بازرس سابق انجمن صنفی روزنامه نگاران و خبرنگاران ایران معتقد است که فعالیتهای صندوق حمایت از هنرمندان طی دو سه سال گذشته با رکود مواجه شده که متعاقب آن ماجرای قطع بیمه نویسندگان، هنرمندان و روزنامه نگاران پیش آمد.
از سالها قبل نیاز به مرکزی برای رسیدگی به وضعیت رفاهی و معیشتی وارتباط مستقیم اهالی قلم وهنر ورسانه با مراکز فرهنگی دولتی وجود داشت.زیرا تدوین قوانین فعالیتهای فرهنگی وهنری واجتماعی وتبیین حرکت درمسیر آن و تعیین چارچوب و معیارهای ضوابط فرهنگی از سوی دولتها (درتمام کشورهای دنیا) نیازمند ارتباطی دوسویه بین اهالی فرهنگ و ادب وهنر و رسانه با مراکز دولتی است که حمایتهای مادی ومعیشتی و تامین نیازهای حیاتی و دفاع از حقوق صنفی آنان ازسوی دولتها ازیکسو وحرکت در مسیر قانون توسط اهالی فرهنگ وادب و هنر و رسانه ازسوی دیگر از اولویتهای اجتناب ناپذیر این ارتباط دوسویه است.
در این باره سید مصطفی فرقانی راهکارهایی را برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تامین منابع برای صندوق هنرامندان ارائه داده است که متن کامل آن به شرح زیر است:
صندوق اعتباری حمایت ازنویسندگان و روزنامهنگاران و هنرمندان براساس این ضرورت پایهریزی شد و درسال ۱۳۸۲ با هدف ارتقای جایگاه اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه ورفع مشکلات معشیتی وصنفی و ارایه خدمات به آنان با حمایت و پشتیبانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خودرا آغاز کرد.
هرچند روند شکلگیری و فراگیر شدن صندوق حمایت نزد نویسندگان و روزنامهنگاران و هنرمندان در ابتدا حرکتی کند داشت و دولت اصلاح طلب وقت صرفا طیفی خاص و اقلیتی معدود را برای این حمایت درنظر داشت. اما با اعتراض اهالی فرهنگ و ادب و رسانه نسبت به این تبعیض به تدریج صندوق حمایت درهای خود را به روی دیگر نویسندگان و روزنامهنگاران وهنرمندان گشود و جایگاه خودرا ارتقا داد و فراگیرشد.
صندوق حمایت از نویسندگان و هنرمندان و روزنامهنگاران ازتابستان سال ۸۳ درنخستین مرحله عضوگیرى صرفا اقدام به ثبت نام برگزیدگان مناسبتهاى ملى در عرصه فرهنگ و هنرورسانه (نظیر برگزیدگان کتاب سال، جشنوارههاى هنرى و مطبوعات و پژوهش) کرد و بنا به دستور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى وقت، در مرحله نخست عضو گیرى صندوق، صرفا برگزیدگان جشنوارهها و مناسبتهاى فرهنگى طى بیست و پنج سال گذشته به عضویت صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران درآمدند.
براساس قوانین مصوب، خدمات صندوق اعتبارى حمایت از نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان به سه گروه «توسعهاى»، «بیمهاى» و «معیشتى و تامین آتیه» تقسیم مىشود که از جمله مىتوان به ایجاد شرایط مساعد براى اعطاى تسهیلات اعتبارى و وام بانکى، مشارکت در تولید آثار فرهنگى و هنرى، کمک به تامین لوازم و تجهیزات مورد نیاز براى توسعه فعالیتهاى فرهنگى و هنرى، کمک به ایجاد زمینه هاى اشتغال، پرداخت مقررى و کمک مستمرى به افراد مشمول، از کارافتادگى و معمرین و سایر حمایتهاى بیمهاى شامل بیمه تامین اجتماعى، نقص عضو و از کارافتادگى اشاره کرد.
