برنامه موفق یک جانشینی

امیرعباس زینت بخش*: هفته گذشته در روز پنج شنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴، یکی از موفق ترین مدیرعاملان عصر حاضر، لَری الیسون Larry Ellison مدیر عامل شرکت Oracle با ۱۲۰۰۰۰ پرسنل و نیروی کار، از تصمیم خود برای کناره گیری از این سِمت خبر داد.

Oracle در یک نگاه

داستان Oracle برای کسانی که در صنعت تکنولژی هستند، داستانی شگفت آور است. این شرکت کار خود را در صنعت ارتباطی داده های اطلاعاتی(Relational Database industry) در سال ۱۹۷۷ آغاز کرد. Oracle زبان برنامه نویسی SQL را به عنوان زبان اصلی برنامه نویسی جا انداخت و این باعث انفجار صنعت داده های اطلاعاتی و رشد سریع آن گردیده و موجب پیروزی Oracle بر شرکتهای Sybase, IBM, Ingres و Informix در “جنگهای داده های اطلاعاتی” دهه ۸۰ میلادی گردید. تحت رهبری آقای الیسون، Oracle توانست یک اکوسیستم کامل شامل ابزارهای حرفه ای و توسعه ای و کاربردی خود را بنا کند. در همان روزهای آغازین Oracle در پلتفرم های چند گانه داده های اطلاعاتی سرمایه گذاری کرد و ارتباطات مستحکمی با سازندگان و تولیدکنندگان سخت افزار کامپیوتری ایجاد کرد که نهایتا منجر به تصاحب شرکت Sun که یکی از بهترین شرکای Oracle بود، گردید. آقای الیسون به سرعت به این نکته پی برد که علاوه بر دارا بودن محصولات خوب، Oracle نیاز به این داشت که دارای “یک بازار” از طریق هر پلتفرم قابل تصور شود. هنگامیکه صنعت داده های اطلاعاتی بزرگتر شد، رشد Oracle کند تر گردید و الیسون به شکلی تهاجمی شرکت را به سوی نرم افزارهای کاربردی در زمینه تجارت و کارو کسب هدایت کرده و پس از خرید چند شرکت، Oracle تبدیل به یکی از شرکت های اصلی و شاخص در نرم افزار های با کاربرد تجاری گردید.

درباره آقای الیسون

پیشینه بسیار قوی آقای الیسون در تکنولژی و فهم عمیق او از نرم افزارهای شرکتی از وی شخصیتی شکست ناپذیر ساخته است. او مانند بیل گیتس و خیلی دیگر از کار آفرینان موفق موفق نشد تحصیلات دانشگاهی خود را به اتمام رساند و در نیمه راه به سوی حیطه ای که عاشق آن بود یعنی کامپیوتر تغییر مسیر داد. او را از همان آغاز به عنوان یک فروشنده قهار و مدیری توانا در مدیریت استعداد ها و نیروی انسانی می شناختند. الیسون که هم اکنون پا به سن ۷۰ سالگی می گذارد، از موسسانی محسوب می گردد که به مدت ۳۷ سال یعنی طولانی ترین دوران زمامداری و رهبری یک شرکت تکنولژی را در دره سیلیکون سانفرانسیسکو در کارنامه خود دارد. ثروت شخصی وی بنا به برآورد بلومبرگ، ۴۶ میلیارد دلار است. (فروش Oracle در فصل اول امسال به ۸.۶ میلیارد دلار رسید که سود خالص آن به ۲.۲ میلیارد دلار رسید. سال ۲۰۱۳، میزان فروش این شرکت ۳۸ میلیارد دلار بود که از این میزان، ۱۱ میلیارد دلار سود خالص نسیب Oracle شد).

یکی از ویژگی های آقای الیسون توانایی فوق العاده او در شناسایی یک روند و خیزش او به سوی یک بازاری که بزرگ، شناخته شده و آماده برای رشد جهانی می باشد. الیسون توانایی بالایی برای هدایت و راندن سریع Oracle به سمت این بازارها دارد. امروزه Oracle تقریبا در هر رده نرم افزارهای با کاربری تجاری ، بر بازار جهانی سیطره دارد و هرگز از تلاش بی وقفه خود برای تصاحب بخش های مختلف بازار دست نکشیده و کماکان به دنبال نفوذ در بازارهای جدید است.

استراتژی تصاحب بازیگران شماره یک

تصمیم الیسون برای تصاحب شرکت های Sun, Siebel, BEA Systems و بسیاری از دیگر شرکتها نشان دهنده توانایی او در درک عمیق بازارهای تکنولژی و اینکه چه زمانی زمان درست برای ورود است (حتی وقتی که Oracle خود توان نو آوری را ندارد) می باشد. استراتژی آقای الیسون همواره این بوده است که ” اگر ما توان “شماره یک” بودن در بازار نرم افزار را نداشته باشیم، بنابر این “شماره یک ها” را خواهیم خرید”. این استراتژی بار ها و بارها موفق عمل کرده است!

