بی طرفی خیالی خام است. «حال» عمومی و آنچه در لحظه برگزارشگر می گذرد، به تصویری بدل می شود که او از سوژه برای مخاطبش ارائه می دهد. او اگر غمگین باشد، زاویه دوربین و نور صحنه را کم می کند، اگر خوشحال باشد، کلمات دل نشین و امیدبخش را در گزارشش به کار می گیرد.

بهراد مهرجو: یکی از جمع فیلمبردارانی که در جبهه های جنگ حضوری فعال داشت، نقل می کرد:« صدای سوت خمپاره که می آمد، هرکس واکنشی نشان می داد. یکی روی زمین می خوابید، یکی بی تفاوت بود و یکی هم شجاعت داشت و کاری انجام می داد. در میان تصویربرداران هم هرکس واکنشی داشت. کسی که می ترسید، خم می شد و نشسته از رزمندگانی فیلم می گرفت که آنها هم نشسته بودند و کسی هم که شجاعت داشت، می ایستاد و از رزمندگانی فیلم می گرفت که شجاع بودند.» هر دو فیلمبردار در یک ساعت و دقیقه و لحظه در موقعیتی برابر قرار گرفته بودند. اما هر کدام به شیوه ای متفاوت «واقعیت» را تصویر می کردند. هم اویی که می نشست تصاویر جنگ را ثبت می کرد و هم کسی که ایستاده بود، از جبهه ها برای پشت جبهه ها فیلم می گرفت. تصاویر از جنوب به مرکز ایرن می رسید و گویندگان حرفه ای، روی همان فیلم های ثبت شده از خاکریزها، متن های تازه قرار می دادند. تنها طی چند روز، حداقل سه نگاه متفاوت روی رفتارهای رزمندگان می نشست. تصویربردار، گوینده متن و نویسنده متن هرکس براساس آنچه در ذهن داشت و به نسبت ایمان و اعتقادش به جنوب و سنگرهای جنگ، هرکدام تصویری می ساختند و تحویل بینندگان می دادند. همگی واقعیت بود ولی «واقعیتی که یک نفر از زاویه خود روایت می کرد و نه واقعیت کامل.»

