نوسانات ارز؛ مشکلی که در بازههای مختلف زمانی اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار میدهد و معمولا هرچند سال با تلاطم قیمتها بخش مهمی از اقتصاد را از آینده خود نگران میکند. اکنون در مورد بازار ارز به نظر نمیرسد حتی در صورت تکنرخی شدن تعیین قیمت ارز، مشکلات این بخش به اتمام برسد.
بازار ارز در حال حاضر تبدیل به بازاری جذاب برای افرادی با درآمد کم شده است، این در حالی است که بازار ارز چندان قابل اعتماد نیست. عمق دادن به این بازار میتواند توانایی آن را برای کنترل بیشتر بر قیمت در دوران نوسان بالاتر ببرد اما این افزایش عمق نیازمند ورود سرمایههای بیشتری به بازار ارز است؛ بازاری که برای جذب این حجم از سرمایه باید خود را با مکانیسمهایی مدرنتر بازآرایی کند. ایجاد بازار آتی یکی از این راهکارها است. ورود سرمایههای جدید به بازار ارز هر چند به عمیقتر شدن بازار منجر میشود اما نگرانیها را برای سرازیر شدن سرمایهها به بازار مالی و خالی ماندن دست تولید را افزایش میدهد. با این وجود مدافعان آزادسازی اقتصادی این نگرانی را بیدلیل میدانند چرا که باور دارند وظیفه بازار ارز نه ایجاد اشتغال بلکه تعیین قیمت ارز است. دکتر رضا بوستانی، اقتصاددان و کارشناس حوزه بازار پولی و ارزی، در گفتوگو با «اعتماد» ضمن مطرح کردن بحث «عمق دادن» به بازار ارز، این را مهمترین راهکار برای خروج از وضعیت فعلی بازار ارز دانست و خواهان حضور گستردهتر نهادهای مالی در این بازار شد.
چرا مشکلات بازار ارز در اقتصاد ایران همواره ادامه دارد؟ آیا برای مشکلات این بخش راهحلی وجود دارد؟
به هر حال در کشوری که نرخ تورم در اقتصاد آن همواره بالا و دورقمی است، خطر کاهش دایمی ارزش پول ملی وجود دارد و نیاز است تا ساختار بازرا ارز آن اصلاح شود. به بیان دیگر تورم همیشگی اقتصاد ایران سبب میشود ارزش پول ملی ایران در قبال پولهای دیگر کشورها کاسته شود و از آنجایی که دولت ایران کنترل نرخ ارز را یکی از وظایف خود میداند، در کوتاهمدت میتواند افزایش تدریجی و اندک فصلی را کنترل کند اما در میانمدت انباشت این عدم افزایشها، موجی از تورم را پدید میآورد. به نوعی میتوان گفت حباب قیمت میترکد.
این میان باید توجه داشت علاوه بر مشکلاتی که همیشه به عنوان نقاط ضعف بازار ارز ایران از آنها یاد میشود، کم عمقی بازار نیز به اندازه خود مشکلساز است. بازار ایران به دلیل کنترلی که بر آن حاکم است همواره تقاضایی محدود را پاسخ میدهد و با ورود کمی تقاضای پیشبینی نشده ناگهان وضعیت قیمتها به هم میریزد. این تقاضا از هر سویی که باشد هم تفاوتی ندارد و به راحتی بازار را ملتهب میکنند.
در نتیجه میتوانیم بازار ارز ایران را یک بازار کوچک، غیر شفاف و با ابزارهای محدودی دانست که بعید است کشوری دیگر در جهان وجود داشته باشد که با ابعاد اقتصادی مانند ایران چنین بازار ارز ناکارآمدی داشته باشد و به همین دلیل سیاستگذار باید در ایران به فکر آینده این بازار باشد. اقتصاد ایران، هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان است ولی بازار ارز آن نحیفتر از آن است که بتواند بار چنین اقتصادی را به دوش بکشد.
گفتید بازار ارز ایران به راحتی دچار نوسان میشود، اما این به چه معنا است؟
به طور مثال کافی است یکی از بخشهای پتروشیمی برای مدتی دچار مشکل شود و نتواند ارز همیشگی را به بازار عرضه کند، همین میتواند یک نوسان شدید ایجاد کند. در صورتی که قیمت نفت کاهش یابد یا به هر شکل دیگری نیز این اتفاق بیفتد، باز هم بازار با التهاب مواجه خواهد شد.
فرض کنید در بازار کنونی یک صادرکننده بخواهد ۱۰۰ هزار دلار را به ریال تبدیل کند، با نقد شدن همین رقم من مطمئنم قیمت دلار در بازار تهران کمتر میشود. در مقابل اگر یک واردکننده بخواهد برای تکمیل خط تولید یا واردات مواد اولیه خود ۱۰۰ هزار دلار ارز تهیه کند هم قطعا قیمت دلار را بالا برده است. درنتیجه یک فعال اقتصادی هم به عنوان صادرکننده و هم به عنوان واردکننده، از این بازار لطمه میبیند. طبیعی است که دلیل متاثر بودن بازار ارز نیز عمق کم این بازار است.
