در این میان خانواده‌هایی که توانایی داشته و دارند تلاش می‌کنند از اندوخته خود با زدن به سیل ویرانگر دلالی، محافظت کنند که خود شرایط را به لحاظ روانی و واقعی بدتر می‌سازد.

علیرضا سلطانی: خروج امریکا از برجام، آغاز روند تحمیل تحریم‌های جدید این کشور علیه ایران و نمایان شدن آثار این تحریم‌ها در فضای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی، بار دیگر ایران را در شرایط خاص و حساسی قرار داده است. کمترین انتظار از حاکمیت سیاسی در شرایط حاضر، تلاش برای کاهش مخاطرات ناشی از تحریم‌ها و تهدیدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی خارجی است اما با وجود همه حساسیت‌ها و آشکار شدن سریع چالش‌ها و مخاطرات، نشانه‌های مثبت و موثری از اراده ملی برای مواجهه با مخاطرات با وجود تجربه‌ای نه چندان دور از تحریم‌ها و آثار آن، دیده نمی‌شود. درهای کشور همچنان بر همان لنگه می‌چرخد و فضای سیاسی کشور نه‌تنها به سمت وحدت و تعامل و همکاری نرفته بلکه شکاف‌ها و اختلافات نیز تشدید شده است. به طور قاطع می‌توان گفت این شرایط در مقایسه با شرایط تحریمی سال‌های ۹۰ تا ۹۱ بدتر و سخت‌تر است. در آن مقطع نگرانی‌ها و بی‌اعتمادی عمومی نسبت به آینده به دلیل عدم تجربه سختی‌ها و هزینه‌های تحریم، چندان گسترده نبود ضمن اینکه پس از آشکار شدن سختی‌ها و رنج‌های تحریم با توجه به اینکه دولت دهم ماه‌های پایانی صدارت خود را طی می‌کرد، امید و انگیزه عمومی برای تغییر و بهبود شرایط با شکل‌گیری دولت جدید بالا بود و این فضا حتی با تداوم تحریم‌ها تا اواسط دولت یازدهم و به پشتوانه مذاکرات فشرده و حساس هسته‌ای و رسیدن به توافق ادامه داشت. این شرایط اما در حال حاضر کاملا متفاوت است. مردم ایران کاملا طعم تلخ و سختی تحریم‌ها را برای نزدیک به ۴ سال چشیده و به آثار و پیامدهای تحریم‌های جدید آگاه هستند. چه اینکه هنوز یک ماهی از نواختن آهنگ تحریم‌های جدید نگذشته، قدرت و توان اقتصادی خانواده‌ها سقوط قابل توجهی را تجربه کرد. بنابراین بدیهی است که خانواده‌های ایرانی با یادآوری تجربه نه چندان دور تحریم‌ها، دچار التهاب و نگرانی شوند. از نگرانی نسبت به قدرت خرید و مواجهه به سیل جدید گرانی‌ها و التهابات بازار گرفته تا نگرانی نسبت به وضعیت بهداشت و درمان و مهم‌تر از آن پایداری شغل‌ها.

آنچه این وضعیت را سخت می‌سازد، نداشتن امیدی به بهبود شرایط و نبود چشم‌انداز روشنی نسبت به آینده است چه اینکه دوره جدید تحریم‌ها در دولتی اتفاق افتاده که خود در مقطعی با برجام زمینه رفع بخشی از تحریم‌ها شده و ادعای رفع بقیه تحریم‌ها در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم را داشته است. به باور عمومی، ایران از حداکثر توان و ظرفیت خود برای باز کردن باب تعامل و مناسبات دیپلماتیک در مذاکرات مربوط به برجام استفاده کرده و با توجه به سیاست‌های اعلامی از سوی مراجع رسمی تصمیم‌گیری در کشور از یک سو و رویکرد نامتعارف و متصلب رییس‌جمهوری کنونی امریکا، کمتر زمینه و روزنه‌ای برای مذاکره جدید و بهبود شرایط حداقل در یک دوره ۴ ساله قابل پیش بینی است.

