پول پرس – محمدرضا حسین زاده * : روزگاری خانوادههای سلطنتی آسیای جنوب شرقی، شامل سیام (تایلند)، برمه، کامبوج و لائوس صاحب فیلهای سپید رنگی بودند که سخت به آنها می نازیدند. فیلهایی کمیاب و بسیار گران قیمت. فیل هایی با پوست نازک برخلاف سایر فیل ها و با عاج هایی تماشایی مثل آنها. فیلهای سپیدی بازتابنده قدرت شاهان و امپراطورها. فیل هایی که برای چشم بادامی ها مقدس هم بشمار می رفتند. در دربار آن پادشاهان دو گروه نگهبانی و پرستاری و مراقبت وجود داشتند. یک گروه در خدمت خانواده سلطنتی بود و گروه دیگر وظیفه مراقبت و محافظت از فیل های سپید را بر عهده داشتند. کار این گروه تهیه غذا، شستشو و البته نوازش کردن فیل های سپید بود.
افسانهها میگفتند خانوادههای سلطنتی گاه و بیگاه یکی از فیل های سپیدشان را به رسم احترام و میهمان نوازی به میهمان های عالیقدرشان هدیه میدادند. هدیه میدادند و میهمان عالیقدر با شوق و ذوق فیل را با خود به سرزمینش میبرد. این هدیه ، به ظاهر مایه سرافرازی و افتخار بود اما هدیه گیرنده خیلی زود به حقیقت دیگری دست مییافت. به این که کاری از فیل سپید جز خوردن و خوابیدن ساخته نیست. به این که فیل سپید کمیاب تماشایی نه توانایی حمل بار را دارد و نه در جنگها به کار میآید. در حقیقت فیل های سپید ظاهری شبیه فیل داشتند و تدریجا به مصیبت بزرگی بدل می شدند و هزینه نگهداریاش بیحصر می شد و کمرشکن.
پرده دوم: دور ریختن پول و سرمایه
در ادبیات اقتصاد سیاسی اصطلاح “فیل سپید” به چیزی گران قیمت اطلاق میشود که مالکش از یک سو بهرهای از آن نمیبرد و از سوی دیگر توانایی پرداخت هزینههای نگهداریاش را هم ندارد. در حقیقت فیل سپید به آن دسته از پروژههای سرمایهگذاری اطلاق میشود که گران به دست میآیند ولی بی مصرف هستند و بیفایده.
معمولا سیاستمداران برای راضی نگهداشتن هواداران خویش به سوی پروژههایی که مولد فیل های سپید هستند می روند. پروژههایی که در بستر هزینه- فایده اقتصادی نیستند و زیان بار بشمار می روند. اجرای این پروژهها معمولا به درازا می انجامد، هزینههای اجرای شان غیر واقعی و کم تر از واقعیت برآورد شده و میزان منافع حاصل از آن هم بیش از حد تخمین زده میشود. در چنین قابی اجرای طرح هایی با ترکیب “فیل سپید” برای کشورهای در حال توسعه نه تنها سرمایهگذاری انجام شده را زیر سئوال می برد، بلکه سرمایهگذاری در طرح های مناسب و کارا را هم متوقف می سازد.
این مفهوم ناظر بر بیدقتی و آشفتگی در انتخاب سیاستهای سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه هم بشمار می رود. چنان که هوگو چاوز رئیسجمهور فقید ونزوئلا تلاش کرد تولید محصولات لبنی کشورش را که از کمبود آن رنج میبرد تا سال ۲۰۱۲ به دو برابر میزان کنونی افزایش دهد. به همین دلیل به سرمایهگذاریهایی در برخی نقاط دورافتاده و پرت کشورش دست زد، اما عملآ به نتیجه نرسید. اتفاقا یکی از کارخانههای بزرگ محصولات لبنی در ونزوئلا توسط متخصصین ایرانی راهاندازی شد. این کارخانه لبنی در منطقهای احداث شد که در صف نقاط گرمسیری و باتلاقی کشور ونزوئلا قرار می گرفت و شرایط مناسبی برای پرورش دامهای شیری نداشت. به همین دلیل یکی از بومیان محلی گفته بود ” … هوای این منطقه به شدت گرم است و رودخانهها پر از مارهای “آناکوندای” عظیمالجثه هستند و حشرات موذی هیچ موجود زندهای را آسوده نمی گذارند. بنابراین چگونه میتوان انتظار داشت گاوهای خوشتراش و نازپروردهی اروپایی در چنین هوای خفقان آوری دوام آورده و شیرافشانی کنند؟!”
