۴۶ درصد تولید ناخالص ملی و ۵۵ درصد محصولات نوآورانه و جدید در کشورهای مختلف توسط بنگاههای کوچک و متوسط ایجاد میشود.
احسان باقری*: در هفته های گذشته خبر ابلاغ بخشنامه تخصیص تسهیلات به بنگاههای کوچک و متوسط در صدر اخبار نظام بانکی قرار گرفت . اختصاص ۱۶۰ هزار میلیارد ریال برای احیای بنگاه های کوچک و متوسط گام مهم دولت در برداشتن رکود و رونق بخشی به فعالیتهای این بنگاه ها ارزیابی شد . فراموش نکرده ایم تجربهای تحتعنوان «آییننامه اجرایی گسترش بنگاههای زودبازده وکارآفرین» توسط دولت نهم اجرا شد .طرحی که به حمایت از بنگاههای زودبازدهمعروف شد و هدف آنتوزیع عادلانه منابع در مناطق محروم، افزایش تولید و صادرات، تقویت تحرک اقتصادی و افزایش کارآیی تسهیلات بانکی و افزایش اشتغال بود که با انحراف ۴۰ درصدی از اهداف ، ایجاد مطالبات معوق بانکی ، نوسان در بازار مسکن ، فشار تورمی ، افزایش نقدینگی و … به پایان رسید . شاید طرح جدید دولت وقت نواقص و معایب طرحهای پیشین را نداشته باشد اما به صورت کلی دستیابی به نتایج مورد انتظار مبهم است . چرایی عدم دستیابی به نتایج مطلوب و مورد انتظار از نقطه نظرات گوناگونی قابل تجزیه و تحلیل است . اما آنچه در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت آمادگی ، صلاحیت و داشتن زیرساختهای لازم نظام بانکی برای اجرای چنین طرح هایی است . به طور کلی ۲ سئوال مطرح است : آیا نظام بانکی به تنهایی باید چنین طرح هایی را اجرا کند ؟ زیرساختهای لازم برای اجرای آن در نظام بانکی کدام است؟
تفاوت در تعریف و نحوه بخش بندی کسب وکارهای کوچک و متوسط
شناخت ، تعریف و بخش بندی کسب و کارهای کوچک و متوسط اولین چالش و تفاوت بین نهادهای حکومتی و نظام بانکی کشور است . بانکها بر اساس شاخص های متنوعی مشتریان شرکتی خود را بخش بندی می کنند در حالی که نهادهای حکومتی بخش بندی شرکتهای کوچک و متوسط را بیشتر بر اساس نیروی انسانی شاغل به منظور اهداف توسعه ای و اشتغالزایی مورد بررسی قرار می دهند. بر اساس گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت تا پایان سال ١٣٩٢ تعداد کارگاههای کمتر از ۵٠ نفر کارکن دارای پروانه بهرهبرداری صنعتی در کشور ٨/٨٢ هزار واحد بوده است . سهم این واحدها از سرمایه و اشتغال کل واحدهای صنعتی به ترتیب ۴/٢۴ و ٢/۴١ درصد است. در نقطه مقابل، کارگاههای ۵٠ نفر کارکن و بیشتر با وجود سهم پایین خود از تعداد پروانههای بهرهبرداری موجود، سهم ۶/٧۵ و ٨/۵٨ درصدی به ترتیب از سرمایه و اشتغال کل واحدهای صنعتی را به خود اختصاص دادهاند که بهمراتب بیش از کارگاههای کمتر از ۵٠ نفر کارکن است.
از شاخص های کمی شناسایی مشتریان کوچک و متوسط ، گردش مالی ، فروش ، سرمایه یا دارایی است . این اطلاعات به صورت یکپارچه در کشور وجود ندارد . از سوی دیگر کوچک بودن تنها محدود به نیروی انسانی شاغل نیست ، کم تجربه بودن ، محدودیتهای تامین مالی ، مهارت تولید و سابقه فعالیت به کار شاخص های دیگری برای مفهوم کوچک بودن هستند .
