آخرین مناظره ۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری که از آن بهعنوان مناظره سرنوشتساز یاد میشد، دیروز با محوریت مسائل اقتصادی برگزار شد.
روز گذشته سومین و آخرین مناظره انتخاباتی میان نامزدهای انتخاباتی و با محوریت «مسائل اقتصادی» برگزار شد. بر مبنای اظهارات ۶ نامزد شرکتکننده در این دوره از انتخابات، میتوان نامزدهای انتخاباتی این دوره از ریاستجمهوری را در دو دسته طبقهبندی کرد. میتوان گفت در یک سو جریان اصولگرا تلاش میکرد از طریق گفتمان «توزیعی» آرای قشر آسیبپذیر را بهصورت حداکثری به سبد آرای خود اضافه کند. مرزبندی شهروندان به دو طبقه «فقیر و غنی» یا «۴ درصدیها و ۹۶ درصدیها» و توزیع منابع کشور به نفع قشر ضعیف از مصادیقی بود که این انگاره را تصدیق میکنند. در سوی دیگر جریان اصلاحطلب با گفتمان توسعه از طریق رشد فراگیر و رقابت در پی این بودند که آرای طبقه متوسط و حقوقبگیر را به سبد آرای خود اضافه کنند. از جمله مصادیق این گفتمان در اظهارات سه نامزد نزدیک به جریان اصلاحطلب میتوان به نگاه این سه نامزد به نقش دولت و بخش خصوصی در توسعه پایدار اشاره کرد. رویکرد نامزدهای نزدیک به جریان اصلاحطلب در بیان چنین گفتمانی یک رویکرد اثباتی بود که بیشتر بر دستاوردها و آنچه که هست تاکید داشت، این در حالی بود که سه نامزد نزدیک به جریان اصولگرا در این مناظره رویکردی هنجاری در پیش گرفته بودند. اشاره به بایدها و نبایدها در جایجای سخنان این سه نامزد را میتوان المانهای تشکیلدهنده این رویکرد مناظراتی دانست. شاید بتوان گفت بیشترین وجه اشتراک این دو نگاه متفاوت، تاکتیک مورد استفاده از سوی هر یک از این دو گروه بود. یعنی جایی که اصولگرایان با مطرح کردن مرزبندی فقیر و غنی و نامزدهای نزدیک به جریان اصلاحطلب با یادآوری گذشته و هشدار نسبت به نتیجه مشابه برنامههای یکسان، تاکتیک مناظراتی خود را بر مبنای «دگرسازی و غیریتسازی» پیاده کردند.
چالش بیشتر در کنار نقص همیشگی
مناظره روز گذشته را میتوان در مجموع چالشیتر از دو مناظره برگزار شده در هفتههای پیشین ارزیابی کرد. شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلی افزایش اصطکاک بین نامزدهای انتخاباتی در مناظره روز گذشته تغییر روش در بین نامزدهای نزدیک به جریان اصلاحات بود. جهانگیری که در مناظره پیشین کمتر درگیر اصطکاک بین دو نگاه رقیب در این دوره از انتخابات شده بود، در این مناظره بیشتر از مناظره پیشین در مقابل حملات نامزدهای رقیب مقابله به مثل کرد. از سوی دیگر اظهارات حسن روحانی نیز که در مناظرات پیشین بیشتر در مقام پاسخگویی و ارائهدهنده دستاوردها ظاهر شده بود، در جریان مناظره روز گذشته بارها به برخی از نقاط مبهم در کارنامه رقبای انتخاباتی اشاره کرد. این تغییر روش در کنار حساسیت و اثرگذاری بیشتر مناظره پایانی باعث شد روز گذشته در مقایسه با دو مناظره پیشین، ضریب اصطکاک بین نامزدهای انتخاباتی بیشتر شود. نامزدهای نزدیک به جریان اصولگرا نیز که در مناظرههای پیشین بارها به عملکرد دولت انتقاد کرده بودند، در این مناظره بیشتر از مناظرههای پیشین درگیر دفاع یا حمله به کارنامه دولت بودند.