باشروع کار دولت نهم وتغییر در سیاست گذاریهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، جهت رفع تبعیض از نویسندگان و هنرمندان و روزنامه نگاران پذیرش اعضا فراگیر شد و دیگر اهالی فرهنگ و ادب و هنر و رسانه که سالیان طولانی از امتیازات قانونی خود محروم بودند برای بهرهمندی از حقوق خودبه عضویت صندوق اعتباری حمایت درآمدند. ناگفته نماند دراین فرآیند وپذیرش همه گیر مسامحهای ناخواسته نیز صورت گرفت و بعضا برخی که سابقه فرهنگی و هنری و رسانهای درخوری نداشتند، و در طول دوران فعالیت خویش چهار پنج اثر درنشریهای محلی، ویا نقشی کوتاه در یک فیلم تبلیغاتی، ویا جزوهای کوچک در دانشگاه، ویا خلق تنها یک اثر هنری، و یا حضور درحاشیه اثری سینمایی را داشتند، بعنوان نویسنده و روزنامهنگار و بازیگر و نقاش و عوامل فنی فیلم و…به عضویت صندوق درآمدند وهمانند دیگر اعضای حرفهای از امتیازات آن بهرهمند شدند. همچنین بودند و هستند افرادی که با وجود سالها حضور در رسانهها و تریبونهای سراسری ویا سابقهای چند ده ساله در محافل فرهنگی و هنری وادبی یا از وجود صندوق مطلع نبوده و یا اصحاب صندوق سراغی از آنان نگرفتند ویا درتامین مدارک برای بازنشستگی و از کارافتادگی با مشکل مواجه بودند ویا در پیچ وخم بوروکراسی اداری، پیگیری عضویتشان را نیمه کاره رها کردند و رفتند.
یکی از مهمترین نیازهای اهالی فرهنگ و هنر و رسانه مسئله بیمه درمانی و حقوق و مزایای بازنشستگی بود. این اولویت حیاتی پس از کش و قوسهای فراوان میان صندوق حمایت و وزارت ارشاد و سازمان تامین اجتماعی بالاخره به ثمر رسید و بیمهای تحت عنوان «بیمه نویسندگان و پدید آورندگان» که بعدها تحت عنوان بیمه هنرمندان وبیمه نویسندگان و پدید آورندگان کتاب وبیمه خبرنگاران و…اعضا را تفکیک کرد، بیمهای را با شرایط حداقلی که معادل بیمه حداقلی کارگران است برای اهالی فرهنگ و ادب و هنر ورسانه برقرار کردند.
دست اندرکاران صندوق حمایت طی سالیان گذشته تلاش خود را جهت تامین نیازهای مخاطبین خویش ولو در حداقلها به کار گرفتند وعلیرغم نارساییهای مشهود ، رضایت نسبی اعضا را بویژه درحوزه بیمه تامین اجتماعی جلب کردند.
بجز برقراری بیمه حداقلی، ایجاد بیمه تکمیلی درمان و پرداخت وامهای استعلاجی وضروری در ارقام خرد و کمک هزینه درمان، همچنین بزرگداشت هنرمندان وچهرههای شاخص فرهنگی متوفی و… ازدیگر فعالیتها و اقدامات حمایتی صندوق طی سالهای گذشته بوده است.
اما افزایش اعضای صندوق تاجایی که امروزه بیش از ۶۰هزارنفر را تحت پوشش خود قرارداده است، ونیز درخواستهای جدید متقاضیان عضویت درصندوق، همزمان با مشکلات اقتصادی جامعه و شدت گیری تحریمها ونیز کاهش بودجه صندوق مضاف بر ارجاع مراجعین تمام معاونتهای وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی به صندوق حمایت، باعث مشکلات عدیده درخدمات رسانی این نهاد گردید.
این فرآیند باعث گردید صندوق حمایت از نویسندگان وروزنامهنگاران و هنرمندان به مرحلهای برسد که عملا وظایف مخاطبین وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و وظایف معاونتهای این وزارتخانه را در اقدامات تامینی و پشتیبانی عهده دار گردد اما با اختیاراتی کمتر از یک اداره کل!
چرا که شاخصههای عمده فرهنگ و ادب و هنر و رسانههای کشور جهت اقدامات تامینی وحمایتی همگی مستقیما با صندوق حمایت سروکار داشتند ونه وزارت ارشاد.
معاونتهای مربوطه وزارت ارشاد نیز تمام مسئولیتهای تامینی و پشتیبانی خود را به این صندوق حواله میدادند. از معاونت مطبوعات وخبرگزاریها گرفته تا معاونت سینمایی و معاونت فرهنگی و…مراجعین خود را که اهالی فرهنگ و ادب و هنر و رسانهها بودند برای امور حمایتی و تامینی بطرف صندوق میفرستادند و از آنسو امکانات و بودجه محدودی برای صندوق در نظر گرفته بودند که تامین کننده یک دهم درخواستهای مراجعین هم نبود. ارشاد با این روند، مسئولیت درگیری اهالی فرهنگ و ادب را از خود سلب نموده و به عهده صندوق گزارده بود! زیرا از یکسو به اهالی فرهنگ پاسخ مثبت میداد واز سوی دیگر با عدم تامین بودجه و امکانات، دادن پاسخ منفی را برعهده صندوق میگذارد و اعتراض همه اهالی فرهنگ را برعلیه صندوق حمایت بلند کرده بود!