در هر حال بازار ارز ذاتا بازار دارایی است و با افزایش بازیگران آن میتوانند نوسانات را مدیریت کنند. برای این امر میتوان از منابعی مانند صندوقهای بازنشستگی، سرمایهگذاری و نهادهای مالی دیگر استفاده کرد تا بازی را عوض کنند.
صندوقهای سرمایهگذاری و نهادهایی مشابه با آن میتوانند در شرایطی که قیمت ارز ارزان است، آن را بخرند و هر گاه قیمت بالا رفت اقدام به فروش آن کنند؛ با این روش نه تنها آنها میتوانند داراییهای خود را حفظ کنند بلکه میتوانند در مقابل بازار ارز و نوسانات آن را نیز کنترل کنند. البته از آنجایی که طبق قانون بانک مرکزی بانکها را از ورود به این عرصه باز میدارد، بانکها طبیعتا در این پروسه جایی نخواهند داشت.
به نظر شما با ورود منابع هنگفتی مانند صندوقهای بازنشتگی به بازار، قیمت ارز افزایش نخواهد یافت؟
این تصور عمومی وجود دارد و به یک معنا درست است که با ورود تقاضای بیشتر به بازار قیمتها بالا میروند اما باید مدنظر داشت این افزایش تنها در یک دوره آغازی این پروسه روی خواهد داد و پس از آن با توجه به عمقی که بازار پیدا کرده است، دیگر نوسانهای مقطعی نمیتوانند هر بار کل بازار ارز را متاثر کنند. به هر حال برای عمق دادن به یک بازار باید منابع آن بازار نیز افزایش پیدا کند تا بتوانند خود را در مقابل تکانههای گاه و بیگاه محافظت کنند.
با این همه منابع کشور محدود است و ورود این منابع به بازاری مانند بازار ارز به تقویت تولید در کشور یاری نمیرساند حال آنکه اگر این منابع در بخش تولید سرمایهگذاری شوند، میتوانند به افزایش اشتغال و رفع یکسری مشکلات منجر شود، در این مورد چه باید کرد؟
ببینید نمیشود به راحتی همه این مسائل را به یکدیگر مرتبط کرد و مثلا از بازار ارز خواست که اشتغال ایجاد کند. بازار ارز قرار نیست اشتغال ایجاد کند ولی همه بخشهای اقتصاد نباید شغل ایجاد کنند، این بازار اگر خود را به درستی مدیریت کند نهایتا به بهبود وضعیت اقتصادی کشور و متعاقب آن اشتغال هم منجر خواهد شد. علاوه بر این اساسا قرار نیست همه بازارها در خدمت یک هدف واحد قرار داده شوند. وظیفه هر بازار انضباط بخشیدن به حوزه خود است و بازار ارز هم باید قیمت ارز را تعیین کند. ارز قبل از هر چیز یک دارایی است و نمیتوان افراد را از خریدن یک دارایی باز داشت. بازار ارز اگر خودش درست کار کند و سیگنال درستی به کل اقتصاد بدهد، آن گاه در بخشهای دیگر اشتغال هم ایجاد میشود.
به هر حال بهتر نیست به جای آنکه افراد را به سمت سرمایهگذاری در بخشهایی مانند بازار ارز برد، شرایطی را فراهم آورد که حتی سرمایهگذاریهای خرد نیز در بخش تولید انجام شود.
چرا اما وقتی دارایی افراد بسیار کم است و عرصههای دیگری برای سرمایهگذاری مشخص نشده است، بازار ارز جذاب خواهد بود. مادامیکه قدرت خرید مردم کم باشد، بازار ارز رونق دارد. از سوی دیگر باید تولید جذابیت و سودآوری کافی را هم داشته باشد تا سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در آن بخش علاقهمند شوند. بازار فعلی بیشتر تحت تاثیر ورود سرمایههایی کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان است، یعنی سرمایههایی وارد بازار شدند که حتی با آن نمیتوان یک واحد مسکونی تهیه کرد. بازار سرمایه نیز نیازمند یک تخصص خاص است در نتیجه بازار ارز، تبدیل به بازاری میشود که سرمایهها به سمت آن سرازیر شوند.
