نتایج یک بررسی از روند حرکت بورس تهران در یک سال نشان میدهد ریسک سرمایهگذاری در صنایع بورسی به شدت افزایش یافته؛ بهطوریکه طی این مدت حدود ۸۵ درصد از صنایع مهم بازار که در گذشته نقش لیدری را بر عهده داشتند با طی کردن روند نزولی بازدهی با ریسکهای بیشتری نسبت به گذشته مواجه شدهاند.
ریزش شدید شاخص کل بورس تهران که از سال گذشته آغاز شد اعتبار بسیاری از صنایع موجود در بازار را کاهش داد و اقبال عمومی به سهامی که در دورهای لیدرهای مهمی در بورس محسوب میشدند با افت قابل توجهی روبهرو شد. ریزش بازار سهام از نقطه اوج آن به ۵/ ۲۷ درصد رسیده و این در حالی است که هرگونه روند مثبت در مدت بیش از یک سال گذشته که در سه دوره شاهد آن بودهایم ناپایدار بوده است بهطوریکه بعد از یک دوره رشد کوتاهمدت شاهد افت دوباره روند بورس هستیم.
در آخرین دوره این تغییر نیز بعد از ۱۱ روز رشد مداوم بازار سهام ناگهان این بازار با روند کاهشی نسبتا شدیدی روبهرو شد تا جایی که همه رشد بازار در مدت ۱۱ روز صعودی آن با ریزشهای دو روز گذشته بلعیده شد. این موضوعات ریسک سرمایهگذاری در بازار را افزایش داده است و بررسیهای موردی «دنیای اقتصاد» در ماههای گذشته نشان میدهد که اکثر صنایع در مدت بیش از یک سال اخیر با روند نزولی بازدهی و صعودی ریسک روبهرو شدهاند. در این میان نتایج یک پژوهش در رابطه با ریسک و بازده ۲۰ صنعت مهم بورسی نشان میدهد که در مدت یک سال بعد از آغاز ریزش بزرگ بازار سهام تقریبا تمام این صنایع با ریسکهای بالای سرمایهگذاری روبهرو بودهاند.
براساس این پژوهش که توسط مهدی افضلیان، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه مورد بررسی قرار گرفته سرمایهگذاری بهعنوان یک تصمیم مالی مهم همواره، با دو مولفه ریسک و بازدهی همراه است و ترکیب این دو، فرصتهای گوناگون سرمایهگذاری را عرضه میکند. از یک طرف، سرمایهگذاران به دنبال بیشینه کردن عایدی خود از سرمایهگذاری هستند و از طرف دیگر، با شرایط عدم اطمینان حاکم بر بازارهای مالی مواجه هستند که عامل اخیر، دستیابی به عواید سرمایهگذاری را با عدم اطمینان مواجه میسازد. به عبارت دیگر تمام تصمیمات سرمایهگذاران بر اساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرد.
از طرفی همیشه در تصمیمگیریهای مالی، وجود معیار اندازهگیری عینی ریسک، مفید است. این معیار باید مستقل از ریسکگریزی فرد (عدم علاقه فرد به ریسک) باشد. به بیان دیگر، باید میزان ریسک در یک وضعیت مشخص را مستقل از احساس افراد مختلف نسبت به ریسک تعیین کرد. با توجه به میزان ریسکگریزی یا ریسکپذیری، انگیزه پذیرش ریسک در افراد مختلف متفاوت است. پس هدف از اندازهگیری ریسک، افزایش توانایی در اتخاذ تصمیم بهتر است. حال این ریسک میتواند ریسک غیرسیستماتیک باشد؛ یعنی متاثر از کارکرد و مدیریت داخلی شرکت باشد یا میتواند ریسک سیستماتیک باشد یعنی متاثر از مجموعه عوامل سیاسی، اقتصادی، داخلی یا خارجی و… باشد. بر اساس این پژوهش در این تحلیل ۲۰ صنعت مورد بررسی قرار گرفتهاند و مبنای محاسبه بازدهی، بر اساس میانگین بازدهی هفتگی است. در عین حال برای محاسبه ریسک صنایع از میزان انحراف معیار استفاده شده است.
در این بین در توضیح انحراف معیار باید ذکر کرد که مقدار به دست آمده از این شاخص، معیار بازدهیهای یک سهم، صنعت یا ریسک کلی آن را نشان میدهد. ممکن است برخی سهمها در بین صنعت خود بازدهی بالایی داشتهاند ولی هدف تحلیل در نظر گرفتن شاخص صنایع بهعنوان معیار بازدهی است.
بر این اساس اگر دو طرح، سهم یا صنعت مختلف داشته باشیم که انحراف معیار و بازدهیهای جداگانهای داشته باشند به منظور بیوزن شدن دو متغیر، بازدهی را بر ریسک تقسیم میکنیم تا متغیر را همگن کرده و سپس در جهت رتبهبندی صنایع از آن استفاده میکنیم. در مرحله اول این تحلیل بررسی شده است که بعد از ریزش شاخص، صنایع چه میزان رشد یا ریزش داشتهاند. جدول شماره یک نشان میدهد از ۲۰ صنعتی که شاخص آنها مورد بررسی قرار گرفته تنها دو صنعت رایانه و لاستیک با بازدهی مثبت همراه شدهاند.
در بخش دوم این تحلیل ریسک صنایع در دوره مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته است. همانگونه که از جدول شماره ۲ مشخص است صنایع رایانه و لاستیک در دوره مورد نظر جزو صنایع کم ریسک به حساب میآیند. از طرفی نیز صنایع کاشی و سرامیک، فلزات اساسی و قند و شکر جزو صنایع پرریسکتر به حساب میآیند. این پژوهش در نهایت از ضریب همگن بازدهی به ریسک جهت رتبهبندی صنایع استفاده کرده و صنایع را به ترتیب کمترین ریسک تا بیشترین ریسک در طول دوره زمانی مورد نظر مطابق جدول شماره ۳ مورد مقایسه قرار میدهد.
البته در بررسی موارد فوق میتوان گفت که گاه ارزش بالای یک سهم و حجم معاملات آن میتواند شاخص آن صنعت را دستخوش تغییر قرار دهد. بررسی دورهای این فرآیند در بازههای زمانی مختلف میتواند رویهای مشخص را برای سرمایهگذاران در هر سه بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تعیین کند و سرمایهگذاران نیز از فرآیند فوق جهت مدیریت عایدی خود در طول زمان استفاده کنند. بدیهی است که در صنایعی که کوچکتر هستند قابلیت تغییر در قیمت سهام و به اصطلاحی سفتهبازی وجود دارد که باعث تغییر در میانگین بازدهی و از طرفی ریسک شرکت خواهد بود.
منبع: دنیای اقتصاد