ریشه این ضربالمثل به دوره قاچار بازمیگردد. عمدتا این اصطلاح را وقتی به کار میبرند که میخواهند به کسی بگویند کار خودت را انجام بده و در کار دیگران دخالت نکن. اما حکایت چه بود؟ میگویند حاج میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه قاجار به دو موضوع توپ ریزی و حفر قنوات بسیار اهمیت میداد. افزایش توپ را موجب تقویت ارتش و حفر قنات را عامل اصلی توسعه کشاورزی میدانست. هر وقت فراغتی پیدا میکرد به سراغ مقنیان میرفت و آنها را در حفر چاه و قنات تشویق و ترغیب میکرد. روزی حاجی میرزا آقاسی برای بازدید یکی از قنوات رفته بود تا از عمق مادر چاه و میزان آب آن آگاهی حاصل کند. مقنی اظهار داشت :” تا کنون به آب نرسیده ایم و فکر نمیکنم در این چاه رگه آب وجود داشته باشد.” حاجی گفت:” به کار خودتان ادامه دهید و مایوس نباشید. ” چند روزی از این مقدمه گذشت و مجددا حاجی میرزا آقاسی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجه حفاری استفسار کرد. مقتنی موصوف که به حسن تشخیص خود اطمینان داشت در جواب حاجی گفت:” قبلا عرض کردم که کندن چاه در این محل بی حاصل است و به آب نخواهیم رسید.” دفعه سوم که حاجی میرزا آقاسی برای بازدید مادر چاه رفته بود، مقتنی سر بلند کرد و گفت:” حضرت صدر اعظم، باز هم تکرار میکنم که این چاه آب ندارد و ما داریم برای کبوترهای خدا لانه میسازیم! صلاح در این است که از ادامه حفاری در این منطقه خودداری شود.” حاجی میرزا آقاسی که در توپ ریزی و حفر قنوات عشق و علاقه عجیبی داشت و گوش او در این دو مورد به حرف نفی بدهکار نبود با شنیدن جمله اخیر که مقنی اظهار داشت بود از کوره در رفت و فریاد زد.” به تو چه مربوط است که در این زمین آب ندارد، اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد.”
منبع: قانون