با مروری بر سهم صنعت بیمه در اقتصاد کشورهای توسعه یافته می توان دریافت که بیمه در مقایسه با خدمات دیگر نقش و اهمیت بیشتر و چشمگیرتری دارد.
با مروری بر سهم صنعت بیمه در اقتصاد کشورهای توسعه یافته می توان دریافت که بیمه در مقایسه با خدمات دیگر نقش و اهمیت بیشتر و چشمگیرتری دارد چرا که صنعت بیمه با جمع آوری و جذب حق بیمه در زمینههای مختلف فعالیت خود و استفاده از این مبالغ جمع آوری شده در راستای سرمایهگذاری میتواند نقش مهمی در راستای توسعه و پیشرفت اقتصاد ملی داشته باشد. هرچه که شرکتهای بیمهای در جمع آوری منابع مالی و تجهیز و تخصیص این منابع با کارآیی بیشتری عمل کنند موجب رشد هر چه بیشتر صنعت بیمه و در نهایت کل اقتصاد میشود. شاید بتوان یکی از چالش های پیشروی صنعت بیمه را بحث برند و برند سازی می توان دانست. به طوری که برندهای بیمه به صورت سنتی در بازار جایگاه یابی شده اند و این دیدگاه در سیر سالها چندان متحول نشده است. تداعی برندهای بیمه به صورت معمول در ثبات، ایجاد اعتماد و جلوگیری از مواجهه با ریسک از طریق طراحی و ارائه مجموعه ای از محصولات استاندارد است. با این وجود صنعت بیمه باید به نحوی با ثبات به ارائه پیشنهادات خود به مشتریان ادامه دهد و امیدوار به جذب و نگهداری مشتریان باشد. حرکت در بازار می بایست از طریق تأکید بر سابقه و خوشنامی صنعت صورت گیرد و شرکت بیمه باید به صورت داخلی و خارجی بیمه را به عنوان عنصری اساسی به تصویر آینده مالی مشتری پیوند زند. در این میان شرکت هایی موفق می شوند که اهمیت استراتژی برند را به عنوان بخشی حیاتی از استراتژی عمومی کسب و کار دریابند. استراتژی برند نقشی اساسی در استقرار و توسعه محتوای مدعیات و تعهدات بیمه گران دارد و در نهایت تصویر نوین شرکت ها و به پیروی از آنها صنعت را شکل می دهد. مجید صفدری مدیرعامل بیمه ما با تاکید براینکه صنعت بیمه یکی از حلقه های توسعه یافتگی است، درباره نقش برند سازی در این صنعت معتقد است: در دنیای امروزه ” قدرت برند” می تواند اعتماد مشتریان را هنگام خرید افزایش دهد و به آنها کمک کند تا عوامل ناملموس را بهتر درک کنند. به همین دلیل نام تجاری و برند ۸۰ درصد دارایی های شرکت های بزرگ را تشکیل می دهد. با او در زمینه چالش های صنعت بیمه و برندسازی و دیگر موضوعات گفتوگو کرده ایم که حاصل آن را می خوانید:
تأثیر صنعت بیمه در اقتصاد کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
صنعت بیمه یکی از حلقه های توسعه یافتگی است و نقش و اثر آن در اقتصاد را با ضریب نفوذ بیمه می توان بررسی کرد و اثرات آن جمع آوری ریسک و خطرات از تولید، صنعت، خدمات و آحاد جامعه و ایجاد بسترهای اطمینان و آرامش و حفظ منافع ملی است و می تواند در تولید سرمایه و منابع مالی و توزیع آن در بورس، فرابورس، بانک و مشارکت در طرح های عمرانی، تولیدی، صنعتی، خدماتی و غیره در تقویت اقتصاد و رونق نقش آفرینی کند و با ایجاد آرامش و امنیت روانی و جبران خسارات از سرمایه های ملی صیانت و حفاظت می کند؛ همچنین با خارج کردن اثرات مالی ریسک ها و خطرات بزرگ از کشور به خارج از مرزها در راستای حفظ منافع و امنیت ملی و ایجاد تعاملات بین المللی شرایط پایدار و تعادل اقتصادی ایجاد می کند.