با توجه به این شرایط و چشم‌اندازی که می‌توان بر آن متصور شد، حداقل انتظار از دولت به معنای STATE، کاهش سطح نگرانی‌های عمومی و تلاش در جهت بالابردن سطح اعتماد شهروندان در مواجهه با مخاطرات و چالش‌های تحریم است. لازمه این مهم نیز ایجاد و اجرای مدیریت در شرایط بحران است. ضرورتی که جای آن در حال حاضر در سطح کلان مدیریتی کشور خالی است. دولت و به عبارت دقیق‌تر حاکمیت سیاسی کشور باید بپذیرد که کشور در شرایط بحرانی قرار گرفته و باید سازوکارهای لازم برای مدیریت در این شرایط را اتخاذ کرده و با هدف کاهش مخاطرات و چالش‌ها گام بردارد. اما در عمل این ضرورت در سطح حاکمیت شکل نگرفته و به نظر می‌رسد همان شرایط حاکم بر دوره قبل تحریم‌ها در حال تکرار است. به این معنا که نوعی از هم‌گسیختگی و تقابل میان ارکان حاکمیت و قوای تصمیم‌گیرنده در کشور ایجاد شده است. در واقع در شرایط کنونی که اجماع ملی و وحدت قوا می‌تواند کمترین و کوچک‌ترین و کم‌هزینه‌ترین اقدام برای مواجهه با مشکلات و چالش‌ها باشد، نشانی از آن دیده نمی‌شود. از یک سو تقابل جریان‌های سیاسی برای بهره‌گیری از فضای ایجاد شده برای تخریب و تخطئه و محاکمه رقبا به اوج خود رسیده و از سوی دیگرشکاف میان گروه‌ها و قوای تصمیم‌گیرنده برای درک واحد از شرایط کنونی، نحوه مواجهه با شرایط و چشم‌انداز کشور نیز در حال گسترش است. بنابراین در شرایطی که باید توان و ظرفیت‌های متفرق کشور برای مواجهه با وضعیت بحرانی و همچنین کمک به شرایط زندگی شهروندان و کاهش رنج آنها، بسیج شود و با نمایش وحدت سیاسی و مدیریتی در سطوح بالای حاکمیتی، پیام‌های مثبت و اعتمادآفرینی به جامعه القا شود، دوری، تقابل و خصومت در سطوح سیاسی و مدیریتی، روح و آرامش مردم را به مخاطره انداخته است. اختلاف نظر بر سر ماجرای FATF میان جریان‌های سیاسی در مجلس، صدور احکام قضایی حساسیت‌برانگیز برای دانشجویان، برخورد با جریان‌های مخالف و منتقد، محافظه‌کاری و سکوت در مقابل بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ناهماهنگی در سیاست خارجی، نحوه برخورد با مشکلات مربوط به موسسات مالی و اعتباری و مدیریت چالش‌هایی مانند قاچاق کالا و ارز و همچنین مسائل مربوط به مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری، مواردی است که به صورت مشخص نشان از عدم وحدت و هماهنگی میان دستگاه‌های مختلف در شرایط حاضر دارد. چنین شرایطی به طور طبیعی فضای تحریمی علیه ایران و مخاطرات و پیامدهای آن را در حوزه عمومی تشدید خواهد کرد.

نظام مدیریتی کشور و جریان‌های سیاسی حاکم بر آن، نگاه صفر و صدی به مسائل و سیاست‌ها دارند و این نگاه در هر شرایطی اعم از بحرانی یا غیربحرانی بر آنها حاکم است. باید بپذیریم که کشور در شرایط خاص و بحران قرار دارد و الزامات تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در شرایط بحران را در راستای کاهش مخاطرات و هزینه‌های زندگی عمومی به کار‌گیریم. تمرکز مدیریتی و سیاستگذاری در شرایط بحرانی، اصلی اولیه و ضروری است. اما این مهم تنها کافی به نظر نمی‌رسد، اختیار کافی، شجاعت و انعطاف‌پذیری در سیاستگذاری نیز شرط لازم دیگر است.

منبع: اعتماد


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=109363
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

از مدیریت بحران تا بحران مدیریت
از مدیریت بحران تا بحران مدیریت
از مدیریت بحران تا بحران مدیریت
از مدیریت بحران تا بحران مدیریت
از مدیریت بحران تا بحران مدیریت
از مدیریت بحران تا بحران مدیریت