چند ماه است که وضعیت بورس مناسب نیست و شاخص از قله ۸۹هزار به کف ۷۰هزار واحدی رسید به طوری که بر اساس آمارها در حدود۶ماه بیش از ۸۵هزار میلیارد تومان از ارزش بازار کاسته شد.اینهمه در شرایطی اتفاق افتاد که عمده فعلان بورسی رشدی ۴۰درصدی را برای بازار پیشبینی می کردند که علی الاصول می بایست بخشی از این رشد در ۴ماه ابتدای سال رخ می داد.انتظاری که نه تنها محقق نشد بلکه کاهش هم یافت.در این باره و مشکلات حال و حاضر بورس گفتگویی داشته ایم با دکتر محمدحسین مهدوی عادلی که دکترای اقتصاد از دانشگاه منچستر دارد و اکنون استاد دانشگاه و عضوهیات مدیره تامین اجتماعی است که سابقه ای بس طولانی در مدیریت های اقتصادی کشور داشته است.

به نظر جنابعالی دلایل افت بورس در چند ماه گذشته چه بوده است؟
به طور کلی بازار بورس بازاری است که اعتبارش را از پشتوانه بخش واقعی اقتصاد می گیرد یعنی شرکتهایی که در بورس هستند یا در بخش صنعت و معدن هستند یا نفت و پتروشیمی و یا خدمات بانکی و بیمه ای. پس بنابراین وقتی اقتصاد واقعی درحال رونق و رشد باشد و سود آوری درستی داشته باشد آنها هم علی القاعده نرخ رشدشان افزایش و باعث سودآوری بیشتر می شوند و قیمت سهامشان افزایش می یابد.الان مشکلی که در اقتصاد ایران وجود دارد این است که بخش واقعی اقتصاد در حال رکود تورمی است و رکود تورمی باعث می شود وضعیت اقتصاد به سامان نباشد.
اولین کاری که دولت باید انجام دهد که در چند روز گذشته آقای روحانی با صنعتگران هم جلسه مهمی داشتند این بوده که چه کار کنیم اقتصاد را از رکود خارج کنیم؟
البته بازار بورس درست است که تا حد زیادی به اقتصاد واقعی وابسته است اما بخشی دیگر شایعاتی است که در بازار دنبال می شود بالاخره افرادی هستند که می آیند و قیمت ها را به صورتهای مختلفی افزایش می دهند.پس نمی توانیم بگوییم اثراتش یک به یک است ولی تاثیر گذار است. برای فعال کردن بازار سرمایه اول باید به اقتصاد واقعی پرداخته شود و آن را از رکود در آوریم که اگر تحریم ها برداشته شود علی القاعده نقدینگی جدید وارد بازار می شود و در این صورت شرکت ها و صنایع برای تامین قطعات پول کمتری پرداخت می کنند و همه این عوامل موجب می شود سود دهی بخش اقتصاد بیشتر شود و شرکت های جدید نیز وارد عرصه فعالیت شوند.
اگر باز شدن فضا بتواند باعث جذب سرمایه گذاری خارجی در بازار بورس شود وضعیت خوبی را در بورس شاهد خواهیم بود. زیرا سرمایه گذاری خارجی در همه جای جهان به دو صورت است یکی مستقیم دربخش واقعی اقتصاد و دیگری در بازار بورس. که متاسفانه بورس ما هنوز بین المللی نشده.
اگر به لطف خدا تحریم ها برداشته شود این امر باعث می شود به دلیل جذابیتی که بورس ایران دارد- که بازده آن هم در حالت عادی بالاتر از بورس های بین المللی است –با حضور سرمایه گذار خارجی ورود به این بازار پیدا کند وضعیت بهبود می یابد و قیمت ها افزایش پیدا خواهد کرد.
این در صورتی است که مناسبات و تعاملات با دنیا به نوعی مناسب رقم زده شود و در این صورت شاخص به شدت افزایش خواهد داشت زیرا بررسی اکثر تحلیل ها چه فاندمنتال و چه تکنیکال بیانگر ان است که بازار حبابی نیست و قیمت ها واقعی و معقول است به خصوص برای سرمایه گذاران خارجی.

