هفته نامه تجارت فردا در گفت وگویی که با طهماسب مظاهری داشته به نقل از او آمار تازه ای از میزان نقدینگی را اعلام کرده.آماری که اختلاف فاحشی با آمارهای دولتی دارد.رئیس کل سابق بانک مرکزی ایران در پاسخ به پرسشی در مورد این که “برخی برآوردها نشان میدهد اگر فعالیت موسسات اعتباری بدون مجوز وارد محاسبات مربوط به حجم واقعی نقدینگی شود مقدار آن به مرز ۶۰۰ هزار میلیارد تومان هم میرسد” گفته است” من هم چنین ارقامی را شنیدهام و مردم نرخ تورم اعلام شده را نمیپذیرند و چیزی که در زندگیشان لمس میکنند خیلی بیشتر است.”در صورتی که آمارارائه شده از سوی رئیس کل پیشین بانک مرکزی ایران واقعیت داشته باشد،سطح نقدینگی به بالا ترین سطح تاریخ اقتصاد ایران رسیده ومخاطرات زیادی ایجاد کرده است.
رهبر انقلاب چندی پیش بر ضرورت کنترل نقدینگی تأکید کردند واز دولت خواستند درمورد مهار آن اقدام لازم صورت گیرد با این حال چند ماه بعد برخی محاسبه ها نشان می دهد که نقدینگی ۸/۳۰درصد رشد کرده است. ارقام نشان میدهد طی هر روزی که از سال ۱۳۹۱ گذشته است؛ روزانه ۲۹۷ میلیارد تومان به نقدینگی کشور افزوده شده است. اگر این مقیاس ریزتر و جزییتر شود؛ آن گاه مشخص خواهد شد که در هر ساعت نزدیک به ۵/۱۲ میلیارد تومان و در هر دقیقه ۲۰۶ میلیون تومان در سال ۱۳۹۱ به حجم نقدینگی اضافه شده است. با این حساب در هر ثانیه سه میلیون و ۴۴۰ هزار تومان پول در کشور تولید شده است.
طهماسب مظاهری در جهل ویکمین شماره هفته نامه تجارت فردا با ابراز نگرانی شدید از رشد فزاینده نقدینگی در ایران به هفته نامه تجارت فردا گفته است:” نگرانی ها ریشه در نبود استقلال بانک مرکزی دارد. در مراسم معارفه آقای بهمنی در حضور جمع به ایشان گفتم شما ۳۹ سال خدمت صادقانه در نظام بانکی کشور داشتهاید و اکنون مفتخر به خدمت به مردم ایران در بانک مرکزی شدهاید. مراقب باشید این سابقه ۳۹ساله را برای ماندن در این مسوولیت ضایع نکنید و بمانید که کار کنید نه اینکه کاری کنید که بمانید. هماهنگی الزاماً تبعیت نیست.”خلاصه ای از گفت وگوی هفته نامه تجارت فردا با طهماسب مظاهری را در ادامه می خوانید:
· روزی که شروع به انتقاد کردم نرخ هر دلار حدود ۱۳۰۰ تومان بود اکنون نرخ دلار با همه کنترلهایی که برای تثبیت آن میشود؛ به بیش از سه هزار تومان رسیده است. نرخ تورم در آن زمان در محدوده ۱۵ درصد بود اکنون سخن از تورم ۳۲درصدی است. البته مردم این نرخ را نمیپذیرند و چیزی که در زندگیشان لمس میکنند خیلی بیشتر است.
· مشکلات ارزی، کمبود برخی کالاها و از همگسیختگی بودجهای را نیز به این موارد اضافه کنید. در حال ورود به ماه سوم سال هستیم اما بودجه دولت هنوز آماده نیست، دخل و خرجها ناهمخوان است. ظرفیتهای رشد به شدت محدود شده و صحبت از رشد منفی اقتصاد در کشوری مانند ایران است که دریای ظرفیت برای رشد اقتصادی است.
نادیده گرفتن آثار تحریم و کاغذپاره خواندن آن؛ و سپس همه مشکلات را ناشی از تحریم دانستن؛ هر دو اشتباه است. نقش تحریمها به میزانی نیست که دولت ادعا میکند و سوءتدبیر و قانونگریزیها تاثیر شان بسیار جدی است.
· واحدهای تولیدی ما از کمبود نقدینگی رنج میبرند و تامین نقدینگی ارزان و به موقع برای آنها سخت بلکه غیرممکن شده؛ از طرفی شاخصهای اقتصاد کلان از رشد بیرویه انتشار و توزیع پول آسیب دیدهاند. این معمای نقدینگی ایران است· آنچه من از گذشته تاکنون بر آن تاکید داشتهام نحوه تامین نقدینگی مورد نیاز واحدهای تولیدی است. بدترین روش برای این کار؛ استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول پرقدرت است. از آن بدتر اینکه پول منتشر شود و برای سیاستهای توزیعی صرف شود.
· تحریک طرف تقاضا در وضعیت نامطلوب بودن فضای کسبوکار منجر به افزایش تولید نمیشود و تنها موجب افزایش قیمت میشود. این معمای توهم یا سراب پولی است که دولتها در معرض ابتلا به آن هستند و باید مراقب باشند به آن دچار نشوند. دولت باید برای تامین نیازهای خود از طریق انتشار پول، خویشتنداری کند. · شرایط امروز اقتصاد ایران از لحاظ نقدینگی را میتوان به مثابه سرزمینی دانست که در آن سیل جاری شده و آب تمام خیابانها را گرفته اما مردم از تشنگی در رنج هستند.
· در مراسم معارفه آقای بهمنی در حضور جمع به ایشان گفتم شما ۳۹ سال خدمت صادقانه در نظام بانکی کشور داشتهاید و اکنون مفتخر به خدمت به مردم ایران در بانک مرکزی شدهاید. مراقب باشید این سابقه ۳۹ساله را برای ماندن در این مسوولیت ضایع نکنید و بمانید که کار کنید نه اینکه کاری کنید که بمانید. هماهنگی الزاماً تبعیت نیست.
· اصلاح و متعادل کردن نرخ مالیات و خودداری دولت از اعمال نرخهای زیاد، میتواند به گسترش پایههای مالیاتی و رشد انگیزه کسبوکار و افزایش درآمد دولت منجر شود. اگر دولتی به هر دلیل این راه سالم را در پیش نگیرد، به ناچار میبایست به بانک مرکزی و سپردههای مردم در بانکها دستاندازی کند.
· اگر رئیسجمهور به حدود و اختیارات خود پایبند نباشد و اساس را خودمحوری قرار دهد چنین اتفاقی که شما اشاره میکنید رخ خواهد داد. برای مثال سازمان مدیریت منحل شد و بانک مرکزی مضمحل. اما اگر رئیسجمهور جایگاه و حدود خود را بداند چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
· باید علم اقتصاد را شناخت و از آن برای توسعه کشور سواری گرفت. والا این اقتصاد است که سواری خواهد گرفت. تجربه بشری در تاریخ این را گواهی میدهد. ایجاد اشتغال از طریق بخشنامه دولتی و یا تزریق تورم یک سراب است. باید دنبال آب برویم نه دنبال سراب.
· عکسالعمل مردم و بازار به سیاستها و پیشبینیهای بانک مرکزی یا آمار و ارقام مرکز آمار یا اخباری که وزارت اقتصاد منتشر میکنند، مشخص میکند که دولت یازدهم کار بسیار سختی را در ساماندهی اقتصاد در پیش دارد.
انتهای پیام