مجموعه این نارساییها موجب گردید فعالیتهای صندوق حمایت طی دو سه سال گذشته با رکود مواجه شده و ازسوی دیگر؛ این نهاد حامی اهالی فرهنگ، زیر بار تعهدات خود متحمل دیون سنگین به سازمان تامین اجتماعی گردد که متعاقب آن ماجرای قطع بیمه نویسندگان و هنرمندان وروزنامه نگاران پیش آمد.
بیمهای حداقلی که تنها دلخوشی اهالی فرهنگ و ادب و رسانه از صندوق حمایت بود با بدهی چند میلیاردی مواجه و در نهایت قطع گردید. اعتراض نویسندگان و هنرمندان و اهالی رسانه به این اقدام موضوع را حتی به طرح در کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی نیز کشاند و نمایندگان مجلس پیرامون آن موضع گیری کرده و هشدار دادند.
آقامحمدی ، نماینده مردم خرمآباد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و عبدالرضا عزیزی نماینده مردم شیروان و رئیس کمیسیون اجتماعی و فراکسیون روابط عمومی و ارتباطات مجلس شورای اسلامی ازجمله نمایندگانی بودند که دراین رابطه مصاحبه کردند وخواستار رسیدگی وزارت ارشاد و صندوق حمایت به وضعیت بیمه اهالی فرهنگ و هنر و رسانه شدند.
پس از اظهارات نمایندگان مجلس و نیز انتقادات اهالی هنرورسانه، هم سازمان تامین اجتماعی وهم مدیرعامل صندوق حمایت به دفاع از عملکرد خود پرداختند. مهدی شجاعی(مدیرعامل وقت صندوق حمایت از نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان) اطمینان داد: بیمه همه اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه کشور انجام شده و این صندوق از تمام آنها حمایت خواهد کرد و در این رابطه هیچ قصوری صورت نگرفته است. سازمان تامین اجتماعی نیزبا اعلام اینکه مشکلی دراین رابطه وجود ندارد وبیمه اهالی هنر و رسانه همچنان انجام میشود اخبار فوق را تکذیب کرد.
مدیرکل سابق اداره رفاهی بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی دراین خصوص گفت: این سازمان حاضر است همچون گذشته اعضای جدید صندوق حمایت از نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان را تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار دهد و منتظر ارائه لیست اعضاء جدید از سوی وزارت ارشاد است در حالی که وزیر ارشاد این ادعا را تکذیب نمود!
درنهایت با درخواست وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی از رئیس جمهور این مشکل ظاهرا مرتفع گردید و بدهی صندوق درلیست بدهیهای دولت به سازمان تامین اجتماعی قرار گرفت؛ و مدیرعامل سابق صندوق حمایت از نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان گفت: به دنبال پیگیری بیمه اهالی قلم، بودجه بیمه این افراد در لایحه بودجه سال ۱۳۹۳ تامین شده زیرا بر این باوریم که مساله بهداشت و درمان دغدغه اصلی اهالی فرهنگ و رسانه است.
اما مشکلات اقتصادی کشور و کمبود بودجه، از چند سال قبل ضرورت خودگردانی نهادهای مختلف را توجیه پذیر ساخت که در این راستا اکثر سازمانها ونهادها و ارگانهای دولتی اقداماتی را جهت خود گردانی به انجام رسانده اند. دراین فرآیند صندوق اعتباری حمایت از نویسندگان وروزنامه نگاران و هنرمندان نیز چنین دستورالعملی را دربرنامهریزی خود قرار داد.
حدود دوسال قبل مهدی شجاعی مدیرعامل سابق صندوق حمایت،طرح «بانک هنر» را ارایه کرد.. وی ضمن اشاره به اینکه صندوق حمایت در جهت حمایت حرفهای ، صنفی و معیشتی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه تأسیس شده است گفت: ایدهای مطرح است که این صندوق به بانک تبدیل شود.