سیاست های انتظاری را چگونه ارزیابی می کنید؟خیلی از فعالان بازار می گویند دولت آنچه را باید انجام می داد نداده مثلا تکلیف پتروشیمی ها را معلوم نکرده بالاخره نرخ پتروشیمی ۱۳ سنت است یا ۱۵؛ پایین تر است یا بالاتر؟ یارانه ها اجرا شده ولی اجازه افزایش قیمت داده نشده است و قیمت ها در حال سرکوب شدن است. در سیمان و بخش های دیگر و پالایشی ها هم همین طور. بعضی ها می گویند این لزوما به دلیل رکود تورمی نیست و یک نوع غفلتی یا تمایلی در دولت وجود دارد یا حتی تناقض هایی. مثلا وزیر صنعت می گوید خودروسازان می توانند افزایش قیمت داشته باشند و سخنگو می گوید نمی توانند افزایش بدهند. این نه به سرمایه گذار خارجی ارتباط دارد نه سیاست های تورمی این یک تداخل مدیریتی است که آثارش بورس را ویران می کند. چگونه این مساله را ارزیابی می کنید. آیا فقر مدیریتی است؟

به طور کلی فاز دوم هدفمندی وقتی اجرا شد و حامل های انرژی افزایش داشت علی القاعده باید تورمی به دنبال می داشت. ولی دولت مجبور بود در کوتاه مدت تورم را کنترل کند هم به دلیل آثار روانی و هم سایر موارد.
بنابراین کنترل قیمت ها به همین مساله بر می گردد که اگر همزمان با افزایش حامل های انرژی کنترل قیمت ها را در بازارهای مختلف مثل بازار خودرو، و … افزایش می داد این باعث تورم لجام گسیخته حتی بالای ۴۰% می شد. پس معقول بوده است که فعلا قیمت ها را نگه دارد حتی اگر به قیمت کاهش سودآوری شرکت ها باشد.
ولی آزادسازی قیمت ها به تدریج می تواند انجام شود. مثلا افزایش قیمت سیمان یا در مورد پتروشیمی ها هم همین طور. ممکن است در کوتاه مدت دولت برای آن بخش هایی که می توانسته کاری انجام نداده است اما از طرفی دیگر باید موضع دولت را در کنترل تورم درک کرد.اولویت بعدی دولت که می توان به آن اشاره کرد ایجاد اشتغال است. ایجاد اشتغال هم اتفاق نمی افتد مگر با رشد سرمایه گزاری وتضمین سودآوری شرکت ها. پس بنابراین در فاز بعدی قیمت ها باید به تدریج واقعی گردند.

تا ابد که نمی شود افزایش قیمت ها را سرکوب کرد. فقط می توانیم تأخیر بندازیم؟

تاخیر بیندازیم و فاز به فاز انجام دهیم و همزمان انجام ندهیم.

 این چه آورده اقتصادی برای ما دارد؟

آثار روانی تورم را تا حد زیادی کنترل می کند.این بر می گردد به این که هر کشوری بنا به اقتضای منافع خودش سیاست هایش را تنظیم می کند. همانطور که در ماه های اخیر برای کنترل بازار پول نرخ سود سپرده های بانک ها را کاهش دادند.
مساله رکود تورمی از سال ۱۹۷۳ به بعد یعنی بعد از افزایش قیمت نفت اتفاق افتاد این یک پدیده نو ظهور است. این چنین پدیده نوظهوری راه های مقابله با آن بسیار پیچیده است .
ولی شاید دولت باید جلسات بیشتری با صاحبان صنعت و ذی نفعان داشته باشد و مشکلاتش را بگوید حتی حاضر باشد در دوره هایی به تولید کنندگان یارانه بدهد و این اطمینان را بدهد که برای جلوگیری از ورشکستگی میزانی از یارانه هایی که قرار بوده به آنها اختصاص پیدا کند را در اختیارشان قرار دهد. به هر حال باید این نکته را توجه داشت که منافع ملی باید بر منافع بخشی و فردی اولویت داشته باشد. لذا بر این اساس باید تعامل باشد تا این تعامل درک متقابل به وجود آورد. مثلاً در مورد قیمت گذاری سیمان که البته باید از تاثیر بحران اخیر عراق بر این بازار اشاره کرد زیرا بخشی از بازار صادارت سیمان ایران در ارتباط با عراق است.