با وجود تاکید کارشناسان بر لزوم ارائه شفاف برنامهها، پاسخگویی درست به سوالات و پرهیز از کلیگویی، در روز گذشته نیز شاهد طفره رفتن برخی از نامزدها از ارائه تصویر شفاف از برنامههای خود بودیم. افزون بر این به علت حساسیت این مناظره و اصطکاک ایجاد شده در برخی از موارد نامزدهای انتخاباتی به جای پرداختن به سوالات مطرح شده، سعی داشتند به انتقادات و حملات نامزد رقیب پاسخ دهند، یا در مقابل حمله نامزد رقیب از خود دفاع کنند. موضوعی که البته در برخی از موارد مورد انتقاد چند تن از نامزدهای انتخاباتی قرار گرفت.
دو رویکرد متفاوت
ارزیابی مرحله سوم مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری به نمایش دو رویکرد متفاوت از سوی آنها پی میبریم؛ رویکرد اول رویکرد هنجاری یا همان تمرکز بر بایدها و نبایدها است که بیشتر مورد هدف کاندیداهای جریان اصولگرا بود. این رویکرد با پذیرش یکسری اصول و مفروضات اولیه و بدیهی به ارائه یکسری نتایج، در قالب بایدها و نبایدها صورت میگیرد. نمودهای این رویکرد را در صحبتهای کاندیداهای اصولگرا به وضوح میتوان ملاحظه کرد. «با کاهش ۱۰ میلیارد دلار قاچاق کالای صورت گرفته باید یک میلیون شغل ایجاد کرد.دولت باید از فراریان از مالیات، مالیات بگیرد نه از تولیدکنندهها و کاسبها»، «نباید از خارج میوه وارد کنیم وقتی مازندران و شمال را داریم که بهترین میوه را تولید میکنند»، «رسیدگی به محرومین وظیفه همه ماست، اما واقعیت این است که باید کار تولید کنیم تا آنها به مسیر خود برگردند»، «سازمانهای حمایتی باید کاری کنند که فقرا از پوشش آنها بیرون بیایند و توانمند شوند»، «باید جهت حمایت از تولید از سرمایه خارجی استفاده کنیم به شرط امنیت سرمایه داخلی»، «ما باید به تولیدکنندهها بهخصوص کارگاههای کوچک معافیت مالیاتی بدهیم»، «مهمترین بحثی که در دولت مردم باید دنبال کنیم بحث افزایش اشتغال است»، «در روستاها با نگاه کشاورزی باید ۲/ ۱ میلیون شغل ایجاد کنیم»، «دولت باید حتما تشویقکننده باشد»، «کیفیت و رقابتپذیری در جهان باید در دستور کار قرار گیرد»، «باید پاییندستیهای پتروشیمی را تقویت کنیم» و «باید از قراردادهای استعماری دوری کنیم.»
رویکرد دوم رویکرد اثباتی است که بیشتر روی هست و نیست تمرکز میکرد. این رویکرد از مشاهده و اندازهگیری پدیدههای مورد نظر آغاز و به نتیجهگیری و تعمیم آنان ختم میشود. در جریان مناظره روز گذشته استفاده از این رویکرد در سخنان سه نماینده نزدیک به جریان اصلاحات به وضوح قابل ملاحظه بود. از جمله مصادیق استفاده از این رویکرد میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ «آمارها حاکی از وجود ۱۱۴ اسکله رسمی قاچاق کالا است؛ بنابراین مهمترین راهحل موجود شناسایی باندهای قاچاق و ممانعت از آنها است»، «امروز هم اگر بخواهیم سه تا چهار برابر یارانه را تقسیم کنیم، به جای ۲۵۰ هزار تومانی که به آنها میدهیم، ۸۰۰ هزار تومان از جیب مردم درمیآوریم»، «اگر کیفیت تولید داخلی را افزایش و رقابت آزاد را ایجاد کنیم، زمینه قاچاق از بین میرود»، «در سالی که گذشت، ۲۴ هزار واحد تولیدی از تسهیلات بانکها استفاده کردند، این باعث شد بنگاههای کوچک و متوسطی که خوابیده بود و برخی دیگر از همه ظرفیت استفاده نمیکرد امروز فعال شوند»، «برخی از کاندیداها نمیگویند منابع از کجا بهدست میآیند؛ بنابراین به دنبال تورم ۴۰ تا ۶۰ درصدی هستند»، «برای تقویت انگیزه روستاییها به سرمایهگذاری، میتوانیم از طریق بانکها دو برابر این رقم را به او بدهیم»، «امروز بدهیهای بانکی ما کاهش یافته، شده است؛ بنابراین ما توانستهایم بانکها را در مسیر درست قرار دهیم، امروز نظارت بر بانکها با دولت گذشته قابلمقایسه نیست»، «طی سه سال ۱۲ میلیارد دلار قاچاق کالا کاهش یافته است، موثرترین روش کاهش قاچاق شناسایی ۱۰ کالای اصلی و برنامهریزی برای کاهش قاچاق این کالاها است» و «دولت یازدهم در ارائه خدمات بیشتر به روستاییان و کشاورزان، سرمایه بانککشاورزی را از ۱۸۰۰ میلیارد تومان به ۶ هزار میلیارد تومان (بیش از ۳ برابر) افزایش داد.»