وی همچنین درخصوص ساختمان جدید این صندوق که در سال ۹۱ به خیابان قائم مقام فراهانی انتقال یافته، گفت: به دنبال آن هستیم که این صندوق را به یک بانک تبدیل کنیم تا بتوانیم خدمات بهتری را به اعضای آن ارائه کنیم .شجاعی با بیان اینکه با تبدیل شدن این صندوق به بانک مجموعه سازمانهای تابعه و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیتهای مالی خود را در این بانک متمرکز خواهند کرد اظهار داشت: این صندوق تحت عنوان «بانک هنر» به فعالیت پرداخته و خدمات خود را ارائه خواهد داد.
ایده بانک هنر مدیرعامل قبلی صندوق محقق نشد و خلیل ارجمندی مدیر عامل جدید صندوق حمایت نیز ایده طرح «موسسه اعتباری» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را دنبال میکند. (همان راهکاربانک هنرمهدی شجاعی اما در ابعادی کوچکتر ولی اختیاراتی بیشتر، زیرا مؤسسههای مالی و اعتباری بهعنوان نهادهای اقتصادی کوچک که برخلاف بانکهای خصوصی و دولتی، تابع قوانین بانک مرکزی نیستند، قدرت کسب توان مالی بالاتری از بانکها دارندو البته ضریب امنیت اقتصادی آنها بسیار پایین تر از بانکهاست، طی چندماه گذشته ۶موسسه اعتباری بزرگ که بیش از هزارشعبه درسراسر کشور داشتند درآستانه انحلال وادغام دردوموسسه قرارگرفتند).
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدار نوروزی سال جاری خود با کارکنان این وزارتخانه، با اشاره به صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران گفت: سعی شده است با بهره گیری از بهترین اقتصاد دانان کشور، مدیران عامل بانکهای خصوصی، مدیران اجرایی و انتخاب هیأت مدیره کارآمد این صندوق از نظر اقتصادی رشد کند. زیرا این صندوق جایگاه قانونی خوبی دارد و امیدوارم بتوانیم آن را به « موسسه اعتباری » درآمد زا برای ایجاد رفاه هنرمندان تبدیل کنیم.
وی ضمن اظهار امیدواری برای استقلال مالی هنرمندان در حوزههای مختلف گفت: برای اقتصاد فرهنگ و هنر قدم های زیادی برداشته شده است تا هنرمندان از نظر اقتصادی به کمک مالی دولت نیاز نداشته باشند و با استقلال مالی خود بتوانند آثار خود را در بازارهای جهانی عرضه کنند ولی این مسیر طولانی است و در دراز مدت نتیجه می دهد.
هم اینک صندوق حمایت از نویسندگان ، روزنامهنگاران و هنرمندان پیگیر این امراست. اما دراین میان سوالات متعددی مطرح است.
خودگردانی راهکار مطلوبی است و شاید تنها راه نجات اکثر مؤسسات فرهنگی و هنری و نهادهای اجتماعی و اقتصادی از بحرانهای مالی است. اما شیوههای این خودگردانی و رسیدن به نتیجه مهم است.
راهکار تاسیس بانک یا موسسه اعتباری، شاید برای یک بنگاه اقتصادی خصوصی برای کسب درآمد از طریق انتشار سهام خاص و یاعام مطلوب باشد.(البته آنهم در وضعیت عادی اقتصاد و نه در شرایط کنونی که بانکها و موسسات مالی خودشان یکی از عوامل بروز بحران اقتصادی کشور هستند) اما برای یک نهاد فرهنگی با اعضایی که اکثرا در شرایط اقتصادی مناسبی قرارندارند بانک یا موسسه اعتباری نمیتواند راهکارمناسبی برای خودگردانی باشد. چرا که توان مالی و نیز طیف خواستهها و انتظارات حمایتی مخاطبین این صندوق ودر عین حال اساسنامه و شرح وظایف آن با موسسه ای مالی که میتواند بصورت مستقل هم شکل گرفته و فعالیت کند مغایر است.
راهکار تاسیس صندوق اعتباری یا بانک هنر خوب و پسندیده است اما صرفا بعنوان یک تشکیلات جنبی برای پشتیبانی صندوق و نه در راستای تغییر ماهیت صندوق.