نقش بنگاه های کوچک و متوسط در اقتصاد :
بنگاههای کوچک و متوسط یکی از اثرگذارترین عوامل رشد و توسعه در کشورها به شمار می آیند . به عنوان مثال به طور میانگین بیش از نیمی از نیروی انسانی شاغل در اقتصاد در این بخش به کار گرفته شده اند و نیمی از کل مشاغل جدید در شرکتهای کوچک و متوسطبه فعالیت مشغول اند، این مسئله به آن دلیل است که کسب و کارهای کوچک و متوسط بیشتر کاربر پذیرند تا تکنولوژی پذیر ، با سرمایه کم ایجاد می شوند و از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند . علاوه بر این ۴۶ درصد تولید ناخالص ملی و ۵۵ درصد محصولات نوآورانه و جدید در کشورهای مختلف توسط بنگاههای کوچک و متوسط ایجاد میشود. به طور میانگین در هر کشوری بنگاههای کوچک و متوسط بیش از ۸۰ درصد از جامعه تجاری را تشکیل میدهند. این اهمیت و کارکرد از آنجا ناشی می شود که شرکتهای کوچک و متوسط در برابر تغییرات بسیار منطعف عمل می کنند . این شرکتها ظرفیتهای صادراتی بسیاری دارند ، به عنوان مثال ۹۶ درصد صادرات ایالات متحد آمریکا توسط شرکتهای کوچک و متوسط انجام می شود . همچنین این شرکتها واکنش مناسب و سریعی به تقاضای بازار در کوتاه مدت دارند . بیشترین نوآوری صنعتی در این حوزه خلق می شود . اشتغال زایی بسیاری بالایی دارند به طوریکه فقط در کشور آلمان کسب و کار کوچک و متوسط اشتغال ۲۰ میلیون نفر از نیروی کار این کشور را به خود اختصاص داده اند. این شرکتها به توزیع ثروت در جامعه کمک شایانی کرده و باعث توسعه مناطق حاشیه ای وتربیت نیروی انسانی می شوند و با به کارگیری کارای سرمایه نقش بسیار مهمی در بهره وری سرمایه دارند .بنگاه های مذکور می توانند در بازارهای کوچک و با قدرت خرید کم نیز سودآور هستند . تامین نیروی انسانی صنایع بزرگ از طریق کسب و کارهای کوچک و متوسط تامین می شود . این بنگاه ها بار اصلی نوآوریها را به دوش می کشند و در به کارگیری فناوریها و اختراعات کوچک پیش قدم هستند . آنچه اشاره شد بخشی از دستاوردها و اثرات مثبت این بنگاه ها بر اقتصاد کشورها است . با این حال این بنگاه ها مشکلات بسیاری نیز دارا هستند .
مشکلات اصلی بنگاه های کوچک و متوسط
کسب و کارهای کوچک و متوسط به دلیل هزینه بر بودن فعالیتها از تنظیم صورتهای مالی اجتناب می کنند که این امر به عدم شفافیت آنها منجر می شود . از سوی دیگر عمرکوتاه فعالیت ، بازدهی کم سرمایه گذاریهای اولیه ، ضعف در سوابق عملیاتی ، عدم امکان پیش بینی آینده کاری آنها ، فقدان دانش بازاریابی و مالی لازم و … ریسک این دسته از بنگاه ها را به شدت بالا می برد و به همین دلیل این فعالیتهای به حمایت وابسته اند .
همچنین این بنگاه ها به دلیل عدم توانایی در تامین وثیقه مالی مناسب یا عدم قطعیت در بازپرداخت بدهی به مشکلاتی برای تامین مالی مواجه هستند . از آنجا که حدود نیمی از بنگاههای کوچک و متوسط تنها برای پنج سال یا کمتر دوام میآورند، بسیاری از آنها قادر به ایجاد روابط مالی بلندمدت با بانکها یا ایجاد سابقه اعتباری برای خود نیستند. از سوی دیگر این بنگاهها در مقایسه با بنگاههای بزرگ، نه تنها به دلیل کوچک بودن، بلکه به دلیل ثبات کمتر فعالیت و عدم توانایی برآورده کردن پیش نیازهای لازم جهت پذیرفته شدن در بورس اوراق بهادار، عموما نمیتوانند به تامین مالی از طریق بازار سرمایه بپردازند. بررسیهای شرکت تامین مالی بینالمللی (IFC) نشان میدهد که حدود نصف تا دو سوم از بنگاههای کوچک و متوسط در بخش رسمی اقتصاد، از کمبود دسترسی به منابع مالی مناسب آسیب میبینند .
از دیگر چالشهایی که این بنگاه ها با آن دست به گریبانند عبارتند از فقدان قدرت چانه زنی در حوزه های مختلف چون قیمت گذاری ، وضع قوانین در حوزه کسب و کار ،فقدان دسترسی به تکنولوژی به خصوص در کسب و کارهایی که تکنولوژی محور هستند ،محدودیتهای منابع انسانی به لحاظ تامین هزینه های استخدام و نگهداری آنها و …
تامین مالی مهمترین چالش کسب و کارهای کوچک و متوسط
بر اساس انچه در خصوص مشکلات این بنگاه ها به آن اشاره شد ، تامین مالی از مهمترین چالش های بنگاه های کوچک و متوسط است . تجربیات جهانی نشان می دهد موسسات مختلفی تامین مالی این دسته از بنگاه ها را بر عهده دارند که شامل :
• بانکها و موسسات تخصصی کسب و کارهای کوچک و متوسط
• موسسات مالی خرد
• تعاونی های اعتبار
• صندوق های اعتبار
در قالب نهادهای رسمی ، غیر رسمی ، دولتی و بین المللی می باشد .
