بانک مرکزی قبلا از طریق سیاستهای پولی بانکها را مکلف میکرد که نرخ سود را از سطح معینی افزایش ندهند یا به صورت تمهید اخلاقی اقدام به این کار میکرد که در این حالت بسته سیاستی به عنوان الزام برای بانکها ارسال نمیشد بلکه از مدیران عامل بانکها خواسته میشد که برای نرخ سود سقفی را تعیین کنند و بالاتر از آن افزایش نیابد. اما معمولا این سقف برای نرخ سود سپردهها تعیین میشد و پیش فرض آن این بود زمانی که نرخ سود سپردهها از حد معینی بالاتر نرود بالتبع بانکها هم نرخ سود تسهیلات را افزایش نخواهند داد. اتفاقی که در این زمینه افتاد این بود که بانکها بر حسب ظاهر توافق کردند که نرخ سود سپردهها را از حد معینی بالاتر نبرند اما در مقایسه با نرخ سود تسهیلات که به طور آشکاری نسبت به نرخ سود سپرده اعلام نمیکنند، اینکه بانکها نرخ سود تسهیلات را افزایش ندهند، در واقع رصد کردن آن مشکل است. به نظر میرسد برخی از بانکها نرخ سود سپرده را افزایش ندادند، اما نرخ سود تسهیلات را افزایش دادند که در مجموع این به نفع بانکها است. کشورهای توسعه یافته معمولا نرخ سود سپردهها و نرخ سود تسهیلات را به طور مستقیم تعیین نمیکنند. بلکه نرخ سود سیاستی را در نظر میگیرند و از طریق مداخله در بازار پول یا عمده فروشی یا بازار آزاد سعی میکنند نرخها در بازار عمدهفروشی یا بازار پول به سمت نرخ سیاستی مطلوب که بر اساس وضعیت تورمی و رکودی اقتصاد تعیین میشود حرکت کنند. در سطح خرده فروشی هم تلاش بانک مرکزی بر این است که رقابت بین بانکها خدشهدار نشود و تبدیل به تبانی و توافق نشود. رقابت بانکها سبب میشود نرخ سود تسهیلات را پایین بیاورند تا اینکه تسهیلات بیشتری اعطا کنند و نرخ سود سپرده را بالاتر میبرند تا منابع بیشتری را جذب کنند. در این حالت فاصله بین نرخ سود سپردهها و نرخ سود تسهیلات کاهش مییابد. تنها کاری که بانک مرکزی میتواند انجام دهد این است که مراقبت کند که رقابت بین بانکها به شکل تبانی در جهت حرکت به سمت انحصار در نظام بانکی رخ ندهد. البته بانک مرکزی نظارت میکند کار بانکها تنها واسطهگری مالی باشد. این اتفاقات در اقتصاد ما نیفتاده است که نشان دهنده این است که بازار پول ضعیفی داریم. البته بانک مرکزی هم ابزار کافی برای اینکه بتواند نرخ سود در نظام بانکی را کنترل کند، در اختیار ندارد. از این جهت ساختاری مناسب وجود ندارد که بانک مرکزی از طریق آن اقدام کند. لاجرم تنها کار این است که رئیس بانک مرکزی، مدیران عامل بانکها و وزیراقتصاد را فراخواند و آنها را اخلاقا تشویق به رقابت کند که با منافع اجتماعی و اهداف کلان تعارض نداشته باشد که البته این امر هم اثربخشی چندانی نخواهد داشت. در کوتاهمدت چارهای نیست که بانک مرکزی ضمانتهای اجرایی که به بانکهای مختلف میدهد را نیز چاشنی این ترغیب اخلاقی کند تاحدی که اثرگذاری لازم را داشته باشد اما در کل شیوه و ابزار مناسبی نیست. بانک مرکزی در بلند مدت باید تلاش کند چارچوب سیاستی پولی و نظارتی خود را تغییر دهد.
منبع: آرمان