*مریم فکری
حتی مساوی بودن آمارها در یک مقطع به معنای عدم اشتباه نیست. پس مراکز آماری باید ریز اطلاعات آماری را منتشر کنند؛ این در حالی است که چنین چیزی وجود ندارد و فقط یک عدد از نرخ تورم منتشر میشود. افراد با جهتگیریهای سیاسی راجع به آمارها صحبت میکنند. یک زمانی که نرخ تورم بالا است، میگویند چرا آمار بالاست؟ یک زمانی هم که نرخ تورم پایین است، میگویند چرا بالا نیست؟
آمارها ماه به ماه منتشر میشوند و یک سوال در ذهن مردم همیشه بدون جواب میماند؛ اینکه آمارها صحیح است؟ یا آمارها مورد سوءاستفاده قرار میگیرند؟ از نگاه مردم و البته برخی از صاحبنظران اقتصادی، آمارهایی که از نرخ تورم اعلام میشود، با واقعیت اقتصاد همخوانی ندارد؛ چراکه تورمی که مردم در رابطه با برخی کالاها احساس میکنند، تورم ۱۰۰ یا ۲۰۰ درصدی است، اما نرخی که از تورم توسط نهادهای رسمی اعلام میشود، ۳۰ درصد است. مردم البته تورمهای چند برابری را در سفرههای خود هم میبینند و میزان افزایش قیمتها را ماه به ماه مقایسه میکنند. اما آیا واقعا آمارهایی که منتشر میشود، قابل قبول است؟ در همین رابطه «اعتماد» به گفتوگو با فردریک ملک، کارشناس حوزه آمار و کارشناس سابق بانک مرکزی پرداخت که در ادامه میخوانید.
در حال حاضر آمارهایی از نرخ تورم توسط مرکز آمار ایران منتشر میشود و به موازات آن، بانک مرکزی نیز نرخ تورم را اعلام میکند. آخرین آماری که مرکز آمار از نرخ تورم ارائه داد، تورم ۳۱ درصدی فروردینماه بود، ولی بانک مرکزی نرخ تورم را فروردین ۳/۳۲ درصد اعلام کرد که به طور قطع، آمار اردیبهشتماه بیشتر است. شما به عنوان فردی که در بانک مرکزی حضور داشتید، تا چه اندازه نرخ تورم اعلام شده را قابل قبول میدانید، چراکه هم مردم و هم کارشناسان معتقدند که این آمارها با واقعیت جامعه مطابقت ندارد؟
نرخ تورم سال ۹۱ براساس گزارش بانک مرکزی ۵/۳۰ است، اما مرکز آمار ۸/۲۹ درصد است؛ البته این آمار به زمانی برمیگردد که هنوز سال پایه تغییر نکرده است. نرخ تورم فروردین ماه بانک مرکزی ۳/۳۲ درصد و مرکز آمار ۸/۲۹ درصد است. دوباره در هر دو مدل بانک مرکزی نرخ تورم را بالا اعلام کرده که این رقم زیادی برای نرخ تورم است. در حال حاضر هر دو نهاد آماری سال پایه را به سال ۹۰ تغییر دادند. میدانید که شاخص تورم از دو قسمت مهم و اصلی تشکیل میشود؛ یکی بودجه خانوار است که برمبنای هزینه خانوار تعیین میشود و دیگری، قیمتگیری کالاهاست. قیمتها را از شهرهای مختلف میگیرند و بعد این دو بخش را با یکدیگر ترکیب میکنند و شاخص تورم به دست میآید. در نتیجه اینکه ما فقط دو عدد ببینیم و برمبنای آن، بگوییم چه آماری درست است و چه آماری اشتباه است، امکانپذیر نیست. ما وقتی میخواهیم راجع به یکسری از آمارها قضاوت کنیم، باید بودجه خانوار و طرح نمونهگیری آن را ببینیم. ما باید توجه کنیم که پرسشنامهها چگونه تهیه میشود، چگونه قیمتگیری میکنند، چگونه بر آمارگیریها نظارت میشود و نیز آمارگیرها چه کسانی هستند. آنچه اغلب مردم میبینند، این است که فرمولهای دو نهاد یکی است، سال پایه یکی است، اما اینطور نیست. ممکن است در نمونهگیری، خطای نمونه داشته باشیم، ولی خطای نمونه خیلی تعیینکننده نیست. ممکن است همه سازمانها استانداردهای بینالمللی را رعایت کنند. برای نمونه، در حال حاضر تمام استانداردهای بانک مرکزی بینالمللی است، ولی خود آمارگیری هم شرط است. ما باید ببینیم آمارگیر یک فرد باتجربه است یا خیر؟ به او اطلاع درست میدهند؟ چگونه اطلاعات را میفرستد و چگونه کنترل میشود؟