البته قبل از داعش هم وضعیت سیمانی ها رو به افول بود؟

به این بدی نبود. زیرا آنگونه که آمارها نشان می دهد صادرات سیمان ایران برای این صنعت اهمیت دارد. چندی پیش نیز نشستی در بین برخی از فعالان بازار سیمان برگزار شده بود و در این جلسه کاهش بازار عراق و تأثیر آن بر قیمت ها مورد نقد قرار گرفت ؛ که بیان شد باید تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد. در دنیا به این نتیجه رسیدند که در کشورهایی که یا گرما یا سرمای شدید دارند جاده های آ سفالت کارآمد نیست زیرا در تابستان شره می کند و در زمستان شکننده می شود.
در حال حاضر به سمت جاده های بتنی رفته اند که بین ۳۰ تا ۵۰ سال عمر می کنند. این پیشنهاد به فعالان این بازار شدکه به این سمت و سو بروند و بازار جدیدی برای خود ایجاد کنند. همانطور که می بینیم این همه راه، اتوبان، جاده و فرودگاه ایجاد می شود و می توان از این فرصت های جدید استفاده کرد. بنابراین لازم است در حالت تحت فشار نوآوری داشته باشیم و به دنبال بازار جدیدی برویم.
سوال: اگر از نقطه نظر جریان شناسی سیاسی نگاه کنیم زمانی که در دولت سابق سرکوب قیمت ها صورت گرفت و به قول جنابعالی سرکوب قیمتهایی با هدف تاخیر در تورم، بسیاری از دولت مردان کنونی آن زمان از زیان بنگاه ها صحبت می کردند ولی در حال حاضر شاهد هستیم که خودشان مدافع این کار هستند یعنی تناقضی در رفتار و کردار که به نظر می رسد به همان نقطه کلیدی حرف شما یعنی منافع ملی کجاست می رسیم. که می بینیم دیگر منافع ملی مطرح نیست و جریان ها مبتنی بر خواست خودشان سیاست ها را تنظیم و اجرا می کنند. یعنی ملاحظاتی که بدنام نشویم و غیره. که در نتیجه این امر سیاست هایی را تنظیم می کنند که نمونه اش هم همان بحث قیمت گذاری خودرو را شاهد بودیم که دو صدای متفاوت از دولت می آید یکی برای مردم یکی برای تولید.
سهم مسکن در بورس ما سهم قابل توجهی نیست. یعنی شرکتهایی که حضور دارند خیلی شاخص ساز نیستند و محدودند. و در اینجا دیدگاه انتقادی به دولت وجود دارد که خیلی تمایل داشته که مسکن را در مقابل بازار بورس تحریک کند. یعنی پول از بورس وارد بازار مسکن شود. افزایش وام بانک مسکن یکی از این اقدامات بوده است. (البته نگاه بدبینانه می گوید این مسئله برای نجات بانک مسکن از ورشسکتگی بوده است. که بالاخره نماد را ببندند و باز کنند و ۴۰ تومان سهم بشود ۸۰ تومان و کار کلی سودآوری برای بانک داشته باشد.) آیا قبول دارید دولت می خواهد بازارهایی غیر از بورس را فعال کند. مثل بازار مسکن مثل بازار پول به این معنا که نرخ بهره را به ۲۲% برساند و این را جایگزین کند به عنوان بازار مطمئن تر از بورس. این چنین تحلیلی را قبول دارید؟