یکی از چالش های صنعت بیمه، سهامداری افراد و اشخاص و همچنین بنگاهداری بانک ها در صنعت بیمه است و به طور یقین این موضوع آسیب های جدی به این صنعت وارد کرده و خواهد کرد، به نظر شما راهکارهای برون رفت از این چالش چیست؟
سوپر مارکت های مالی شامل بانک، بیمه، بورس، صرافی، لیزینگ در راستای ارزش آفرینی برای مشتریان طراحی و در دنیا مورد استفاده قرار می گیرد، اما چگونگی ارتباط و مدل کاری آنها در کشور ایران باید با علم و منطق و تجربه کشورهای موفق تدوین و اجرایی شود. در سوپر مارکت های مالی یا فروش متقاطع باید سودآوری و منافع، تمامی ذینفع ها برآورده و در نظر گرفته شود. از جمله مزایای این نوع کسب و کارها ایجاد منافع و کاهش هزینه برای مشتریان است. ولی ساختار مدیریت و انعطاف کاری این نوع از کسب و کارها در کشورمان نیاز به بازنگری و کارآمدی است.
برند سازی در صنعت بیمه تا چه میزان می تواند در عملکرد این صنعت و رشد و توسعه آن تأثیرگذار باشد؟
خدمات بیمه گری پنج مشخصه دارد که از آن جمله می توان به ناملموس بودن و عینیت نداشتن اشاره کرد؛ بدان معنا که بیمه نامه کالایی است که وجود خارجی ندارد و قابل لمس و رؤیت نمی باشد و قرار است در آینده ای نامعلوم به مشتری مزایا و تعهداتی را ارائه کند و از سوی دیگر در بیشتر آحاد جامعه بیمه نامه کالایی است لوکس و دارای پیچیدگی های زیاد، در نتیجه ذهن بیشتر مردم نسبت به موضوع خدمات بیمه گری می تواند شکل پذیر شود تا نسبت به خرید انواع بیمه نامه ها اقدام شود. یعنی فروش بیمه نامه ها دارای فرآیندی است که با احساس نیاز در ذهن مشتریان آغاز می شود و سپس با ایجاد اطمینان و ترغیب به خرید پایان می پذیرد. لذا “بازاریابی حسی” از الزامات مهم فروش بیمه نامه است یعنی آماده کردن ذهن مشتریان و اعتماد و اطمینان آفرینی و ترغیب کردن به خرید انواع بیمه نامه ها با “برندینگ” ارتباط مستقیم دارد که از قرن نوزدهم در تجارت و کسب و کار جایگاه خود را نمایان ساخت و بر اساس نظریه کاپفرر در سال ۲۰۱۰ ارزش واقعی در درون محصولات و خدمات نیست بلکه ارزش در ذهن مشتریان بالقوه و بالفعل وجود دارد و نام و نشان تجاری است که ارزش واقعی را در ذهن مشتریان تداعی می کند.
در دنیای امروزه ” قدرت برند” می تواند اعتماد مشتریان را هنگام خرید افزایش دهد و به آنها کمک کند تا عوامل ناملموس را بهتر درک کنند. به همین دلیل نام تجاری و برند ۸۰ درصد دارایی های شرکت های بزرگ را تشکیل می دهد در نتیجه “برند” به معنای اعتبار، خوشنامی، هویت، نام تجاری، لوگوی سازمان و تعهدی که به مشتریان داده می شود، است. برند به مشتری کمک می کند تا خدمات ناملموس را تصور و درک کند و احساس ریسک مالی و اجتماعی را در مشتری کاهش دهد. بنابراین “برندینگ” به عنوان پایه و اساس “بازاریابی خدمات” است.
چگونه می توانیم تقاضای مردم برای پوشش های بیمه ای را افزایش دهیم؟
گسترش فرهنگ بیمه، پایبندی به تعهداتی که قول می دهیم، خدمات رسانی شایسته و مناسب، توجه به مشتری مداری و ایجاد رضایتمندی و برندینگ و رعایت حقوق مشتریان و تکریم ارباب رجوع و محقق کردن “مارکتینگ نوین” به طور قطع باعث افزایش تقاضا خواهد شد.
منبع: عصراعتبار