خب حالا ما میخواهیم آمارها را با هم مقایسه و قضاوت کنیم. ما در اینجا باید ریز اطلاعات را داشته باشیم. مثلا ببینیم مرکز آمار ایران که نرخ تورم را ۸/۲۹ درصد محاسبه کرده، چه اقلامی را در محاسبه نرخ تورم آورده است. ما باید تفاوتها را در درون کالاها ببینیم؛ اینکه مشکل از وزن است یا قیمتهاست؟ گاهی اوقات ممکن است در مقطعی تفاوتی نداشته باشند، اما یکی از دو نهاد در آمارگیری اشتباه کرده باشد. در نتیجه حتی مساوی بودن آمارها در یک مقطع به معنای عدم اشتباه نیست. پس مراکز آماری باید ریز اطلاعات آماری را منتشر کنند؛ این در حالی است که چنین چیزی وجود ندارد و فقط یک عدد از نرخ تورم منتشر میشود. من اگر یک قاضی منصفی باشم، میبینم که کدام دستگاه آماری، علم و تجربه بیشتری دارد و اعتماد بیشتری را جلب کرده است. بانک مرکزی بیش از ۵۰ سال است که آمارها را مرتب و ماهانه منتشر میکند و سالهای پایه زیادی را تغییر داده و آمارهایش نهتنها در درون کشور مورد تایید است، در دنیا هم هیچ ایرادی به آن وارد نشده است. صندوق بینالمللی پول هر ساله این آمارها را مورد بررسی قرار میدهد و اگر آمارها ایراد داشته باشد، آمارها را قبول نمیکند. متولی شاخصهای قیمت و این نوع شاخصهای اقتصادی، صندوق بینالمللی پول است و همه هم به آمار صندوق بینالمللی پول نگاه میکنند؛ حالا چه آمارها خوشایندشان باشد و چه نباشد.
با وجود تمام این صحبتها، آمارهایی که از درون بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران بیرون میآید، با واقعیت جامعه همخوانی ندارد. ما تورمی که در بخشهای مختلف میبینیم، گاها تورم بیش از ۱۰۰ درصد است، اما آمارها تورم دیگری را نشان میدهد. بنابراین این شائبه وجود دارد که آیا آمارها دستکاری میشود یا خیر؟
روش محاسبه آمار بانک مرکزی اینگونه است که بیش از ۱۲۰ هزار مظنه قیمت در شهرهای مختلف گرفته میشود. آمارها ثبت میشود، ناظر چک میکند و بعد گزارشها را به مرکز میفرستند. آنجا هم یک سیستم کنترلی وجود دارد که گزارشها وقتی چک شد، در کامپیوتر دیگری محاسبات شاخص انجام میشود. اصلا این امکان وجود ندارد که کسی در آمارها دست ببرد. فرض میکنیم قیمت گوشت را در یک ماه یک عدد دیگری وارد کرده باشند، ماه بعد را میخواهند چه کنند؟ اصلا این امکان وجود ندارد. من ۳۰ سال در بانک مرکزی بودم، هیچ مقام مسوولی اصلا در آمارها دخالت نمیکند؛ حتی معاون اقتصادی.
شاید در آمارها دستکاری نشود، اما آماری که در نهایت اعلام میشود، آمار واقعی نباشد؟
اصلا چنین چیزی نیست.
بانک مرکزی فقط عدد را اعلام میکند، اصلا ریز محاسبات را اعلام نمیکند. این موضوع خودش سوالبرانگیز است.