مشابه چنین جریانی تقریبا در تمامی تحولات خبری و غیرخبری که طی سال های گذشته در ایران و پیرامون ایران رخ داده به چشم می آید. گزارشگران پرشمار سال ها پس از جنگ همگی راهی وین و ژنو می شوند تا «تصویری واقعی» از جریان مذاکرات هسته ای ایران تحویل مخاطبان رسانه های خود دهند. اما گزارشگری با اعتقادات مذهبی و برآمده از وابستگی و دلبستگی به نظام سیاسی کشور، گزارشگرانی با وابستگی و علاقه مندی به رسانه های فارسی زبان آنسوی مرزها، گزارشگرانی با نگاه اصلاح طلبانه و گزارشگرانی با خط فکری اصولگرایانه همگی روایتی گاهی متفاوت و برخی مواقع متضاد از یک جریان واحد ارائه می دهند.
مخاطبان رسانه های گروهی هم طی تمامی سال ها در پی واقعیت های گمشده خود می روند. آنها همچنان می پرسند چه کسی راست می گوید؟ و چه کسی راست تر حرف می زند؟ و حتی چه کسانی واقعیت را «لباسی» تازه می پوشانند تا در پیشگاه مردم بگذارد. خوشبین ها اخبار را رصد می کنند، تحلیل های خود را روی آنها می نشانند و به جمع بندی تازه می رسند. بدبین ها نیز مهر «دورغ» به همه گفته های رسانه ها می زنند و تمامی خبرها و نظرها را دور می ریزند.
اما هم آنها که رسانه ها را بی اعتبار می دانند و چه آنان که رسانه ها را چشم بیدار جامعه می پندارند، هر دو در افراط گرفتارند. گزارشگران بی طرف، تصویربرداران حرفه ای و تاریخ نویسان بی غرض هیچ کدام در طول و عرض جغرافیای حرفه ای روزنامه نگاری به معنای «خالص» کلمه کمتر فرصت زیست حرفه ای پیدا کرده اند.
تئوری ها و آموزهای حرفه ای روزنامه نگاری و گزارشگری به دانشجویان و علم آموزان این فن می آموزند که براساس اصول حرفه ای رفتار کنند و در فن نگارش قوانینی را رعایت کنند. الزاماتی از جنس چگونگی نگارش و تمامی روش هایی که گزارشی بی روح را به متنی سراسر تصویر و تحلیل بدل می کند. تمامی استادان در کلاس های درس خود بارها و بارها به نویسندگان و گزارشگران تاکید می کنند، در ارائه اخبار بی طرف و بی غرض باشند، تعادل مخالف و موافق را رعایت کنند و بی راه به سمت کوبیندن و برکشیدن سوژه ها و آدم ها نروند ولی در عالم واقع دو اتفاق رخ می دهد.
گزارشگران، فیلمبرداران و عکاسان همگی براساس آنچه در ذهن و درونیات خود دارند، مقابل سوژه هایشان می ایستند. آنها براساس حال «آن روزشان» و برمبنای آنچه طی سال ها و روزها بر ذهنشان گذشته، در زاویه ای می ایستند که خودشان تعیین می کنند. ناخودآگاه گزارشگر او را به سمت زاویه نگاهی به سوژه می کشاند که خواست او را دیکته می کند. گزارشگری عبوس، تنها، دل شکسته و نالان از دنیا و آخرت وقتی در مواجه با سوژه اش قرار می گیرد، متنی را تحویل می دهد که برآمده از حال عمومی اوست. گزارشگری سرخوش، رضایت مند از اطراف و اکنافش هم وقتی در مقابل همان سوژه قرار می گیرد، روایتی دیگر ارائه می دهد که آنهم گزارش از اتفاق و حال گزارشگر است.
کدام یک واقعیت را منعکس می کنند؟ هر دو اصول حرفه ای را به نهایت در نظر دارند و هم از مخالفان و هم از موافقان می گویند ولی زاویه نگاهشان، جنس کلماتشان و شیوه توصیفشان از قالب دیکته شده حرفه ای فراتر می رود. در جریان مذاکرات وین، گزارشگر تلویزیون فارسی زبان آنسوی مرزها وقتی قصد داشت، شرحی از گفت و گوهای ایران و سران کشورهای غربی ارائه دهد، دوربینش را کنار ساختمانی سیمانی با نمایی دل گیر می کاشت، یقه پیراهنش را بالا می زد، کلاهش را برسر می کشید و جملاتش را چنین شروع می کرد:« مذاکرات دشوار ایران و سران کشورهای ۵+۱ وارد روز سوم شد.» او هم مانند دیگر همکارانش «خبر» را نقل کرده بود. خبر یک خط است:« مذاکرات وارد روز سوم شد.» اما فضای که او می سازد و کلماتی که به کار می گیرد، معنای مشخصی را به مخاطب می رساند. بیننده تلویزیون می تواند، کنترل تلویزیون را در دست بگیرد، چند چین روی صورتش بی اندازد و با بی حوصلگی و دل خستگی بگوید:« این مذاکرات هم به نتیجه نمی رسد» چراکه تمامی شواهد ارائه شده در یک ۳۰ ثانیه به او چنین تصویری ارائه داده است.
گروهی دیگر از گزارشگران رسانه ها طی سالیان فعالیت خود از خبرنگار به «سمپات» چهره ها بدل شده اند. آنها هم قصد ندارند که از کسی طرفداری کنند یا کسی را برزمین گرم بکوبند ولی وقتی در مواجه به تصمیم مدیری قرار می گیرند که در دل به او علاقه و وابستگی دارند، چینش کلمات را طوری تنظیم می کنند که معنای متفاوت از واقعیت دارد.
بی طرفی خیالی خام است. «حال» عمومی و آنچه در لحظه برگزارشگر می گذرد، به تصویری بدل می شود که او از سوژه برای مخاطبش ارائه می دهد. او اگر غمگین باشد، زاویه دوربین و نور صحنه را کم می کند، اگر خوشحال باشد، کلمات دل نشین و امیدبخش را در گزارشش به کار می گیرد و در یک کلام « هرآنچه به عنوان گزارش تصویری و مکتوب ارائه می دهد، درصدی واقعیت رخ داده و درصدی برآمده از حالی است که براو می گذرد.» آنهایی که به نهایت حرفه ای گری می رسند نیز چنان احساساتشان را به خدمت می گیرند که به تناسب سوژه جذابیتی افزون تر به گزارششان بدهد. اما بازهم واقعیت همه آن چیزی نیست که آنها می سازند و شما می بینید.

منبع: صدای اقتصاد


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=52799
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی
تحلیل اقتصادی؛ استدلال یا رویابافی