به طور کلی دولت به بازار سرمایه اعتقاد دارد و شاخص بورس برای همه دولتمردان اهمیت دارد زیرا همانگونه که می دانید نبض جریان اقتصاد کشور با شاخص بورس تعیین می شود. از این جهت دولت نمی خواهد بورس وضعیت بدی داشته باشد. اما به دلیل اینکه بازار سرمایه ایران کم عمق است و همچنین خیلی شکننده پس هر سیاستی تاثیر بسزایی بر روی آن دارد. در صورتی که اگر حجم آن زیاد بود شاید عمقش را بیشتر می کرد و به این شکنندگی نمی شد.باید در جهت توسعه بازار سرمایه وافزایش سهم ان از تولید نا خالص ملی تلاش کرد.

 اینجا انتقادی وجود دارد. وزیر اقتصاد اعتقاد دارد که بورس حبابی رشد کرده است. بالاخره سیاستهای پولی دست ایشان بوده. همون موقع که نرخ سود بانک ها تا ۲۲ درصد اعلام شد طبیعی بود که سرمایه گذار با P/E 5 و ۴ در این بازار نماند. چرا باید پولش را جایی بگذارد که P/E 10دارد؟ این پول را در بانک می گذارد و سود ۲۵% می گیرد.
بورس یکی از بهترین بازارها برای سرمایه گذاری است زیرا که سرمایه با تورم افزایش پیدا می کند کما اینکه بازدهی آن هم بد نبوده است. اما این که گفته می شود رشد بورس غیر واقعی بوده است را تا حدی می توانیم تلطیف کنیم و این که برخی شرکت ها با افزایش دارایی ها و تجدید ارزیابی ها ناگهان رشد کردند وگرنه در حالت رکود اقتصادی شاید شاخص از رشد کمتری برخوردار بود.

فعالان بورس می گویند وقتی نرخ ارز ۱۰۰۰ تومان ۳۰۰۰ تومان شده است ما باید همسانی تولید و نرخ ارز را اعمال کنیم بدین معنی که اگر بخواهیم همین کارخانه را هم اکنون با ارز ۳۰۰۰تومانی بسازیمnمقدار هزینه دارد،پس طبیعی است که قیمت ها و بازار خودش را با قیمت جدید همسان کند.
این درست است. ولی سودآوری شرکت ها چقدر زیاد شده است؟ زیرا همانگونه که می دانید بورس روی صرفا دارایی ها که نمی چرخد بلکه روی بازده سهام می چرخد. وقتی که بسیاری از شرکت ها در زمان تحریم ها تولیدشان کاهش پیدا کرده است و مشکلاتی دیگر از جمله تفاوت قیمت بازار و کارخانه؛ پس بنابراین باید دیدسودشان چقدر زیاد شده است.

