افزایش قیمت دلار در ایران، آن هم در شرایطی که نرخ برابری این ارز در مقابل واحدهای پولی دیگر در حال تضعیف است، قبل از هر چیز یک پیام را به اقتصاد ایران میدهد؛ ریال در حال تضعیف شدن است.
غلامرضا سلامی
افزایش قیمت دلار در ایران، آن هم در شرایطی که نرخ برابری این ارز در مقابل واحدهای پولی دیگر در حال تضعیف است، قبل از هر چیز یک پیام را به اقتصاد ایران میدهد؛ ریال در حال تضعیف شدن است. این امر طبعا ناشی از مجموعهای سیاستگذاریهای نادرست است که همچنان در اقتصاد کشور ادامه دارد و پیامی که به سرمایهگذار میدهد این است: دست نگهدار! در شرایطی که بازارهای جهانی شاهد کاهش ارزش دلار امریکا در مقابل ارزهای معتبر دیگر است، ارزش این واحد پولی در مقابل ریال ایران تقویت میشود. این امر هنگامی که مورد واکاوی بیشتر قرار میگیرد میتوان مشاهده کرد که ارزش ریال در مقابل تمام ارزهای معتبر دیگر نیز در حال تضعیف شدن است؛ درنتیجه اتفاقی که در حال رخ دادن است، یک پیام دارد، واحد پول ملی ایران در مقابل تمام ارزهای دیگر ارزانتر شده است. ریال ضعیف میشود چون بیماری مزمن اقتصادهای نفتی دههها است در اقتصاد ایران حاکم است. دولت ایران سعی میکند از طریق تزریق منابع حاصل از فروش نفت پول ملی کشور را در یک قیمت ثابت نگه دارد ولی این سیاست هر بار شکست میخورد. کنترل دستوری قیمت دلار آن هم در شرایطی که اقتصاد کشور تورم را تجربه میکند نهایتا به انباشت قیمتی و پس از آن سرریز شدن منجر میشود. اتفاقی که در آغاز دهه ۹۰ یک بار افتاد و اگر باز هم در دهههای گذشته تمرکز شود، تکرار این روند قابل مشاهده شدن است. دولت دوازدهم نیز کار تازهای نکرد، سراغ همان ترفندهایی رفت که دولتهای دیگر نیز رفته بودند و البته نتیجهای هم حاصل شد مشابه کشورهای دیگر است. افزایش قیمت دلار هر چند سال یک بار تنها نیازمند یک اتفاق ویژه است، این اتفاق در سیکل اخیر به دلیل کاهش نرخ سود بانکی رخ داد. دولت و بانک مرکزی بدون آنکه تبعات تصمیم خود را بررسی کند، نرخ سود بانکی را از ۲۲ درصد تا ۱۵ درصد کاهش دادند. این اقدام سبب شد تا سرریز بازار بانکی به بازار ارز رود و با افزایش تقاضا قیمت ارز بالاتر برود. از سوی دیگر در بخش عرضه نیز با توجه به مناسب بودن رقم صادرات نسبت به واردات، باز هم ارز کافی در کشور وجود ندارد. این امر میتواند ناشی از آن باشد که همه ارز حاصل از مبادلات کشور وارد نشده است. از سوی دیگر دولت و حکومت هزینههای ویژهای هم دارند که طبیعتا تا حدودی منابع ارزی کشور را به سمتی دیگر میبرد. همچنین دو مکان برای دور زدن تحریمها برای ایران وجود داشت، یکی ترکیه و دیگری دوبی که اختلافات سیاسی سبب کاهش روابط اقتصادی ایران با این دو کشور شده است و همین امر تا حدودی مبادلات ارزی ایران را متاثر کرده است. تاثیر روانی تحولات را نیز نباید نادیده گرفت. هنگامی که دولت دایم وعده کاهش قیمتها را به مردم میدهد ولی در عمل اتفاق دیگری میافتد و مردم نمیتوانند متوجه شوند منظور مسوولان چیست، طبیعی خواهد بود که با وجود توصیه مسوولان دولتی، باز هم مردم به بازار ارز سرازیر شوند.
دو تقاضا برای ارز در کشور وجود دارد، یکی تقاضای واقعی است و دیگر سوداگرانه. تقاضای واقعی به اندازهای است که قیمت دلار مانع واردات نشود زیرا اگر دلار خیلی گران شود دیگر واردات کالا توجیه نخواهد داشت. در مقابل تقاضای سوداگرانه تنها خواهان افزایش قیمت است و اکنون این تقاضا بر بازار فشار میآورد. در حال حاضر کنترل سوداگری مهمترین کاری است که دولت میتواند انجام دهد. باید توجه داشت کاهش ارزش پول ملی به معنای بیثباتی و تضعیف یک اقتصاد است و به سرمایهگذار این پیام را میدهد که اقتصاد فوق در حال حاضر شرایط سرمایهگذاری را ندارد و بهتر است مکان دیگری برای سرمایهگذاری آماده شود. از سوی دیگر تضعیف ریال موجب افزایش نرخ تورم هم خواهد شد و با توجه به اینکه تکرقمی شدن نرخ تورم یکی از مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم بوده، بهتر است که مانعی در مقابل این روند به وجود بیاید.
منبع: اعتماد