نتیجه آن که این کارخانه بسان کارخانههای دیگر تعطیل شد و گواهی داد چگونه آقای چاوز سمت و سوی غلطی را برگزیده و با به خانه بردن یک فیل سپید دیگر، کمکی به صنایع غذایی کشورش نکرده.
پرده سوم: فیل های سپید پراکنده در سراسر جهان
نمونههای پرشماری از پروژه هایی به مثاب فیلهای سفید در جای جای دنیا جلب نظر می کنند که این دو مورد مشتی نمونه خروار بشمار می روند:
• قصر پارلمان در بخارست که توسط نیکلاچائوشسکو برپا شد و پس از پنتاگون بزرگترین بنای دولتی به شمار میرفت. امکان بهرهوری از آن وجود ندارد و هزینه نگهداریاش هم سرسامآور است. اگر قصد خراب کردنش را داشته باشند هزینه آن بسیار بیشتر از هزینه برپاکردنش خواهد بود.
• ورزشگاههایی که برای برگزاری مسابقات المپیک چین و لندن ساخته شدند، استادیومهایی که برای برگزاری مسابقات جام جهانی افریقای جنوبی برپا شدند اکنون عملکردی ندارند. گاه لقب “جغد بزرگ” را بر آنها نام نهادهاند. هزینه نگهداریشان سرگیجهآور و سرسام آور است. سالانه این هزینهها به چندین میلیون دلار میرسد.
پرده چهارم: فیل های سپیدی همین اطراف
در کشورمان ایران هم طرحهای پرشماری با تکیه بر وامهای بانکی جلو رفتهاند. طرحهایی که در پی سیاستهای سالهای گذشته در قالب تسهیلات تکلیفی، بنگاههای زودبازده و … به بانکها معرفی شدند. طرح های صنعتی که ذخایر عظیمی از بانکها را به خود اختصاص دادند و اکنون به دلایل متعددی متوقف مانده اند و یا نیمهکاره رها شدهاند. طرح هایی که ما را با فیل های سپید پرشماری روبرو ساخته.
آقای نعمتزاده وزیر صنعت، معدن و تجارت در تازهترین اظهارات خود آمار عجیب و تکاندهندهای را در باره میزان تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی کشور ارائه کرده اند. ایشان به تازگی با ارائه گزارشی به هیئت دولت در زمینه آخرین وضعیت صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی کشور خبر داده اند “… چهارده هزار واحد صنعتی در حوزه صنایع کوچک و متوسط طی سالهای گذشته به دلیل مشکلات مختلف تعطیل و متوقف شدهاند”.
در حالی که بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده، صنایع کوچک و متوسط حدود ۹۲ درصد از کل صنایع کشور را شامل میشوند و اشتغال موجود در آنها بالغ بر یک میلیون نفر میشود. معاون ایشان هم افزوده اند “… در حال حاضر حدود ۲۹ هزار طرح صنعتی و معدنی نیمهتمام هم در کشور وجود دارد”.