سود هم که بنگاه ها می گویند به ما اجازه افزایش قیمت بدهید.
همسان سازی وقتی استمرار پیدا می کند که سود هم زیاد شده باشد. چون به دلایل مختلف سود زیاد نشده است. همیشه افزایش قیمت باعث افزایش سود نیست .کاهش هزینه ها وافزایش تولید وبهره ورد هم موثر است.شاید اگر تولید شرکت ها افزایش پیدا می کرد این تعداد در تولید ضرب می شد و سودآوریشان هم به نسبت دارایشان افزایش پیدا می کرد که در این صورت وضعیت مناسب می شد ولی چون این اتفاق نیفتاده است این باعث می شود که روند رشدی که بازار احساس می کند باید وجود می داشت را نداشته است و در نتیجه انتظارات برآورده نشده و قیمت سهام انها پایین آمده است.
درباره حضور کمرنگ شرکتهای موجود بورسی در زمینه مسکن هم که فرمودید. در دنیا بخشی از بازار مسکن از طریق بازار پول شکل می گیرد و بخش عمده ای دیگر در بازار سرمایه شکل می گیرد مثل ، اوراق رهن و غیره که در این بازار منتشر می شود و به علت حضور بازار سرمایه است که بازار مسکن رونق می گیرد. البته این باید کنترل شده باشد تا مانند بحران اقتصادی امریکا که از بازار مسکن شروع شد رخ ندهد.
مثلا بانک مسکن به فرض به اندازه ۷۰۰ میلیارد تومان وام می دهد بعد منابعش تمام می شود در این زمان در مقابل این وام ۹۰۰ میلیارد اقساط وجود دارد که با نرخ سود ارزش فعلی این ۹۰۰ میلیارد را حساب می کند و به شرکتی دیگر در بازار سرمایه مثلاً شرکت سرمایه گذاری بازنشستگی یک وام می فروشد. این شرکت این را می خرد و ۶۰۰میلیارد و بانک مسکن مجدد این مبلغ را وام می دهد. پس می بینیم که تعامل بین بازار پول و سرمایه است که پول جدید خلق می کند.

این تعامل در حال حاضر وجود دارد؟
کم
شما گفتید بازار مسکن در بورس نقش کمی دارد این درست است ولی بسیاری از عرصه هایی که بورس می توانسته وارد بازار مسکن بشود آن عرصه ها را نرفته است. پس بنابراین اگر حلقه ها تکمیل بشود بورس می تواند نقش خود را داشته باشد و به اندازه ای بزرگ شود که بتواند در برابر بازار پول عرض اندام کند کما اینکه در دنیا ۶۰ تا ۷۰% تأمین سرمایه شرکت ها از طریق بازار بورس است در صورتی که در ایران این تسهیلات را عمدتااز بازار پول می گیرند.

چشم انداز بازار سرمایه را چطور می بینید؟
اگر اقتصاد از رکود خارج شود وتحریم ها برداشته شود بازار مثبت می شود.

یعنی فقط معطوف به عوامل خارجی می بینید؟
نه؛ ولی تحریم ها می تواند بازار را تحریک کند. به صورتی که قیمت تمام شده کالاها کاهش یابد البته در صورتی که منابع وجود داشته باشد. ولی از آن مهمتر اینکه در حال حاضر اگر کسی بخواهد یک قطعه وارد کند باید همه جا را دور بزند ال سی ها را از یک جا، بارگیری را از جای دیگر تا که مشخص نشود مقصد این کالا به ایران است و همه این ها گاهی تا یکسال هم طول می کشد و موجب می شود قیمت تمام شده کالاها بالا می رود و در این صورت است که قابلیت رقابت از بین می رود. در صورتیکه این موانع برطرف شود این رکود تبدیل به رونق می شود. در این میان صنایع خودروسازی، فولاد یا پتروشیمی هستند که اگر فعال شود بازار بورس و همچنین نسبت P/E آن کاملاً درست می شود.

 یک انتقادی وارد است اینکه شاخص بورس به دلیل دستکاری های صورت گرفته در سالهای اخیر واقعیت بازار را نشان نمی دهد.شما نظرتان چیست؟
این ها هم مزید بر علت می شود. یک مقدار اینکه واقعا حجم مبنا باید چقدر باشد تا تغییر قیمت حاصل شود که این حجم مبنایی که در حال حاضر وجود دارد واقعی است یا نه. یا اینکه ۴ درصد بیشتر نباید رشد یا نزول داشته باشد و صحبت هایی از این گونه.

