افت پیاپی شاخص بورس در هفتههای پیش، سرانجام روز گذشته تابلوی بورس را خاموش کرد.
کارشناسان همواره افت شاخص از آغاز امسال را اصلاح و بازگشت به حالت طبیعی برآورد میکردند. از هیچ کس پنهان نبود که در اقتصادی با تورم بالای ۴۰ درصد و رشد اقتصادی منفی، رشد غیرطبیعی ۱۴۰ درصدی هیچ پشتوانهای نداشت و بارها اعلام شده بود که این بنای پوشالی روزی فروخواهد ریخت. اما علت خروج آن بازار از روند طبیعی و این حادثه دیروز به راستی چه بود؟
واقعیت آن است که بورس بازار فروش سهام است و در این بازار نظام عرضه و تقاضاست که حاکمیت میکند. موضع بازار سرمایه همواره برخلاف ادبیات دستوری قیمتگذاری است و جنس بازار سرمایه عرضه و تقاضای واقعی است. آنچه در سالهای گذشته رخ داده است شارژ دولتی بورس در دولتهای گذشته است و آنچه اکنون منجر به فروریزش تالار شیشهای تهران شده است یک بار دیگر تفکر اقتصاد دولتی و دخالتهای دولت است در قالب قیمتگذاری کوتاهمدت در خوراک پتروشیمیها، بنگاههای اقتصادی، سنگ آهنیها و دیگر محصولات و بار دیگر به دنبال تعیین دستوری نرخ سود بانکی، یا ورود بانکها به بازار سرمایه. دولتها در ایران همواره تلاش داشتهاند که شاخص بورس بالا برود تا آن را به عنوان دستاورد اقتصادی و موفقیت عملکرد خود ثبت کنند و از سوی دیگر خود در قیمت سوختی که در هزینههای تمام شده شرکتها جایگاه قابل توجه دارد دست میبرند. قیمتهای کاذب و دستوری دولت مانع از تخصیص بهینه منابع در اقتصاد ملی میشود و قاعده تنظیم بازار بر مبنای عرضه و تقاضا و عدم دخالت دولت در این شرایط به طور کامل نقض شده است. دخالت دولت در این بازار به معنای تحمیل یکسری شرایط انحصاری از یک طرف و ایجاد یک توقع بدون پشتوانه در میان مردم است. بدتر آنکه متاسفانه این دخالتها محدود به دولت نیست و پای نهادهای اقتصادی انحصاری دیگر همچون شبهدولتی ها نیز در میان است. یعنی بیش از ۹۰ درصد بورس ما دولتی است و آنچه تا کنون در قالب اجرای سیاستهای اصل ۴۴ و قانون خصوصیسازی انجام شده نیز سهم شبه دولتیها بوده است.
همه اینها باعث شده است که اولا بخش خصوصی توان رقابت و حضور واقعی در بازار سرمایه را نداشته باشد، دیگر آنکه پتانسیل بخش خصوصی اساسا ناشناخته بماند. این عوامل همچنین منجر به آن شده است که بورس ما با یک شایعه دچار افت تحمل ناپذیر شود و با شایعهای دیگر رشد حبابگونه داشته باشد. نه شاخص چنین بورسی نشانگر قابل اعتمادی برای اقتصاد کشور است و نه خود این بازار فضای قابل اعتمادی برای سرمایهگذاران به شمار میرود.
در پایان برای آنان که در شرایط بحرانی بر طبل حمایت دولتی در بازار میکوبند باید یادآوری کرد که بحران مالی بیسابقه جهان نیز مستقیما نتیجه دخالت دولت در نظام بانکی و بازار مسکن آمریکا بود و سیاستهای حمایتی در آزادترین کشورها نیز فاجعه به دنبال داشت. از این روست که بهترین نوع حمایت از جانب دولت دخالت نکردن در بورس و در چشماندازی امیدوارانه بیرون کشیدن پای دولت و انحصار از اقتصاد است.
منبع: قانون