نبود بازار آتی به عنوان یکی از ضعفهای بازار ارز در ایران مطرح شود. در همین رابطه گفته میشود اگر بازار آتی وجود داشت اکنون وضعیت اقتصاد کشور بهتر بود و بازار نیز با مکانیسم مدرنتری اداره میشد. در این مورد میتوان بازار آتی را هم به عنوان ابزاری برای عمق بخشیدن به بازار در نظر گرفت؟
ببینید در بازار ارز ما ابزارها هم محدود هستند. در حال ما یک بازار کوچک اسکناس داریم که ناکارآمد بودن خود را به طور کامل نشان داده است. هر کس وارد بازار ارز میشود تنها متقاضی دلار آن هم به شکل اسکناس و فیزیکی آن است و دلار خریداری شده را به خانه خود میبرد. رفتاری که بسیاری از اقتصاددانان آن را به رفتار کلاغ شبیه میدانند که داراییهای با ارزش خود را در لانه خود نگه میدارد. این بدترین بلایی است که در یک اقتصاد میتواند بر سر یک دارایی بیاید؛ حتی کسی که برای سرمایهگذاری ملک میخرد هم آن را خالی نمیگذارد و حداقل آن را اجاره میدهد. در نتیجه ابزارهای فعلی بازار ارز ایران بهشدت ناکارآمد هستند.
حال فرض کنید ابزاری طراحی شود مانند بازار آتی که هر فرد بدون اینکه دلار را به کل اسکناس بخرد، براساس قیمت روز این دارایی را بخرد و بفروشد و نیازی به اسکناس هم نباشد. درنهایت نیز سود و زیان محاسبه شده و با ریال تسویه حساب انجام شود. در این صورت اولا بازار تنها به طور انحصاری تحتتاثیر اسکناس دلار نخواهد بود و بازار نیز نظم پیدا خواهد کرد و وضعیت نوسانی چون امروز به راحتی پیدا نمیشود. در صورت وجود این بازار آتی دیگر افراد و متقاضیان کف خیابانها به دنبال دلال دلار نیز نخواهند گشت.
با اتخاذ این روش علاوه بر موارد گفته شده، دولت میتواند از این راه درآمد مالیاتی نیز به دست آورد. اکنون وضعیت به گونهای است که دولت هیچ اطلاعی از معاملات ارزی ندارد و وضعیت درآمدی فعالان این عرصه نامشخص است حال اگر در بازار فرابورس این امکان فراهم شود، آن گاه آمار خرید و فروش هر فرد نیز مشخص خواهد بود و دولت میتواند از این بخش نیز مانند هر فعالیت دیگر اقتصادی درآمد به دست آورد که راه برای کم شدن وابستگی به نفت و افزایش درآمدهای مالیاتی هموارتر میشود.
در هر حال شما باور دارید افزایش سرمایهها در بازار ارز از مشکلات این بخش میکاهد، با این حال آرام شدن این بخش به معنای بهبود وضعیت تولید و درنهایت افزایش رشد واقعی اقتصادی خواهد بود؟
مشکل اقتصاد ایران این نیست که سرمایهها به سمت بازار ارز میروند، مساله نبود ابزار کافی مالی در کشور است. هنگامی که این ابزار به اندازه نیاز وجود ندارند، افراد مجبور میشوند ارز را به شکل سنتی بخرند و در خانههای خود نگه دارند تا زمانیکه قیمتها بالا رفت، آنها اقدام به فروش این دارایی خود کنند. بنابراین در گام نخست باید این مساله را حل کرد تا خانه تبدیل به محل نگهداری داراییها نشود.
از سوی دیگر باید پذیرفت فردی که ارز میخرد سوداگر نیست و در حال انجام یک خدمت است. اگر کسی در کشور ارز نداشته باشد، در همین نوسانات مقطعی کار از دسته همه خارج میشود و دیگر نمیتوان مشکلات را حل کرد و هنگامی که کسی در داخل کشور ارز نداشته باشد، صادرکننده چگونه درآمد صادراتی خود را به ریال تهیه کند. علاوه بر این اگر به طور کلی بازار ارز هم در کشور وجود نداشته مشکلات اقتصاد ایران حل نمیشود و مسائلی بزرگتر به وجود خواهند آمد.
باید در کشور منابعی وجود داشته باشند تا وظیفه نقدشوندگی را برعهده گیرند. با رویکردهای رادیکال و نگاههایی از این دست که میخواهند از طریق ارز و بازار آن مشکلات اقتصاد یا حل شود یا تمام بخشهای اقتصاد را برای حل یک مساله مانند اشتغال بسیج کرد، نمیتوان به جنگ مشکلات رفت. بازار ارز نیاز یک کشور است و باید براساس نیازهای داخلی خود بازار متناسب ایجاد کرد.
راه آرامشدن بازار ارز ایران
در بازار کنونی یک صادرکننده بخواهد ۱۰۰ هزار دلار را به ریال تبدیل کند، با نقد شدن همین رقم من مطمئنم قیمت دلار در بازار تهران کمتر میشود. در مقابل اگر یک واردکننده بخواهد برای تکمیل خط تولید یا واردات مواد اولیه خود ۱۰۰ هزار دلار ارز تهیه کند هم قطعا قیمت دلار را بالا برده است. درنتیجه یک فعال اقتصادی هم به عنوان صادرکننده و هم به عنوان واردکننده، از این بازار لطمه میبیند. طبیعی است که دلیل متاثر بودن بازار ارز نیز عمق کم این بازار است.