پرده پنجم: بانک ها تحت فشار فیل ها
در حال حاضر فشار فزاینده ای بر سیستم بانکی در خصوص انباشتگی مطالبات معوق کشور اعمال میشود. بگذریم از این که چه سیاستهای تحمیلی و تکلیفی منجر به این انباشتگی مطالبات معوق شده و ورای تبعات تحریمها، سقوط ارزش ریال، نوسانات ارزی، بانکها تحت فشارند تا برای وصول مطالبات معوق شان راهی محاکم قضایی شوند تا شاید از طریق تملیک و مصادره وثایق که عمدتاً محل اجرای طرحها هستند نسبت به تسویه مطالبات معوقشان اقدام کنند. طرح هایی که عملا بدل به فیل های سپیدی شده اند. فیل هایی بی مصرف ولی گرسنه. فیل هایی بی حرکت ولی به شدت هزینه بر. فیل هایی که جلوی ارتزاق سایر طرح ها را هم گرفته اند.
اما مسئله، پیچیده تر از این ها است و کارخانجاتی که به دلایل پرشماری تعطیل شدهاند با بدهیهای هنگفت مالیاتی، بیمهای،حقوق و مزایای چندین ماهه کارگری هم روبرو هستند. آن چه که بدین معنی است بانکها در صورت تملک باید پرداخت آن بدهیها را هم در نظر بگیرند. تصور صفآرایی لشگری از “فیلهای سفید” برابر بانکها تکاندهنده است. تکان دهنده است و بانکها را در باتلاق دیگری فرو خواهد برد. باتلاقی که رهایی از آن آسان نخواهد بود.
پرسش این است آیا با تملک و در اختیار گرفتن کارخانجات پرشمار تعطیل شده و نیمهتمام توسط بانکها، مشکلات اقتصادی کشور، تولید و اشتغال برطرف خواهند شد؟ آیا این امر به مفهوم انتقال کوهی از مشکلات از یک بخش به سوی بانکها نخواهد بود؟ آیا این روش، پاک کردن صورت مسئله نمیباشد؟… پس چه باید کرد؟
راه نجات بانکها برابر واحدها و طرحهای تعطیل شده – همان فیل های سپید وطنی – به روشهای زیر متصور است:
۱- دولت، مجلس و بانک مرکزی اهتمام جدی در افزایش سرمایه بانکها به ویژه بانکهای دولتی که بیشتر از دیگران گریبانگیر این مشکلات هستند داشته باشند و سرمایه این بانکها را به قدر نیاز افزایش دهند.
۲- با افزایش یافتن سرمایه بانکها، قدرت تسهیلات و وامدهی آنها افزون تر خواهد یافت. در این صورت همه آن طرحهای تعطیل شده و نیمه تمام، مجدداً توسط بانکها به صورت واقعی تر و به دور از هرگونه فشاری زیر ذره بین خواهند رفت و آن دسته از طرحها که توجیهپذیر خواهند بود و امکان بازپرداخت تسهیلات اخذ شده را خواهند داشت با تزریق تسهیلات جدید فعال خواهند شد و طبعا آن طرحهایی که توجیهپذیر نیستند به کلی کنار گذاشته می شوند.
۳- چاره ای جز اصلاح نگرش به بانکها وجود ندارد. باید به استقلال بانک ها بویژه بانک مرکزی احترام گذاشت. بانکها باید بانکداری کنند. بانک ها باید درگیر طرحهایی با توجیهات اقتصادی، فنی و مالی شوند. جایی که هم تولید واقعی است و هم اشتغالزایی.
پرده ششم: باید های بدیهی
باید از تجربه سیاستهای گذشته پند بگیریم. باید قدر منابع و سرمایههای کشور را بدانیم. باید سرمایههای کشور را حفظ کنیم. علت اصلی توسعه نیافتگی، لزوما کمبود سرمایهگذاری نبوده و با درست مصرف نکردن هم گره خورده. باید طرح های منجر شده به بار آوردن “فیل های سپید” را دوره کنیم. طرح هایی که کارایی نداشته و هزینه نگهداریشان مالکان و صاحبان شان را زمینگیر کرده اند…”فیل های سفید” در کشورهای در حال توسعه همه چیز را بیرحمانه تر لگدمال کرده و زمینه افت و خسران اقتصادی را مهیا ساخته و البته بانک ها را هم به بند می کشند.
* عضو هیات مدیره بانک ملی ایران
انتهای پیام