نقش کارگزاران را در آینده چگونه می بینید؟
کارگزاران نقش بسیار مهمی در همه جای جهان ایفا می کنند و خودشان قدرت بالایی دارند. اینکه چگونه سهام را عرضه کنند و چگونه آن را تحلیل کنند. که البته باید گفت بازار را تحلیل غیر واقعی نمی کنند ولی سعی می کنند نیمه پر لیوان را به سهامدار نشان دهند.
در این میان باید کانون های سرمایه گذاری یا شرکت های سرمایه گذاری ایجاد کرد که همه اینها باعث شود که سهامداری که از واقعیت های بازار خبر ندارد متضرر نشود و بتوان حیطه امنی برایش درست کرد که میزان ضررش را کم کرد. در سال ۲۰۰۸ که بازار بورس دنیا افت شدید کرد همه متضرر شدند ولی به قول اقتصاد دانان یک موقع هارد لندینگ داریم و یک موقع سافت لندینگ. پس کارگزاران باید در این میان نقش مشاوره داشته باشند و سرمایه گذار را مهم بدانند و فقط به فکر کارمزد خود نباشند. منافع ملی و منافع بازار را ببینند و بعد منافع سهامداری را که عامل اصلی حضور در بازار بورس است را.
اگر کارگزاران این نقش را ایفا کنند و تعاملی که بین مقامات بورس با کارگزاران است بیشتر شود و هر دو آنها ببینند که به کمک هم نیاز دارند آن وقت فضایی ایجاد می شود که بتواند در شرایط بحرانی به سهامداران توصیه کنند که نفروشید. لذا اگر این کار تحقق پیدا کند دیگر در بازار بورس ناگهان عرضه افزایش پیدا نمی کند و در نتیجه آن قیمت ها سقوط نمی کند.
پس بنابراین کارگزاران نقش مهمی در جهت و ثبات دادن به بازار بورس دارند و اگر این نقش را پر رنگ تر کنند و اگر به رابطه ای که بین کارگزار و سهامدار است اهمیت بدهند و اگر خود سازمان بورس هم در این راستا کارگزاران را حمایت کند علی القاعده وضعیت بازار بهتر می شود. در این راستا نظارت هم حتما باید باشد به طوریکه اعتمادشان را به سهامداران بیشتر کنند که هر چه این اعتماد بیشتر باشد هم برای بازار و هم برای اقتصاد بهتر است.

این نقش را شرکت های مشاور سرمایه گذاری ایفا نمی کنند؟
به نسبت شرکتهای کارگزاری خیلی تعدادشان اندک است و باید بیشتر شود و از طرفی دیگر نهادهای تامین مالی که به تعداد انگشتان دست است باید افزایش پیدا کنند و تأمین سرمایه ها را افزایش دهند. اینها ابزارهایی است که بازار بورس را در مقابل بازار پول برتر می نشاند. شما ببینید که چند بانک داریم و چند تا شرکت تامین سرمایه.همچنین نهاد ناظر بیشتر به جای اینکه دنبال ابزارهای تنبیهی باشد بیشتر باید تشویقی شود. اگر خطایی هم صورت گرفت علی القاعده باید جلو آن را بگیرد.
مثلا در بعضی از کشورهای اروپایی اگر اطلاعات خاصی رد و بدل شود و بقیه سهامداران از آن خبر نداشته باشند برای آنها حکم زندان می برند. بنابراین این جایی است که از رانت جلوگیری می شود و اعتماد ایجاد می شود و اگر اطلاعاتی هم وجود داشت عادلانه به همه منعکس می شود.

اگرشاخص بورس افزایش پیدا کند چه تاثیری بر تورم می گذارد؟
بورس تنها بازاری است که به هر میزان افزایش پیدا کند نه تنها تورم را افزایش نمی دهد بلکه کاهش نیز می دهد. علت آن هم این است که نقدینگی آنجا می رود و باعث می شود از بخشهایی که داد و ستدهای نقدی موجب افزایش قیمت ها می شود جلوگیری کند و در نتیجه نقدینگی های سرگردان ،دیگر بازارها را خراب نمی کند. نکته کلیدی شاخص بورس هم همین مساله است.
انتهای پیام


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=41323
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس
رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس
رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس
رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس
رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس
رکود تورمی عامل اصلی سقوط شاخص بورس