رویکردهای اصلی این نهادها در تامین مالی این بنگاه ها نیز شامل موارد ذیل می باشد :
۱. وامهای کوتاه مدت مبتنی بر طرح کسب و کار
۲. مشارکت در پروژه ها
۳. تضامین
۴. وام های بلند مدت
۵. معافیت یا تنفس در پرداخت سود
۶. مدیریت نقدینگی شرکتها
۷. کمک به نوآوری
۸. طراحی و اصلاح ساختار مالی شرکتها و …
از سوی دیگر روشهای تامین مالی کسب و کارهای کوچک و متوسط را می توان به شکل های زیر انجام داد:
۱. وام دهی بر مبنای صورتهای مالی
۲. وام دهی رابطه ای
۳. امتیازدهی اعتباری
۴. وام دهی به پشتوانه دارایی
۵. عاملیت
۶. بیمه اعتبار
هریک از روشهای فوق بر اساس شرایط ، روابط موسسات مالی و کسب و کارهای کوچک و متوسط ، میزان ریسک ، زمان مورد نظر برای تامین مالی ، عدم تقارن اطلاعاتی ،میزان وثیقه ، دوره تامین مالی ، ساختار مالی بنگاه های کوچک و متوسطو … تفاوت دارند .
بانکداری شرکتهای کوچک و متوسط SME BANKING
همانگونه که اشاره شدبانکها نیز یکی از بازیگران اصلی حوزه کسب و کارهای کوچک و متوسطمی باشند . آنها برای بهره برداری از ظرفیتهای بسیار این بخش از بازار،راهکار بانکی و مالی را در قالب خدمات بانکداری شرکتهای کوچک و متوسط SME BANKING به این شرکتها ارایه می دهند . بانکداری شرکتهای کوچک و متوسط ، تنها به تامین مالی از طریق ارایه تسهیلات نمی پردازد . بانکداری شرکتهای کوچک و متوسط ابتدا با ارایه مشاوره ، بهترین ، بهینه ترین و ارزان ترین روش تامین مالی را به شرکت پیشنهاد می کند ، آنها را در بازاریابی موثر و کارآمد داخلی و خارجی از طریق مشاوره و ارایه خدمات مهندسی فروش کمک می نماید ، با مدیریت ریسک تلاش می کند تا راه حل های بازپرداخت متنوعی به مشتریان خود ارایه نماید . دسترسی به تکنولوژی ، ماشین الات و … را از طریق خدمات لیزینگ هموار می سازد . شرکتها را در مدیریت دریافت ها و پرداختهای خود یاری می رساند . با مدیریت نقدینگی و تامین سرمایه در گردش شریان اصلی این شرکتها را همواره باز و قوی نگه می دارد . با ارایه خدمات اعتباری دسترسی به منابع مالی را برای آنها سهل و آسان می سازد . از طریق ارایه خدمات سرمایه گذاری امنیت سرمایه و توسعه شرکتهای کوچک و متوسط را مدیریت می کند . همچنین ریسک های فعالیت یک شرکت را شناسایی و برای مدیریت آن خدمات و مشاوره ارایه می نماید . بانکداری شرکتهای کوچک و متوسط مشتریان خود را تنها با داده های سخت ( وثائق و صورتهای مالی ) مورد ارزیابی قرار نمی دهد بلکه تلاش می کند درک عمیقی از کسب و کار آنها به دست اورده و تمامی مراحل کسب و کار را با خدمات خود پشتیبانی نماید .در نهایتبانکداری شرکتهای کوچک و متوسط تلاش می کند در قد و قامت یک شریک واقعی وارد عمل شود . این رویکرد است که ظرفیتهای کسب و کارهای کوچک را در مسیر بالندگی به فعلیت در می آورد . لذا تخصیص منابع با در نظر گرفتن یکپارچگی در شناخت کسب و کارهای کوچک و متوسط و ارایه خدمات و محصولات متناسب در دراز مدت ، نتایج و دستاوردهای مورد نظر را به دنبال دارد .
بنابراین با توجه به واقعیتهای اقتصاد ایران که کسب و کارهای کوچک و متوسط نقش بسزایی در آن ایفا می کنند ، در مرحله اول توسعه نهادها و موسساتی برای حمایت از این بخش با توجه به تجربیات جهانی مورد نیاز است . از سوی دیگر اگر قرار است تا بانک یکی از بازیگران این بازار باشد ، لازم است تا استراتژی ، ساختار ، زیرساخت ، دانش و … خود را برای این هدف همسو و آماده سازد . بانکداری کسب و کارهای کوچک و متوسط یکی از این راهکارها است .
*کارشناس ارشد بازاریابی خدمات بانکی
انتهای پیام