تقابل دو گفتمان
علاوه بر رویکردهای متفاوت، مناظره روز گذشته تداعیکننده تقابل دو گفتمان بود. یک گفتمان «توزیع» را محور سخنان خود قرار داده بود؛ توزیع یکسان منابع بین اقشار مختلف و بهخصوص «مستضعفین». گفتمان دیگر بر توسعه و رشد فراگیر تاکید میکرد. بر مبنای اظهارات نامزدهای انتخاباتی در روز گذشته میتوان گفت نامزدهای نزدیک به جبهه اصولگرایان گفتمان نخست را نمایندگی میکردند. محور سخنان آنها حول ضرورت توزیع یکسان حرکت میکرد. «این زالوصفتان مانع بهره بردن محرومان هستند.» این جملهای است که محمدباقر قالیباف در مناظره دیروز به زبان آورد. او معتقد است کسانی که میخواهند با زحمت پول دربیاورند به حاشیه رفتهاند؛ چراکه چهار درصدیها بدون هیچ تلاشی منفعت بیشتری میبرند. شعار قالیباف نیز درصدد این است که بگوید ۴ درصد از مردم ایران، کانون عدالت را برهم زدند و حق ۹۶ درصد دیگر را خوردند. رئیسی، دیگر نامزد اصولگرا نیز در مناظره دیروز در پاسخی به سوالی در مورد یارانهها گفت: «قرار بود یارانه بهصورت عادلانه توزیع شود و برای توانمندسازی کشور استفاده شود.» او سعی کرد این نکته را جا بیندازد که قانون هدفمندی یارانهها عادلانه اجرا نشد. هر چند طبق نظر کارشناسان، مشکل این قانون بیشتر به کاستیهای خود قانون باز میگردد. رئیسی چند بار نیز تاکید کرد که قصد افزایش یارانهها را برای چند دهک جامعه دارد. در مجموع این گروه معتقدند که منابع به وفور در ایران وجود دارد و به دلایل نامعلوم این منابع در بین مردم توزیع نمیشود؛ اما در مقابل کارشناسان اقتصادی بر این باورند که منابع در ایران محدود است و باید مدیریت منابع و مصارف به شکل بهینه صورت گیرد. برای مثال در بحث یارانهها، در سال ۹۶ طبق تصویب مجلس، منابع موجود کفاف یارانه ۷۵ میلیون ایرانی را نمیدهد و باید ۱۴ میلیون نفر از لیست یارانه بگیران حذف شوند.
در نقطه مقابل اصلاحطلبان گفتمان دوم را انتخاب کرده بودند. آنها معتقد بودند که با توزیع پول و ثروت در بین مردم، رفاه حاصل نمیشود، بلکه باید با ایجاد بستر، توسعه را در جامعه بسط داد. این محور در سخنان نامزدهای اصلاحطلب مشهود بود. آنجا که روحانی راه مبارزه با قاچاق کالا را توسعه رقابت آزاد دانست. از نظر روحانی باید به بخش خصوصی میدان داد و جلوی فعالیت خصولتیها یا گروههای تحت حمایت نهادها را گرفت. راهحل جهانگیری برای بهبود اوضاع رفاهی مردم، بزرگ شدن کیک اقتصاد بود. در حقیقت جهانگیری، ارتقای رشد اقتصادی را چاره رفع مشکلات دانست و نه توزیع یارانه. در این بحث نیز کارشناسان معتقدند که دولت گرچه در خطاها مداخله نداشته است و با رویکرد سلبی تا حدودی از خطاها جلوگیری کرده اما در بخش ایجابی، عملکرد انجام شده با انتظارات فاصله دارد. دولت در برخی امور اقتصادی از آنچه انتظار میرفته عقبتر حرکت کرده است.
