حمیدرضا آریانپور*: دیگر خبری از رشدهای شگفتیآور غولهای نوظهور نیست، با این حال کاهش رشد بازارهای نوظهور آغاز رکود آنها هم نیست اما برای اقتصاد جهان یک نقطه عطف است. پس از یک دهه خیز رشد، کشورهای نوظهور با کاهش شدید رشد اقتصادی روبهرو شدهاند و این موضوع سرمقاله نسخه چاپی این هفته اکونومیست با عنوان «شتاب منفی بزرگ» است.
چین باید خوشحال باشد اگر در سال ۲۰۱۳ به رشد ۵/۷ درصدی برسد، رشدی که با رشدهای دورقمی پیشین فاصله بسیار دارد. رشد حدودا ۵ درصدی هند و حدودا ۵/۲ درصدی برزیل و روسیه هم به زحمت نصف رشد اوج این کشورها میرسد. روی هم رفته بازارهای نوظهور ممکن است با همان سرعت ۵ درصد ۲۰۱۲ رشد کنند. این در مقایسه با دنیای ثروتمند بالاست اما به استثنای سال بحرانی ۲۰۰۹، کمترین رشد برای آنها در یک دهه است.
این خبر از پایان دراماتیک نخستین مرحله از دوره بازار نوظهور میدهد، دورهیی که شاهد خیز اقتصادهایی از ۳۸ درصد برونداد جهانی به نیمی از آن بود. در ۱۰ سال آینده، اقتصادهای نوظهور همچنان رشد خواهند کرد اما به آهستگی.
اثر فوری این شتاب منفی باید قابل مدیریت باشد اما تاثیر درازمدت آن بر اقتصاد جهان عمیق خواهد بود. در گذشته هم دورههای جهش بازارهای نوظهور با افت همراه میشدند اما اینبار افت گسترده نامحتمل است.
چین در میانه گذار از رشد بر پایه سرمایهگذاری به رشد متوازنتر بر پایه مصرف است. خیز رشد چین باعث بدهی شده اما دولت مرکزی توان مالی هم برای جذب زیان و هم تزریق محرک به اقتصاد را دارد. این احتمال فاجعه را کم میکند.
با مشکلات اقتصادهای ثروتمند هم سختتر شدن شرایط چین نامحتمل است.
حتی در صورت ایجاد مشکل هم اقتصادهای نوظهور با نرخهای برابری شناور و ذخایر ارزی بزرگ و بدهی نسبتا کمتر، دفاع مناسبتری از همیشه
دارند.
اما اخبار بدی هم هست. همان پایان رشدهای سرسامآور. مدل چینی سرمایهگذاری و صادرات شکست خورده است. این بر روی دیگر غولها هم اثر میگذارد. رشد روسیه مرهون رشد بهای انرژی به خاطر رشد چین بود. برزیل هم با جهش بهای نفت و اعتبار ملی رشد کرد. حالا تورم و رشد آهسته برزیل را آزار میدهد. هند هم درشرایطی مشابه است. دیگر خبری از رشدهای دورقمی نیست.
شتاب منفی بزرگ به این معناست که اقتصادهای در حال جهش نوظهور دیگر ضعف اقتصادهای ثروتمند را پوشش نخواهند داد.
بدون احیای قوی در امریکا و ژاپن یا منطقه یورو، اقتصاد جهان بیشتر از رشد ۳ درصدی کنونی رشد نخواهد کرد.
حالا نامعمول بودن دهه گذشته بیش از پیش به چشم میآید. جهش اقتصاد چین نه فقط مدیون اندازهاش که مدیونخیز صادرات، مصرف نفت و انباشت ذخایر ارزی بود.
در آینده رشد متوازنتر کشورها باعث موجهای کوچکتری در جهان خواهد شد. در آینده رشد کمتر وابسته به گروه بریک (برزیل، روسیه، هند و چین) خواهد بود.
اما مشکل سیاستمداران بیش از این خواهد بود. چین به نظر بیش از همه نیازمند اصلاحات است. روسیه پوتین حکومت دزدان است که مشتریانش به سوی گاز تازه کشف شده امریکا خواهند رفت. هند و برزیل هم چارهیی جز اهمیت دادن به طبقه متوسط ندارند.
«در دهه ۱۹۹۰ مدل واشنگتن لیبرالیزاسیون اقتصادی و دموکراسی را برای جهان نوظهور تبلیغ میکرد. اما در چند سال گذشته با خیز چین، خرد شدن والاستریت، اختلافات در واشنگتن و خودکشی منطقه یورو، صحت لیبرالیسم قدیمی مورد سوال قرار گرفته بود.
کاپیتالیسم دولتی و مدرنیزاسیون مستبدانه هر دو رسم شدهاند.
مدل پکن بهانهیی را هم برای مستبدان و هم برای دموکراتها فراهم کرد تا اصلاحات لیبرال را رها کنند.
نیاز به رشد ممکن است کفه ترازو را به نفع آنها سنگینتر کند و غرب ممکن است کمی از اعتماد به نفس گذشتهاش را به دست آورد.
منبع: اعتماد