اگر اصراری بر تاسیس بانک یا موسسه اعتباری است حرجی نیست، وزارت ارشاد میتواند درقالب صندوق و یا بیرون از مجموعه صندوق حمایت، چند بانک دولتی و خصوصی یا موسسه اعتباری تاسیس کند که فعالیت اقتصادی داشته باشند؛ یعنی همانند بانکها یا موسسات اعتباری خصوصی یا دولتی اقدام به جذب سپرده گذاران وسپس ارایه تسهیلات به سرمایه گذاران یا تاسیس بنگاههای اقتصادی نماید و ازمابه تفاوت پرداخت اقساط وسود سپرده گذار و سرمایه گذارونیز درآمد بنگاه اقتصادی درصدی سود حاصل شود و این سود جهت هزینه های صندوق و وام وتسهیلات به اعضا ارایه شود.
اما این راهکار نمیتواند هیچ ارتباطی با هنرمند و روزنامهنگار و ادیب و نویسنده داشته باشد و یا نقشی درخودگردانی نهاد صندوق حمایت با طیف وظایف متنوعش ایفا کند. صرفنظر از ضریب ریسک بالای این اقدام درشرایط اقتصادی کنونی و نیز اینکه ماهیت صندوق با تبدیل شدن به بنگاهی اقتصادی تغییرمییابد و از نهادی فرهنگی و هنری تبدیل به بنگاهس صرفا اقتصادی میگردد. ارتباط اعضا با صندوق درحد مراجعه افراد به بانک برای دریافت وام وتسهیلات تقلیل مییابد . درحالی که در تبیین سیاستهای صندوق این نهاد بعنوان متولی سیاستهای حمایتی وپشتیبانی فرهنگ وادب وهنر و رسانه معرفی گردیده است که وظایف متنوعی درسه حوزه «توسعهاى»، «بیمهاى» و «معیشتى و تامین آتیه» دارد. که نوع حمایت و تعریف هریک از آنها مستلزم شناخت دهها وشاید صدها رشته هنری و فرهنگی وادبی و رسانهای است که اصحاب آنها از اعضای صندوق حمایت است.
در رشته هنر سینما شاید صرفا عناصر مطرح آن همچون بازیگران وکارگردانان شناخته ترشده باشند، اما در همین یک بخش از هنر(سینما) عوامل مختلف فنی از تصویربردار و صدابردار گرفته تا تدوینگر ودوبلور و طراح صحنه و منشی صحنه و گریمور و عوامل پشت دوربین ، و … هستند که اصحاب آن از اعضای صندوق هستند و سینما صرفا یک رشته از شاخه هنر است.
هنر موسیقی بهعنوان یکی دیگر از رشتههای شاخص هنر خودش دهها عنصر دست اندرکار ازخواننده گرفته تا نوازندگان و صدابرداران و عوامل استودیو و…را دارد.
هنر نمایش و تئاتر به همچنین، ازهنر نقاشی و عکاسی و طراحی وگرافیک گرفته تا منبت کاری و خاتم کاری و سفالگری و…همه زیر مجموعه شاخه هنرتعریف شده وفعالیت میکنند که هرکدام خودشان زیر مجموعههایی دارند و هر زیر مجموعه نیازهای متنوعی را برای تداوم کار خویش دارد.
حال اینکه هنر تنها یکی از سه شاخه اصلی صندوق حمایت است.
شاخه رسانه نیز همچون هنر طیف وسیعی از دست اندرکاران را دارد که صرفا خبرنگار و روزنامهنگار آن به چشم میآیند. خود رسانه به بخشهای مختلف روزنامه، مجله، خبرگزاری، سایتهای اطلاع رسانی و تبلیغی و دنیای مجازی تفکیک میشود که هریک از آنها از روزنامه نگار و تحلیلگر و مفسر و مترجم و طراح و گرافیست گرفته، تا کاریکاتوریست و جدولیست و تایپیست و صفحه بند و…را در زیر مجموعه خود دارند. عوامل فنی سایتها و خبرگزاریها و رسانههای مجازی نیز به این جمع باید افزوده شوند.
در عرصه ادب و قلم وکتاب نیز صرفا نویسنده و شاعر به چشم میآیند. اما این شاخه نیز زیر مجموعهای دارد که از مترجم و ویراستار و طراح و گرافیست و صفحه بند گرفته تا لیتوگراف و صحاف و عناصر و عوامل چاپ و انتشار را دربرمیگیرد. که اصحاب آن بعنوان اعضای صندوق هرکدام خواستهها و نیازهای متفاوتی در حوزه شرح وظایف «توسعهاى»، «بیمهاى» و «معیشتى و تامین آتیه» صندوق حمایت دارند.
صرف تاسیس موسسه اعتباری یابانک وتبدیل صندوق به یک بنگاه اقتصادی نمیتواند خواستهها و نیازهای متنوع اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه را تامین کند. هرچند اکثرا نیازها مادی است اما همه امور مادی توسط بانک یا موسسه اعتباری انجام پذیر نیست.
بجز بیمه و وام وامور رفاهی که از طریق موسسه اعتباری امکان پذیراست امور مهم دیگری وجود دارد که نیازمند سازوکاری دیگر است.
تداوم کار فرهنگ وادب وهنر ورسانه که هویت وارزشها و داشتههای یک ملت را برای مخاطبین امروزجامعه و آیندگان و همچنین جامعه جهانی هویدا میسازد همتی بیش از این میطلبد و اصلا ماهیت وجود وزارتخانهای بنام فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس آن شکل گرفته و استوار است.
نقاش و عکاس و گرافیست و منبت کار و خاتم کار و سفالگر و مجسمه ساز و… که نیازمند ارایه آثارش به مخاطبین است؛ بیش از آنکه به وام نیاز داشته باشد نیازمند گالری یا نگارخانه و محلی برای معرفی خود و ارایه آثارش است، همچنین نیازمند عرصههای تبلیغی و فرهنگی مناسب که طیف مخاطبینش را گستردهتر کند واگر طیف مخاطبینش گستردهتر شد نیازمند هدایت و هماهنگی و معرفی خود و آثارش جهت حضوردر مجامع بینالمللی است.
درعرصه ادب نیز همین امر حاکم است.
نویسندگان بزرگ ما کمتر از نویسندگان آمریکای لاتین وچین وهند و کشورهای غربی نیستند که آثارشان در کشورهای مختلف جهان عرضه میشود و بااستقبال بین المللی مواجه میشوند. کم نیستند نویسندگان وشعرای این مرزو بوم که قادر به فتح قلههای ادبی جهان هستند؛ اما بسترهای این حضورنه تنها درسطح بین الملل بلکه در داخل هم فراهم نیست. بسترهایی که متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این وزارتخانه نیز با تعریفی کلی، آن را به صندوق حمایت از نویسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندان ارجاع داده است!
در سینما، تئاتر، موسیقی، نقاشی، هنرهای تجسمی حمایتهایی مورد نیاز است که پول و پرداخت وام تنها یک بخش آن است.
حمایت درجهت تولید آثار – تنها یک بخش آن نیازمند مساعدتهای مالی است؛ بخش اعظم حمایت از تولید آثارهنری در رشتههای مختلف؛ عرضه و بازاریابی و فضاسازیهای فرهنگی واقتصادی برای جذب مخاطب، ارتباط چند سویه مردم و پدید آورندگان آثار و تغییر فرآیند رکود و بازنگری، حمایتهای اقتصادی و تبلیغی از ابتکارات و ایدهها و طرحهای فرهنگی وهنری، فعال کردن نیروهای کارآمد وایجاد اشتغال برای نویسندگان و هنرمندان و روزنامهنگاران و سایر اعضا که به هردلیل بیکار هستند و… است، این امور در تعریف اهداف صندوق حمایت قیدشده است.
فرهیختگان هرجامعهای ؛اعم از نویسندگان و هنرمندان و اهالی رسانه همان « کرم داران بی درم » هستند که زندگی خود را وقف فرهنگ و ادب وهنر ورسانه کرده و فرصتی برای به خود پرداختن نداشتهاند. اما همین کرم داران بی درم قدرت عظیمی را در قلمهای خود ،هنرهای خود و سرپنجههای توانای خویش ونیز تریبونهایی که در اختیارشان هست دارند که میتواند کارهای بزرگی را به سرانجام برساند.
فرهنگ، هنر، ادب و عرصههای فرهنگی و حیطه فرهیختگی به جهت ذات معنوی خود در محاسبات مادی روزمره جایی ندارند، اما تنها میراث بشر هستند که درجهان مادی باقی میمانند.
میلیاردها انسان آمده اند و رفتهاند اما هیچ اثری از هیچکدام نیست جزآثارفرهنگی وادبی وتاریخی بازمانده از فرهیختگان و علما و ادبا وهنرمندان.
تاریخ را نویسنده مورخ نوشته است، آثار ادبی را نویسنده و شاعر بجای گذارده است، فلسفه را ادیب فیلسوف تحریر کرده است، بناها وآثار تجسمی و هنری و…را هنرمندان ساخته اند.