تاکتیک نسبتا مشابه
روز گذشته واژههای «فقیر وغنی»، «۹۶ درصدیها و ۴ درصدیها» و «زالوصفتها و مردم» پرتکرار ترین واژههای استفاده شده از سوی نامزدهای نزدیک به جریان اصولگرا بود. بهنظر میرسد استفاده پرتکرار از چنین دستهبندیهایی منعکسکننده تاکتیک مورد استفاده از سوی آقای رئیسی و آقای قالیباف بود. تاکتیکی که کارشناسان از آن با عنوان «دگرسازی» یا «غیرسازی» یاد میکنند. در این تاکتیک نامزدها با دیوارکشیدن بین حامیان خود و مخالفان خود سعی در ایجاد یک دوقطبی و جلب حمایت قطب هدف دارند. ارائه و تفسیر برنامههای تبلیغاتی در راستای نیازهای حامیان و ایجاد این احساس که بخش رقیب یکی از عوامل عدم دستیابی جامعه هدف به خواستههای خود است. اطلاق برخی صفات ناخوشایند به سمت ناموافق قطب ایجاد شده از دیگر شاخصههای این تاکتیک است که در مناظره دیروز از سوی برخی از نامزدهای انتخاباتی بهکار گرفته شد. بر مبنای اظهارات صورت گرفته در مناظره روز گذشته، این دو کاندیدا خود را حامی قشر فقیر و ضعیف جامعه ایران میدانند. به همین جهت سعی میکردند با ناخوشایند جلوه دادن آمارهای اقتصادی یا بیان آمارهای اقتصادی ناخوشایند، بدنه حامیان انتخاباتی خود را فربهتر کنند. تاکتیکی که کمابیش از سوی دیگر نامزد انتخاباتی نزدیک به جریان اصولگرا نیز در پیش گرفتهشد. با این تفاوت که آقای میرسلیم دو قطبی دولت فعلی و دولت ایدهآل و کارآ را بهعنوان دستهبندی تاکتیک دگرسازی خود برگزید.
در سوی مقابل اما نامزدهای نزدیک به جریان اصلاحطلب با تجدید برخی از خاطرات تلخ اقتصادی در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و هشدار نسبت به خروجی مشابه برنامههای مشابه، اهداف و شعارهای تبلیغاتی ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف را امتداد برنامههای اقتصادی دولت نهم و دهم دانستند. در این تاکتیک، «دیگری» حامیان شعارهایی هستند که میتوانند اقتصاد کشور را به مسیر پیموده شده توسط ونزوئلا در چهار سال گذشته منحرف کند؛ بنابراین میتوان گفت تاکتیک نامزدهای حامی ۲ جریان غالب سیاسی در کشور در شمای کلی مشابه بود. با این تفاوت که مرز ترسیمشده از سوی نامزدهای نزدیک به جریان اصولگرا مرز فقیر و غنی بود. مصداقی از این ادعا را میتوان در مواردی جستوجو کرد که آقای قالیباف به کرات از واژه دولت ۴ درصدی و ۴ درصدیها برای توصیف حامیان دولت فعلی استفاده کرد. در سوی مقابل نیز نامزدهای جریان اصلاحطلب با یادآوری تورم افسارگسیخته در ابتدای دهه ۱۳۹۰ و تاکید بر غیرعلمی بودن شعارهای انتخاباتی نامزدهای جریان رقیب، سعی داشتند این تاکتیک را در جریان مناظره دیروز پیاده کنند.
