چنانچه بپذیریم که بورس تهران تصویرگر چشمانداز حداقل ۵۰ درصد صنایع کشور در ماههای آتی است و تا حدودی نیز به نظریه بازارهای کارآی فاما اعتقاد داشته باشیم، متوجه میشویم که بازیگران بازار مبتنی بر تجزیه و تحلیل عوامل بنیادین بازار واکنش نشان دادهاند.
در هفتههای اخیر شاهد سقوط آزاد شاخص بورس تهران و صعود ملایم قیمت ارزهای خارجی خصوصا دلار در بازار غیررسمی بودهایم. تعدادی از تحلیلگران این امر را ناشی از رفتار هیجانی و غیرعقلایی بازیگران بازار دانستهاند و آنها را از واکنشهای احساسی بر حذر داشتهاند. در این بین تعدادی از مسوولان بانکی و اقتصادی کشور نیز، سهامداران و سرمایهگذاران را به صبر و شکیبایی و پرهیز از خرید و فروشهای هیجانی تشویق کردهاند. با این حال تجزیه و تحلیل عوامل بنیادین به همراه شواهد و حقایق بازارهای اقتصادی ایران چیز دیگری را نشان میدهد.
چنانچه بپذیریم که بورس تهران تصویرگر چشمانداز حداقل ۵۰ درصد صنایع کشور در ماههای آتی است و تا حدودی نیز به نظریه بازارهای کارآی فاما اعتقاد داشته باشیم، متوجه میشویم که بازیگران بازار مبتنی بر تجزیه و تحلیل عوامل بنیادین بازار واکنش نشان دادهاند. حال دو سوال کلیدی اینها هستند که عوامل بنیادین اصلی تاثیرگذار بر بازارهای کشور کدامها هستند و مهمتر اینکه چشمانداز بازار بورس تهران و بازار غیررسمی ارزهای خارجی در ماههای پیش رو چگونه خواهد بود؟
در باب سوال اول مقالات بسیاری در روزها و هفتههای گذشته توسط تحلیلگران نوشته شده است. بهطور کلی عوامل بنیادین اصلی را به ترتیب اهمیت میتوان در چهار مورد زیر خلاصه کرد:
• کاهش شدید (حدود ۵۰ درصدی) قیمت نفت خام در بازارهای جهانی
• تمدید مجدد مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ برای ۷ ماه دیگر و تا تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۹۴
• عدم قطعیت در سیاستهای پولی کشور بهخصوص در مورد آینده نرخ سود بانکی و در نهایت
• آینده مبهم طرح میانمدت خروج از رکود دولت که همچنان در حال بررسی در مجلس شورای اسلامی است.
درخصوص پاسخ به سوال دوم، باید ببینیم که تغییرات این عوامل بنیادین در ماههای آتی چگونه و در چه جهتی خواهد بود.
کاهش قیمت نفت خام: اوپک در تازهترین گزارش خود اعلام کرد که قیمت سبد نفتی این سازمان حدود ۴۵ دلار در هربشکه است. اکثر تحلیلگران بازارهای نفتی نیز معتقدند روند کاهشی قیمت نفت چنانچه تشدید نشود حداقل در کوتاهمدت معکوس نخواهد شد. البته تمامی این تحلیلها با این پیشفرضها هستند که عربستان سعودی بهعنوان تاثیرگذارترین بازیگر اوپک تصمیمی برای کاهش سطح تولید اتخاذ نکند و درگیری نظامی گستردهای در خاور میانه و مناطق نفتی دنیا رخ ندهد. موسسه وود مکنزی در اسکاتلند که از معتبرترین مراکز تحقیقاتی در زمینه بازارهای انرژی است، روز جمعه در گزارشی اعلام کرد با قیمت ۴۰ دلار در هربشکه برای نفت خام برنت دریای شمال، تنها ۶/۱ درصد از تولیدات نفتی جهان در معرض ریسک عدم سودآوری قرار میگیرند. این در حالی است که گری شیلینگ، تحلیلگر نفتی بلومبرگ هم از احتمال سقوط قیمت نفت تا ۲۰ دلار سخن گفته است. همچنین لازم به یادآوری است که علاوهبر مازاد عرضه (حدود ۲ میلیون بشکه در روز) در بازار، چشمانداز رشد اقتصادی کشورهای اتحادیه اروپا، چین، ژاپن، برزیل و روسیه نیز چندان روشن نبوده و این به معنای کاهش رشد تقاضای نفت خام در سال جاری میلادی است. با این اوصاف بهنظر میرسد در حالت خیلی خوشبینانه، تغییر خاصی در جهت افزایش قیمت نفت خام ایران رخ نداده و این عامل بنیادی، چنانچه بدتر نشود، بهبودی هم نیابد.
مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵: طرفین قصد دارند تا ۱۰ اسفند ۹۳ به یک توافق سیاسی روی چارچوب کلی توافق جامع دست یابند و سپس در مهلت باقیمانده تا ضربالاجل ۱۰ تیرماه ۹۴ جزئیات فنی را نهایی کنند. تحلیلهای اندیشکدههای غربی به هیچ وجه وزن بالایی را به حصول این توافق در چشمانداز کمتر از ۶ ماه نمیدهد. کلیف کاپچان، مدیر گروه اوراسیا و از تحلیلگران برجسته مسائل ایران، معتقد است «با تمدید دوباره مذاکرات، احتمال دستیابی به توافق کاهش خواهد یافت؛ زیرا گروههای مخالف توافق قادر خواهند بود تا بر روند گفتوگوها اثر منفی بگذارند. بهنظر وی اگر هیچ کدام از طرفین حاضر نباشند خواستههای حداقلی خود را با اهداف طرف مقابل تطبیق دهند، ادامه پیدا کردن برنامه اقدام مشترک و تمدید مذاکرات، بازهم بهترین نتیجه و دستاورد خواهد بود.» باربارا اسلاوین، عضو شورای آتلانتیک نیز مینویسد: «تمدید طولانیمدت توافق موقت نگرانکننده است و اکنون مذاکرات هستهای، بیشتر و بیشتر شبیه تلاشهای ناکام طولانیمدت آمریکا برای برقراری صلح میان رژیم صهیونیستی و فلسطین شده است.» هرچند نگارنده به شخصه بسیار امیدوار است که تلاشهای تیم زبده مذاکراتی ایران در راستای تثبیت حقوق هستهای کشورمان و رفع تمامی تحریمهای ظالمانه غرب هر چه زودتر به ثمر برسد، با این حال انتظار دستیابی به توافق جامع نهایی تا ۱۰ تیرماه ۹۴ همچنان با ابهام روبهرو است.
سیاستهای پولی و طرح خروج از رکود:هر دو این عوامل در مقایسه با دو عامل کاهش شدید قیمت نفت خام و تداوم مذاکرات هستهای از درجه به مراتب کماهمیتتری برخوردار هستند. با توجه به عدم کاهش نرخ سودهای بانکی (و حتی افزایش برخی از آنها) و همچنین تفاوت (هرچند ناچیز) در گفتار و رویکرد رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد، بهنظر نمیرسد که فضای عدم قطعیت درخصوص آینده سیاستهای پولی سیستم بانکی کشور تا حداقل چند ماه آینده تغییری خاص داشته باشد. طرح خروج از رکود نیز که با زحمت بسیار و توسط تیم زبده مشاوران و مسوولان اقتصادی دولت و در جهت بهبود شرایط صنایع پیشرو کشور با نگاهی میانمدت (سال ۹۳ و ۹۴) تدوین شده بود، همچنان در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است. بهعلاوه، این طرح زمانی تهیه و تدوین شد که قیمت نفت خام صادراتی ایران بالای ۹۵ دلار در هر بشکه بود و فرض کاهش شدید قیمت نفت خام تا حدود ۴۵ دلار در هر بشکه سناریویی نامحتمل مینمود.
جمعبندی: با توجه به این امر که احتمال بهبود در چهار عامل بنیادی مذکور (بهخصوص دو عامل کلیدی اول) در هفتهها و ماههای پیش رو (۳ تا ۶ ماه آینده)، مبهم ارزیابی میشود، بهنظر میرسد تاثیرپذیری بازارها ازاین ابهامات گریزناپذیر خواهد بود مگر اینکه شاهد تغییراتی دراین عوامل بنیادین باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد