بیکاری از معضلات جدی دولت قبلی و دولت فعلی است. اما به هرحال، اولین آماری که دولت یازدهم از نرخ بیکاری سال ۹۲ ارائه داد، نشان از کم شدن این شاخص داشت.
بیکاری از معضلات جدی دولت قبلی و دولت فعلی است. اما به هرحال، اولین آماری که دولت یازدهم از نرخ بیکاری سال ۹۲ ارائه داد، نشان از کم شدن این شاخص داشت.
دو، سه سالی می شود که به دنبال کار است. از همان زمان که دوره لیسانش تمام شد. از شهرهای شمالی تا شهرهای جنوبی و عسلویه را برای پیدا کردن کار، زیرو رو کرد. تمام آزمون های استخدامی سازمان ها و ارگان های مختلف را از سر گذراند. حتی با این که از سربازی هم معاف است و با خدمت وظیفه رو به رو نیست، اما همچنان کار ندارد.
بیکاری از معضلات جدی دولت قبلی و دولت فعلی است. اما به هرحال، اولین آماری که دولت یازدهم از نرخ بیکاری سال ۹۲ ارائه داد، نشان از کم شدن این شاخص داشت. نرخ بیکاری در سال گذشته، ۱۰.۴ درصد بوده است. این درحالی است که در دولت دوم احمدی نژآد، این نرخ تا ۱۳.۵ درصد هم پیش رفته بود.
با این حال مشکل عمده زمانی مشخص می شود که نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله که جمعیت فعال به حساب می آیند، بیش از دوبرابر نرخ بیکاری کل است. به این ترتیب براساس آمار های جهانی، ایران در نرخ بیکاری جمعیت فعال، رتبه ۱۴۴ ام جهان را دارد. همچنین استان های مرزی هم همین وضعیت دارند و نسبت بیکاری در این استان ها، بیشتر از بیکاری در مراکز است.
البته در برابر دولت قبلی که مدعی بود میلیون ها شغل ایجاد کرده و در عمل شغل های ایجاد شده حتی به صدهزار تا هم نمی رسید دولت جدید، بیکاری را بحران و از دغدغه های اصلی دولت بیان می کند. اما باز هم یک پای قضیه بیکاری می لنگد. در دولت قبل جنجال های ارائه آمار بیکاری بر سر تغییر مفهوم شاغل بود. در دولت نهم و دهم برای کمتر نشان دادن آمار بیکاری، مرکز آمار، تعریف شاغل را به «تمام افراد ۱۰ ساله و بیش تر که در طول هفته مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کارشان را ترک کرده باشند» تغییر داد. این در حالی است که تا سالهای ۱۳۸۳ هر شخصی که ۲ روز در هفته مرجع را کار میکرد شاغل محسوب میشد. این جنجال های در آن زمان، سرو صدای زیادی به پا کرد که دولت با این کار، آمار غلط ارائه می کند. حالا که زمان دولت احمدی نژاد تمام شده، دولت یازدهم هم شاغل را با یک ساعت کار در هفته تعریف می کند. به این ترتیب، باز هم آمارها دقیق نیست و می توان به آن ها شک داشت. زمانی که مسئولان می گویند بیکاری به مرحله بحران رسیده است، باید قبول کرد که با آمارهایی که میزانی کمتر از واقعیت را نشان می دهند، بحران خیلی وقت است در کشور زندگی می کند. به عبارتی به قول کارشناسان، آماری که دولت ارائه می دهد، چهره خوشبینانه ماجراست.
البته به گفته آنها، مشکل اصلی حتی کمتر نشان دادن میزان بیکاری نیست. مساله اینجاست که شکل های مختلف بیکاری، از جمله بیکاری پنهان، ناقص و شغل های کاذب بررسی نمی شوند و کسی هم به آنها توجه نمی کند. تنها آماری که مرکز آمار هرسال گزارش می کند، بیکاری مطلق است. در حالی که اشتغال های ناقص و کاذب هستند که مشکل زا می شوند.
حسین راغفر، استاد دانشگاه الزهرا می گوید: «باید آمارهای اشتغال ناقص و کاذب هم بیان شود تا اوج ماجرا مشخص شود. چرا که اگر بخواهیم آنها را هم در نرخ بیکاری لحاظ کنیم، بیکاری کشور بالای ۳۰ درصد خواهد شد، نه ۱۰ درصدی که اعلام می شود.»
البته، مساله اشتغال فقط به نرخ بیکاری محدود نمی شود. باید کیفیت اشتغال و جوانب مختلف آن را هم بررسی کرد. مساله احساس رضایتی که از شغل حاصل می شود و هویتی که از اشتغال به وجود می آید در ارزیابی های وضعیت اشتغال در کشور جایی ندارد و کمتر به آن پرداخته می شود.
اگر دولت پاسخی به مشکل بیکاری کشور و جمعیتی که وارد بازار کار می شود، بدهد باید در سال عملا بالای یک و میلیون فرصت شغلی خلق کند.
منبع: خبرآنلاین