بله، قبول دارم. بهتر است که مراکز آماری خیلی دقیق آمارها را اعلام کنند. اینطوری خیال مردم هم راحت میشود. اما من به شما بگویم تا حالا هیچ انتقاد علمی راجع به آمارهای بانک مرکزی نشده است. فقط میگویند ما احساس میکنیم که این رقم بالاتر از اینهاست. یا مسکن را در آمارها نمیآورید. یکی از دلایلی که چنین توهمی وجود دارد، این است که افراد با جهتگیریهای سیاسی راجع به آمارها صحبت میکنند. یک زمانی که نرخ تورم بالا است، میگویند چرا آمار بالاست؟ یک زمانی هم که نرخ تورم پایین است، میگویند چرا بالا نیست؟ گاهی اوقات هم برخی افراد قصد خاصی ندارند، اما آمارها را قبول ندارند. ما ابتدا باید تعریف تورم را بدانیم و ببینیم نرخ تورم چگونه محاسبه میشود و بعد درباره آن قضاوت کنیم. ما باید توجه کنیم که در محاسبه نرخ تورم، کالاهای سرمایهیی محاسبه نمیشود. چرا؟ چون در تورم میگویند آنچه مردم پول دادند، خریدند و مصرف کردند. برای مثال، زمین در محاسبه نرخ تورم وارد نمیشود. برای همین مردم میگویند قیمت زمین که از پارسال تا الان ۱۰۰ برابر افزایش قیمت داشته است، چرا در تورم محاسبه نمیشود.
این در حالی است که در ایران مسکن یک کالای سرمایهیی نیست، مصرفی است.
بله، مسکن دو جنبه دارد، یا مالک هستی یا اجارهنشین. اگر اجارهنشین باشید، اجارهبها مشخص است، اما مالکنشین باشید، این کالا یک بعد سرمایهیی دارد و یک بعد مصرفی. در اینجا میآیند معادل اجارهبهایی که باید بابت خانه پرداخته شود، محاسبه میکنند و تغییرات آن را در نرخ تورم میآورند. بنابراین مسکن در تورم میآید، اما آن بخش مصرفیاش را، نه سرمایهیی. از سوی دیگر، این شاخص یک عدد متوسط برای یک الگوی متوسط و یک قیمت متوسط است. یعنی اگر کسی مدعی شود که تورم برای من زیاد است، ممکن است راست بگوید، اما الگوی مصرفی این فرد بهگونهیی بوده که کالاها و خدماتی که مصرف میکرده، افزایش بیشتری نسبت به متوسط نرخ تورم داشته است. بعد این فرد میگوید که بانک مرکزی که نرخ تورم را ۳۲ درصد اعلام کرده، تورم برای من ۴۰ یا ۶۰ درصد است. این فرد درست میگوید، اما آیا یک کالای دیگری که خریداری شده و ۱۰ درصد افزایش قیمت داشته است را هم در محاسبات نرخ تورم میآورد؟
این درست است که افراد براساس دهکهای مختلف نوع مصرفهای متفاوتی دارند، بنابراین تورمی که احساس میکنند، متفاوت است. اما ما باید قبول کنیم که تورمی که دهک پایین جامعه احساس میکند، افزایش تورم یک یا دو درصد نیست.
معمولا الگوی مصرف خانوارهای کمدرآمد بهگونهیی است که وزن خوراک بالاست. در نتیجه اگر در موقعیتی قرار بگیریم که قیمت این خوراک افزایش بیشتری نسبت به دیگر کالاها داشته باشد، آن زمان تورم برای گروههای کمدرآمد بالاتر است. زمانی که یک مرتبه قیمت گوشت افزایش پیدا میکند، بیشترین لطمه را گروه کم درآمد جامعه میبیند. ولی اگر قیمت یک خودروی لوکس چندبرابر شود، به گروه کمدرآمد ربطی پیدا نمیکند. زمانی که قیمت خوراک، گوشت و میوه بالا میرود، به طور قطع گروههای کمدرآمد آسیب میبینند، اما وقتی قیمت کالاهای لوکس بالا رود، مشکلی برای گروههای کمدرآمد ایجاد نمیکند. بنابراین تورم ۳۰ درصدی دقیق است، اما باید ببینیم این نرخ تورم چه میگوید. نکتهیی که وجود دارد، اینکه این تورم امسال را با سال گذشته مقایسه میکند. همچنین گاهی اوقات مردم بیشتر نگران گرانی هستند. البته مفهوم گرانی متفاوت است. گرانی یعنی کالایی که مردم میخرند، با وضعیت درآمدیشان همخوانی ندارد. مردم گرانی را با تورم