میلیاردها انسان آمدهاند و رفتهاند کارکردهاند تلاش کردهاند جنگها و فتوحات کردهاند و…اما تنها آثار بازمانده و میراثی که میتوان به آن استناد کرد وبا آن ریشهها و هویت خود را به جهانیان و آینده ثابت نمود همینها هستند.
اما همین فرهیختگان در دوران خود؛ برای حرکت و پویایی نیازمند حمایت بزرگان کشور بودند چرا که علم و هنر و فرهنگ و… متاعی نبوده است که بدون حمایت تشکیلات حکومتی به بازار ببرند و به مخاطب عام عرضه نمایند و کسب درآمد کنند. باید فضای حرکت و رشد و پویایی ازطرف دستگاههای دولتی مرتبط فراهم گردد. این قصهای بوده که از ابتدا به همین شکل رقم خورده و تا انتها نیز به همین روال است. صدسال دیگر نیز اثری از هیچکدام ما و شاید حتی فرزندان ما نیست اما کتابها، داستانها و اشعار، فیلمها و هنرهای تجسمی و بناهایی که هنرمندان ما امروزه میسازند هویت ریشههای ایرانی مسلمان را در یک قرن بعد به جهانیان ثابت کرده ونشان خواهد داد.
علت رکود بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری و ادبی و عدم آثار فاخر رسانهای اعم از پژوهش و تحلیل و تفسیر و گزارش و تاثیر گذاری درسطح بین الملل نیز ریشه در همین مسئله دارد که اهل علم وادب و فرهنگ وهنر و رسانه ناگزیرند فعالیتهای شاخص و ارزشمند خود را به دلیل عدم تامین نیازهای حیاتی و ضروری خود تعطیل نمایند و بالاجبار به کارها وفعالیتهای عامه پسند که گذران روزمرگی آنان را بنماید، روی آورند.
نباید فرهیختگان جامعه خودرا تحقیر نماییم. نباید شعار عدم خط کشیهای سیاسی را بدهیم و علنا خط کشی سیاسی نماییم!
میتوان اقدامات موثری درعرصه حمایت واقعی از ادبا و فرهیختگان و هنرمندان و روزنامهنگاران و اهالی فرهنگ و ادب و هنر به انجام رساند بی آنکه منتی برسر آنان بگذاریم، تحقیرشان کنیم و یا نهادی را که برای اقدامات حمایتی ازآنان بنا کردهایم صرفا به بنگاهی اقتصادی که متولی وام ودیون است تبدیل کنیم.
میبایست خودگردانی صندوق حمایت را با توجه به تواناییهای بالفعل و بالقوه اعضای فرهیخته آن به انجام رساند. و پر واضح اینکه تشکیلات مالی درقالب بانک یا موسسه اعتباری درکنار این فعالیتها میبایست وجود داشته باشد که به امورحمایت مالی مستقیم از اهالی صندوق بپردازد.
دراین زمینه فعالیتهای موثری را با همراهی متقابل اهالی فرهنگ و هنر به صندوق و صندوق به اهالی فرهنگ و هنر میتوان به انجام رساند.
به اجمال به سرفصل برخی ازاین فعالیتها اشاره میشود:
۱-سرمایهگذاری ومشارکت در زمینه ساخت فیلمهای سینمایی وسریالهای تلویزیونی وشبکه نمایش خانگی ( دراین زمینه صندوق بخشی از راندمان اجرایی کار معاونت سینمایی را می تواند عهده دار شود) یعنی از سرمایه گذاری مادی تا مراحل پیگیری وثبت و بازبینی وتوزیع و پخش پروژه ها را با دریافت درصدی مشخص از تهیه کننده وعوامل ساخت عهده دار شود.درعین حال که با توجه به بانک اطلاعاتی از وضعیت اشتغال و فعالیت اهالی صندوق پیشنهاد کار به آنها بدهد. ؛یعنی صندوق از طریق تریبون ارتباطی خود مثلا با نویسندگان و فیلمنامه نویسان وبازیگران و عوامل فنی که پروژه ای ندارند وبیکار هستند ارتباط گرفته و به آنان سفارش کار دهد ؛ درعین حال سازو کار اجرایی تهیه و تولید وتکثیر و توزیع کار را عهدهدار شود. این فرآیند هم برای صندوق حمایت کسب درآمد می نماید و هم حمایت مادی غیر مستقیمی را از طریق اشتغالزایی برای اهالی فرهنگ و ادب و هنر و رسانه مینماید.