تک و پاتک مناظره
بهنظر میرسد که تک و پاتکهای مناظره سوم، به بیشترین سطح خود رسید و مناظرهکنندگان قصد داشتند از تمام ابزارها برای رقابت با یکدیگر استفاده کنند. درخصوص موضوع مطرح شده در واگذاری املاک نجومی در شهرداری، سند املاک خریداری شده توسط دو نامزد به تصویر کشیده شد. درخصوص ابهامات واردشده در بحث رانتهای بانکی که دولت از آن استفاده میکند، به بحث وضعیت بانک شهر یا بانکهای تحت نفوذ نهادهای غیراقتصادی پرداخته شد. درخصوص تقسیمبندی جامعه به دو گروه ۴ درصدی و ۹۶ درصدی، به مثال فروش بستنی طلا در برج میلاد اشاره شد که نشانهای از گروههای ۴ درصدی و تناقص در این تقسیمبندی بود. در برابر اصرار یکی از کاندیداها درخصوص افشای داراییها، کاندیداها پاسخ دادند که این افشا باید در مراجع قانونی صورت گیرد که برخی از کاندیداها این اقدام را در گذشته عملی کردهاند. در مقابل درخواست برای ارائه منابع برای افزایش یارانهها، بیشتر از کاهش فساد و شناسایی مالیات صحبت به میان آمد. همچنین در مناظره سوم، برخی از کاندیداهای اصولگرا به دولت خرده گرفتند که افزایش کمکهای نقدی افراد کمدرآمد یا افتتاح پروژه بهعنوان یک رفتار انتخاباتی بوده است. این در حالی است که کاندیداهای رقیب عنوان کردند که افتتاح پروژه، پس از برنامهریزی ۴ ساله صورت گرفته بود و افزایش مستمری بگیری کمدرآمدها، نیز مطابق قانون بوده است. درخصوص ادعای برخی از کاندیداها مبنی بر رشد بالای قاچاق در دولت یازدهم، از کاندیداها درخصوص عملکرد آنها در ناجا و قوهقضائیه سوال شد.
غایب مناظره سوم
مناظره سوم، هر چند به نام اقتصاد برگزار شد و پر از مطالبات و کلیگویی اقتصادی بود، اما بزرگترین غایب مناظره را میتوان ارائه برنامه هدفمند اقتصادی عنوان کرد. شاید بسیاری از مخاطبان انتظار داشتند که درخصوص چالشهای موجود در کشور و سوالات ارائه شده، برنامه مشخصی ارائه شود، اما مشاهده شد که نامزدها درخصوص برنامههای ارائه شده برای تحقق وعدهها صحبتی نکردند. کاندیداها در پاسخ به سوالات درخصوص ارائه برنامه، بیشتر اهداف خود را به شکل کلی ارائه میکردند یا در مقابل درخواست برای منابع ایجاد اشتغال یا اعطای یارانه، بیشتر وعده کاهش فساد و شناسایی مالیات میدادند که بیش از آنکه بهعنوان یک برنامه مشخص اطلاق شود، به یک شعار دور از دسترس، شباهت داشت. بهعنوان نمونه، برخی کاندیداها هیچ برآوردی درخصوص هزینههای چند برابر کردن یارانهها نداشتند و در مقابل اصرار برای مشخص کردن منابع، برنامه مشخصی را ارائه نکردند. از سوی دیگر بهعنوان نمونه دیگر، درخصوص ۲ برابر کردن درآمدهای اقتصادی، به ۲ برابر کردن درآمدهای ریالی و ارزی اشاره کردند که دو مفهوم متفاوت در علم اقتصاد است.
در مناظره سوم، شعار مبارزه با فساد یا رانت، مکرر استفاده شد و هر یک از طرفها سعی میکردند با ارائه کدهایی، مردم را متقاعد کنند که رقبا یا اطرافیان انتخاباتی دارای رانت یا فساد هستند و این موضوع را بهعنوان یکی از دلایل عدم رشد و توسعه اقتصادی مطرح کنند. در این بحث بهنظر میرسد که هیچ یک از کاندیداها موفق نشدند مخاطبان را قانع کنند که کاندیدایی از این حیث دارای مشکل است و بهنظر میرسد این تاکتیک انتخاباتی، در مناظرات نیز منسوخ شده است. در این بخش کاندیداها به جای علتیابی از راههای ایجاد فساد، به معلولها و مثالها در بدنه دولت، شهرداری و دیگر نهادها اشاره کردند. بنابراین برای مبارزه با فساد نیز برنامه مشخصی از سوی کاندیداها ارائه نشد. از سوی دیگر، سبک مناظره و نوع سوالات نیز اجازه بحث کاندیداها برای توضیح برنامهها به شکل دقیق را نمیداد.
منبع: دنیای اقتصاد