اشتباه میگیرند. ممکن است خودرو در طول یکسال ۴ درصد افزایش قیمت داشته باشد، اما با این حال برای مردم گران است، چون افزایش قیمت انباشتهیی داشته است. اما تورم قیمت کالا را با سال گذشته مقایسه میکند. من فکر میکنم افرادی که نسبت به آمار تورم انتقاد دارند، اگر به بانک مرکزی مراجعه کنند، بهتر است. به نظر من ذهن افراد افزایش قیمتها را در نظر میگیرد، اما اگر قیمت کالایی که افزایش پیدا نکرده باشد یا افزایش قیمت کم باشد، در محاسبات خود نمیآورد. در صورتی که در محاسبات باید هم کالاهایی که خیلی افزایش قیمت داشتهاند را حساب کنند و هم کالاهایی که افزایش قیمت نداشتهاند. اینها به صورت موزون با هم جمع میشوند و یک رقم نهایی تورم را میدهند. در حال حاضر بانک مرکزی گزارش هفتگی دارد و در این گزارش مینویسد که قیمتها چقدر افزایش داشته است. مثلا قیمت نخود، لپه و سبزیجات در هفته گذشته x قیمت بوده و الان قیمت دیگری شده است. کسی که میخواهد قضاوت کند، به سراغ این آمار میرود تا ببیند بانک مرکزی درست میگوید یا خیر. در گزارشهای هفتگی میتوانید قیمت گوشت را در یکسال قبل داشته باشید.
اما گزارشهای هفتگی بانک مرکزی چند ماهی است که منتشر نمیشود.
اعتراض وارد است که این آمارها باید به طور دقیق و به موقع اعلام شود، اما فکر میکنم که این تاخیر به دلیل تغییر سال پایه بوده است. در محاسبه شاخص تورم، قیمتها از شهرهای مختلف و مناطق مختلف گرفته میشود و یک مجموعهیی به دست میآید.
در اعلام شاخصهای مختلف اقتصادی، عدم استقلال بانک مرکزی تا چه اندازه نقش داشته است؟
بانک مرکزی از زمان پیدایش باید نرخ تورم را محاسبه میکرد، زیرا روی سیاستهای پولی نقش داشت. در آن زمان کسی نبود که این کار را انجام دهد، بنابراین بانک مرکزی اقدام به محاسبه شاخصهای اقتصادی کرد. سازماندهی بخش آمار اقتصادی بانک مرکزی، اصلا برای آمارهای اقتصادی ایجاد شده است. انواع و اقسام شاخصهای اقتصادی را محاسبه میکند؛ از جمله شاخص تولید، صادرات و مسکن تا بتواند حسابهای ملی را محاسبه کند. بخش آمار بانک مرکزی، بخشی کاملا تخصصی است و به سیاستهای کلی بانک مرکزی هیچ ارتباطی ندارد. حتی مدیریت آن به گونهیی نیست که اگر مدیری تغییر کند، مدیر بخش آمار هم تغییر کند. فقط آمارهای اقتصادی را از این بخش میخواهند و آمارها به مقامات ارائه میشود. بنابراین نه استقلال یا عدم استقلال بانک مرکزی در آمارها تاثیرگذار نیست.
اما این سوال مطرح میشود که بانک مرکزی که سیاستهای پولی را تعیین میکند و مسوول کنترل نرخ تورم است، ممکن است که استقلال یا عدم استقلال بانک مرکزی در اعلام نرخ تورم موثر باشد.
چنین چیزی نیست. همه دستگاهها اینگونه هستند. شما میتوانید بگویید وزارت جهادکشاورزی که آمار کشاورزی را اعلام میکند، میتواند آمارها را به گونهیی منتشر کند که واقعی نباشد؟! اصلا چنین چیزی نیست یا مثلا مرکز آمار که زیرنظر ریاستجمهوری است، بگوییم آنها که میخواهند برنامهریزی کنند، آمارها را به دلخواه خود اعلام کنند؟! این موضوع درست نیست. اگر بخواهیم بگوییم که در آمارها دستکاری میشود، همه دستگاهها در معرض سوءظن قرار میگیرند، اما آنچه ما باید درباره آن قضاوت کنیم، روند کاری است. ما باید روند کاری یک دستگاه را ببینیم که تخصصی است و اعداد و ارقام با شرایط همخوانی دارد یا خیر. عدد و رقم چیزی نیست که یکبار اعلام شود و خیال همه هم راحت شود. آمارهایی که به صورت مستمر اعلام میشود، آمارهایی نیست که بتوان در آن دست برد.
