خرید اوراق قرضه که سیاستی انبساطی است، مسلما تورم را کاهش میدهد و این یعنی امکان افتادن امریکا در دام تورم منفی که فارغ از تبعات اقتصادی جدی آن، سمی مهلک برای قیمت طلاست که خود مامنی برای فرار از تورم است. این موضوع تا حدی جدی است که رییس فدرال رزرو نیز در سخنرانی ماه پیش آن را یکی از جدیترین خطرات اقتصاد امریکا نامید.
مشکل دوم یعنی ریسک بازارها در این روزها نیز به کاهش یا قطع خرید اوراق قرضه و نیز درگیری نظامی امریکا در سوریه برمیگردد. در طول پنج سال گذشته تزریق نقدینگی عظیم به اقتصاد امریکا برای تحریک اقتصاد، بیشترین نمود خود را در بازار سهام این کشور داشته است و باعث رشد تقریبا دو برابری بازار سهام از زمان اوج بحران مالی این کشور شده است. حالا اگر دلیلاصلی رشد بازار سهام دخالت فدرال رزرو بوده باشد، قطع این نوشدارو ممکن است که به سقوط بازار منتهی شود که همین تلاطم بازارها را بهشدت از سه ماه پیش بالا برده است و هنوز سایه آن بالای سر بازار سهام و بهویژه بازار اوراق قرضه امریکا باقی مانده است.
علاوه بر این نیز تنشهای سیاسی در خاورمیانه بهویژه سوریه ممکن است که پای امریکا را به عملیات نظامی باز کند که همین عملیات هرچند محدود هم بازار سهام را تحت تاثیر قرار میدهد و هم تاثیر منفی بر بدهیهای امریکا دارد که هر دو نیرویی هستند که سبب تداوم خرید اوراق قرضه خواهند بود که تداوم این سیاست نیز نیروی افزایشی قیمت طلاست.
با توجه به دو مورد فوق میتوان گفت، قیمت طلا اسیر در یک مسابقه طنابکشی است. از یک سو احتمال توقف سیاست انبساطی و نیز خطر کاهش تورم، سبب کاهش قیمت طلا میشوند و از سوی دیگر ریسک بازارها و خطر سقوط آنها بهدلیل کاهش سیاستهای انبساطی در کنار تنشهای فزاینده خاورمیانه، باعث افزایش قیمت طلا میشوند.
بانک مرکزی امریکا هنوز سیگنال واضحی برای تصمیماتش نداده است و همین سبب سردرگمی شدیدی در تمامی بازارها، حتی در خارج از امریکا شده است. اما افزایش فعلی قیمت طلا نشان میدهد که برخلاف دو ماه پیش، طناب به سمت تداوم خرید اوراق قرضه، نگرانی از سقوط بازار، نگرانی از درگیری نظامی امریکا در منطقه و نیز انتظارات تورمی بوده است.
آمارها و خبرها هر لحظه ایجاد و اعلام میشوند و آنها تنها منبع تصمیمگیری و جهتگیری انتظارات بازارها هستند. آمار و ارقام ماههای آتی نقش کلیدی در تعیین روند قطعی بازار طلا و حتی بازارهای دیگر خواهد داشت.
*کارشناس اقتصادی
منبع: اعتماد