استراتژی تبدیل تهدید به فرصت و تبدیل رقیب به شریک در Oracle

زمانی IBM برای توسعه بازار خود در Unix Computing Systems تلاش می کرد و به شدت به دنبال این بود که پورت های محصولات Oracle به نسخه Unix های IBM که به AIX معروف بود، سازگاری داشته باشد. الیسون با ترسیم Oracle 7 (که وجود خارجی نداشت) مدیران IBM را بر آن داشت که تصمیم به سرمایه گذاری سنگینی در Oracle به منظور توانمند سازی آن در تعبیه پورت ها و سازگاری محصولات Oracle با IBM گرفتند. نکته جالب در روابط این دو شرکت اینست که سالیان سال به صورت تهاجمی در صنعت داده های اطلاعاتی با یکدیگر رقابت کرده و این در حالیست که با وجود شراکت IBM در برخی بخش های Oracle ، بخشی دیگر از Oracle متنفر است. دانشمندان IBM از جمله مخترعین زبان SQL بوده و مدیران اجرایی آن احساس می کنند که حق بازاری که Oracle گرفته است، حق آنها می باشد. از نظر الیسون، Oracle در ساخت محصولات درست با پورت های متناسب برای پلتفرم های متفاوت، و بازاریابی و فروش تهاجمی داده های اطلاعاتی بسیار موفق عمل کرده است که این موجب تبدیل شدن IBM به یک بازیگر کوچک در صنعت داده های اطلاعاتی ارتباطی گردیده است. آقای الیسون با همین استراتژی در مقابله با NetSuite و Salesforce با موفقیت توانسته از آنها به عنوان موتورهای پیش برنده Oracle برای سالهای آتی که رقابت های پیچیده و طاقت فرسایی در پیش است، استفاده کند!

رهبران بزرگ در طی زمامداری، برای به تیجه رسیدن اهداف متعالی برای خود جانشینان لایق پرورش می دهند.

برنامه جایگزینی آقای الیسون از چند لحاظ دارای اهمیت است. اول اینکه دخالت آقای الیسون در عملیات روز به روز شرکت Oracle کمتر می گردد. مهمتر اینکه شرکت Oracle به اندازه کافی به بلوغ و هوشمندی برای برنامه جایگزینی فردی دیگر به جای آقای الیسون رسیده است چرا که در حال حاضر افرادی در این شرکت می باشند که توانایی رهبری Oracle را دارند. آقای مارک هوردMark Hurd (مدیر عامل سابق HP تا سال ۲۰۱۰) و خانم سفرا کتز Safra Catz به عنوان مدیران عامل ، در حال اداره کردن Oracle می باشند و آقای الیسون قرار است در جایگاه رئیس اجرایی هیات مدیره و مدیر تکنولژی شرکت قرار گیرد. با کمی تامل در می یابیم که با این تغییرات، مدیران عامل جدید باید به الیسون گزارش بدهند و نیز آقای الیسون درجایگاه مدیریت و نظارت بر تکنولژی Oracle که مناسب ترین و استراتژیک ترین جایگاه شرکت است ، قادر خواهد بود استراتژی محصولات را نظارت کرده و روندهای بازار را پاییده و در زمان مناسب Oracle را به صورت تهاجمی به سوی جایگاهی که باید، براند.

یادمان باشد که افرادی همچون آقای الیسون هویت خود را با شرکتی که بنا کرده اند تعریف کرده و به تنهایی فرهنگ سازمانی، استراتژی محصول و دورسوی بازاریابی آنرا که ضامن موفقیت شرکت است را ساخته اند. با این حال، درس مهمی که برای دنیای کار و کسب هست اینست که حتی بزرگترین و موفق ترین رهبران و مدیران نیاز به داشتن برنامه جایگزینی خود با مدیران جوانتر و تهاجمی و پر انرژی می باشند. نکته مهم اینست که برای این هدف، نیاز به سالیان متمادی برای پرورش و تربیت مدیران لایق و با کفایت می باشد. سازمان هایی متعالی و پویا هستند که رهبران و موسسان متعالی و پویا دارند. بقای این سازمانها وا بسته به بقای فرد خاصی نیست چرا که در طول زمامداری این گونه رهبران ، مدیرانی جوانترو با انرژی تربیت شده که با کار در کنار این رهبران، به کسب تجربیات ارزشمند برای ادامه راه موفقیت می پردازند.

بر روی یک موضوع دقیق و عمیق کار کن!

همانگونه که در زندگی آقای الیسون، بیل گیتس، وارن بافت، سرگئی برین، لری پیج، مارک زوکربرگ و هزاران کار آفرین موفق می بینیم، تمامی آنها منحصر به فرد بودنشان منوط به تمرکز زیاد و عمیق بر روی یک موضوع بوده و می باشد. همانگونه که نور خورشید نمی تواند چیزی را آتش بزند و با قرار دادن ذره بین در مقابل آن می توان جسم را سوزاند، مدیران موفق با تمرکز روی کاری که عاشق آن هستند، توانسته اند در آن کار یکه تاز بوده و با خلاقیت و نو آوری و شگردهای خاصی که در آن کار ابداع می کنند، در دنیا حرف اول را بزنند.

در نگاه کار آفرینان چه کسی تحصیل کرده است؟

منش و رفتار هنری فورد به عنوان اسطوره صنعت خودرو جهان تعریف متفاوتی از فرد تحصیل کرده ارائه کرد. به نظر وی و بسیاری از کار آفرینان مطرح جهانی که هر یک انقلاب و Breakthough را در زمینه فعالیت خود به وجود آوردند، این بود/هست که امروزه فردی تحصیل کرده و Educated است که با جمع کردن افراد نخبه و نابغه در اطراف خود و کسب دانش لازم، توانایی رسیدن به اهدافی که در سر دارد را به دست می آورد و می تواند به آرمان های خود دست یابد. عمر انسان کوتاه است و رقابت جدی. امروزه یک فرد برای کار آفرینی نمی تواند در زمینه های مختلف دانش کافی بدست آورد چرا که عملا این کار بسیار سخت و زمان بر است و در ثانی ایده هایی که در سر دارد ممکن است به سرعت منقضی گردد و توسط دیگران محقق گردد. ضمن اینکه یک دست صدا ندارد! بنا بر این برای تحقق و عملیاتی کردن افکار، باید به چینش نیرو ها با تخصص های لازم و تربیت آنها و تقسیم کار پرداخت.

*دانشجوی دکتری مالی اسلامی

انتهای پیام