بحث این است که در آمارها ممکن است به دلیل منافع سیاستمداران رقم دیگری اعلام شود؟
اگر سیاستمداران به یک دستگاه آماری بگویند که منافع ما ایجاب میکند که شما آمارهای خوب را ارائه دهید دستگاه آماری نباید زیر بار چنین موضوعی برود. اما پایههای قانون ما دولتی است. مثلا شورای عالی آمار که متشکل از معاونان است، راجع به آمارهای کشور تعیینکننده هستند. اصلا این نگاه دولتی است که این موضوع اشتباه است؛ چراکه آمار یک مقوله حاکمیتی است. حاکمیتی از این نظر میگویم که هم دولت، هم بخش خصوصی و هم نهادهای علمی و پژوهشی از آمارها استفاده میکنند، بنابراین آمارگیری نباید توسط دولت انجام شود.
برای همین عدم استقلال بانک مرکزی مشکلساز خواهد بود.
اتفاقا بخش آمار بانک مرکزی، یک بخشی است که تقریبا کار خود را بدون توجه به مدیریت انجام میدهد. شما به مراکز آماری دیگر مراجعه کنید. مسوولان این مراکز با تغییر دولت عوض میشوند و معاونان آن تغییر میکنند. این اقدام مشکلساز است، زیرا آمار برنامهریزی بلندمدت میخواهد و اینطور نیست که شما امروز یک آماری را بدهید و بروید. به بعضی از مراکز که مراجعه میکنید، میبینید مسوولان آن اصلا در نظام آماری کشور نبودهاند. در صورتی که آمار یک علم است یعنی هم باید تخصصش را داشته باشید و هم اینکه تجربه داشته باشید. تا زمانی که کسی در نظام آماری کار نکرده باشد، آمارها را نمیفهمد.
این تفاوت آماری بین بانک مرکزی و مرکز آمار ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
مرکز آمار ایران برمبنای قانون تشکیل شد که براساس آن، شاخص قیمتها و رشد اقتصادی به وسیله مرکز آمار ایران باید محاسبه شود. ما باید به این موضوع توجه کنیم که این مرکز سالهای سال آمارها را محاسبه نکرده است، اما بانک مرکزی این اقدام را انجام میداد. اگر بانک مرکزی نبود، ما نه سری زمانی از نرخ تورم داشتیم و نه رشد اقتصادی داشتیم و هیچ آماری نداشتیم. بانک مرکزی ۵۰ سال این آمارها را محاسبه کرده و از تجربه قویای برخوردار است. در همین فاصله، شورای عالی آمار و دولت اعلام میکردند که درست است که قانون گفته مرکز آمار باید شاخصهای اقتصادی را اعلام کند، اما به بانک مرکزی اعتماد داریم و این کار را انجام میدهد. مسوول آمارهای رسمی کشور همیشه بانک مرکزی بوده است. حالا جای سوال دارد که قانون گفته که مرکز آمار باید نرخهای اقتصادی را اعلام کند، اما چرا به قانون مراجعه نمیشود که این قانون درست میگوید؟! قانونی که سالهای سال اجرا نشده است یا قانون اشکال دارد یا اینکه آن دستگاهی که موظف بوده آمارها را اعلام کند، مشکل داشته یا اینکه هر دو مشکل وجود داشته است. بعد از آن، قانون تعیین مبلغ مهریه را گفتند به وسیله آمارهای بانک مرکزی تعیین شود. قانون مربوط به چک هم اینگونه بود که مصوبه مجمع تشخیص مصلحت است. حداقل دستمزد کارگران را هم گفتند با شاخصهای بانک مرکزی باید تعیین شود، بنابراین قانون روشن نیست. به نظر من وقتی که یک دستگاهی چندین سال آمارهای اقتصادی را محاسبه میکرده، چرا باید دستگاه دیگری موازیکاری کند. دستگاه تازه وارد به محاسبات که تجربه ۵۰ ساله آمارگیری را ندارد، چطور میتواند کار کند؟! الان هیچ کس اطلاعی ندارد که اعتبار این آمارها چیست. دستگاهی که تازه شروع به کار کرده، چند دوره باید تجدیدنظر سال پایه آماری داشته باشد و تغییر سال پایه در زمانهای کوتاهتری باشد. بانک مرکزی هفت ساله سال پایه را تغییر میدهد که شاید بهتر باشد پنج ساله این کار را انجام دهد. حتی اگر تغییرات قیمتها شدید باشد، درستش این است که تغییرات سال پایه به سرعت انجام شود تا تورم دقیقتر محاسبه شود اما مرکز آمار این کار را بعد از ۹ سال انجام داد. من مقایسهیی بین آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران داشتم. در یک جایی میدیدم که آمارهای بانک مرکزی بالا میرفته و آمارهای مرکز آمار ایران پایین میآمده است. باید ایرادها پیدا شود. ایرادها هم به سادگی پیدا نمیشود، باید ابعاد مختلفی را مورد توجه قرار دهیم. من نمیدانم الان از آمارگیرهای رسمی و متخصص استفاده میشود یا آمارگیرهای موقت. این موضوع خیلی مهم است. اگر آمارگیرها آمارها را بشناسند، با آن ارتباط خوبی برقرار میکنند. اگر آمارگیر به صورت موقت استخدام شده باشد، مردم آمارهای صحیح به او نمیدهند، اما مردم به آمارگیر محلی و سرشناس اعتماد میکنند. ما باید ببینیم مرکز آمار توانسته این امکان را ایجاد کند. ممکن است تمام طرحها درست باشد، اما اگر آمارگیر متخصص نباشد، مشکل ایجاد میشود و همه اطلاعات اشتباه خواهد بود. من نمیدانم مصوبات دولت چرا تاکید دارد که مرکز آمار باید آمار بدهد!
از نگاه شما، فاصلههای آماری مرکز آمار و بانک مرکزی در نرخ تورم در طول زمان عمیقتر نمیشود؟
خیر، گاهی اوقات ممکن است ایرادهایی وجود داشته باشد که نرخ تورم بالا رود یا پایین آید. مثلا فرض کنید یک پیراهن ۱۰۰ تومان است، در یک زمانی ۱۲۰ تومان میشود و در زمان دیگری ۱۵۰ تومان میشود. اگر این ۱۵۰ تومان اشتباه اعلام شود و ۹۰ تومان نوشته شود، اما به دلیل اینکه در مرحله بعد عدد را درست مینویسی، دوباره به نرخ تورم مرکز دیگر نزدیک میشوی. ولی در این فاصله در محاسبه نرخ تورم اشتباه شده است. البته این موضوع را در نظر بگیرید که اگر در وزن کالاها در محاسبه نرخ تورم اشتباه شود، هیچگاه نرخهای تورم دستگاههای آماری به هم نزدیک نمیشود، چون مسیر را اشتباه میرود. در تغییر سال پایه اینگونه است که مردم به مرور کالاهای خود را به نسبت تغییرات قیمتها تغییر میدهند. برای مثال، اگر یک روزی قیمت برنج خیلی زیاد بالا رود، خانوار به جای برنج، نان استفاده میکند. البته این موضوع در شرایطی است که کالا را بشود جابهجا کرد؛ در غیر این صورت باید تورم را تحمل کرد؛ مثل مسکن. وقتی که این تغییرات کالایی اتفاق میافتد، به مرور از دقت شاخص کمتر میشود. اگر تغییرات زیاد باشد، باید سریعتر شاخص تغییر کند، چون وزنها تغییر کرده است؛ به طوری که کالاهایی که تغییر قیمت کمتری داشتند، وزنشان در محاسبه نرخ تورم بالاتر میآید. سابقه تاریخی نشان داده که تقریبا در هر سال پایه دو واحد درصد شاخص پایین میآید، زیرا یک کالا جانشین کالای دیگری شده است. زمانی این اتفاق نمیافتد که کالایی را نتوان جانشین کالای دیگر کرد. یعنی قیمت مسکن که بالا رود، کالای دیگری را نمیتوان جایگزین آن کرد و افزایش قیمتها را باید تحمل کرد. کاری که در بانک مرکزی صورت میگیرد، این است که هر ساله الگوی مصرف بودجه خانوار را مورد توجه قرار میدهند و اینکه وزنهای کالاها چگونه تغییر میکند. اگر تغییرات زیاد باشد، ممکن است سال پایه را زودتر تغییر دهند. در شاخصهای دیگر همچون صادرات و تولید هم اینگونه است، چون الگوی رفتاری صادرات امکان دارد به سرعت تغییر کند.
انتهای پیام