۲-درحوزه تئاتر و نمایش های آئینی و…نیز این فرآیند قابل اجراست ومی تواند تحولی شگرف و بنیادی را درعرصه هنرهای نمایشی کشور ایجاد نماید و از رکود فعلی خارج سازد.
صندوق میتواند با مدیریتی کارساز و فعال کردن وبه روز سازی بانک اطلاعاتی اعضا و ارتباط مستمربا آنان به مثابه پل ارتباطی عوامل دست اندرکار باشد. بعضا بسیاری از گروههای تئاتری و نمایشی هستند که دسترسی به سالن نمایش ندارند، یا بسیاری ازسالنها درحالت رکود و تعطیلی به سر میبرند وکارهای نمایشی درخور ندارند، یا بسیاری عوامل ازهم پراکنده و جداهستند و بعضا کار یک گروه معطل یک یا چند عامل هنریست –چه بسا آن عوامل نیز اشتغالی ندارند و پیگیر مسئله اشتغال خود هستند. وگاه همه عوامل و دست اندرکاران و زمینههای اجرای کارهنری و سالن و…هم مهیاست اما زمینههای استقبال عمومی وجود ندارد؛ چرا که تبلیغات موثری برای جذب مخاطب وجود ندارد وکار در نیمه راه تعطیل میگردد.
صندوق حمایت میتواند با مدیریتی کارساز تکههای پازل پراکنده هنر را به هم متصل نماید و ضمن آنکه شان و حرمت هنرمندان و فرهیختگان و ادبا و اهالی رسانه را حفظ میکند و مشکلات مادی آنان را ازطریق خودشان مرتفع میسازد برای خود صندوق نیز کسب درآمد نماید که از درآمد حاصله میتوان هم امور صندوق را گرداند و هم بخشی از آن را در فعالیتهای مرتبط از قبیل خرید و ساخت سالنها ی سینما و تئاتر ونگارخانه و مراکز فرهنگی و هنری و رسانهای به کار انداخت که باز همین مراکز پس از شروع فعالیت خودشان ایجاد درآمد و توانمندی برای صندوق خواهند کرد.
۳- برپایی نمایشگاههای هنرهای تجسمی؛ حراجهای هنری و… ازطریق ایجاد نمایشگاههای ثابت و سیار واجاره این مراکز باقیمت مناسب به هنرمندان این رشتهها و یا دریافت درصدهای تبلیغاتی و درصدهای فروش آثار و…از دیگر راهکارهای کسب درآمد برای هنرمندان و متقابلا صندوق است.
۴-خرید امتیاز چاپ کتابهای ادبی وفرهنگی ومذهبی و….ومبادرت به انتشار آثار نویسندگان معاصر ویا متاخرین وفروش کتابهای فوق به مراکز عمومی و یا نهادهای دولتی از دیگر راهکارهای حمایت از نویسندگان و شعرا و اهالی رسانه و…است.
(قابل ذکر است بجز صدها ارگان و نهاد فرهنگی که درتیراژ کلان کتابهای ادبی وتاریخی و مذهبی و فرهنگی و سیاسی و علمی را از وزارت ارشاد خریداری میکنند؛ خود معاونت فرهنگی وزارت ارشاد؛ سالانه میلیاردها تومان کتاب خریداری کرده و به مراکز ارشاد در استانها؛ مساجد؛ حسینیهها و یا پایگاهها و مراکز فرهنگی دیگر ارسال میکنند) بدیهی است وقتی که بناست عمده فعالیتهای حمایتی از نویسندگان و هنرمندان و روزنامه نگاران بر عهده صندوق حمایت باشد؛ درآمدهای مالی معاونتهای ارشاد از فعالیتهای ادبی و هنری و رسانهای دست اندرکاران عرصههای فوق نیز میبایست به صندوق حمایت از آنان تعلق بگیرد.
ازدیگر منابع درآمدی معاونتهای وزارت ارشاد، کسب درآمد از تولیت نمایشگاههای کتاب و مطبوعات است. همه ساله دهها میلیارد تومان از اجاره غرفههای این نمایشگاهها و فروش وقت سخنرانی به ناشران ودست اندرکاران عرصه نشر، اسپانسریها و تبلیغات و…به معاونتهای مربوطه سرازیر میشود که با واریز این ارقام به صندوق حمایت از نویسندگان و روزنامهنگاران و هنرمندان بسیاری از مشکلات اقتصادی که طی سالیان اخیرصندوق با ان مواجه بوده است (ازقبیل بیمه و وام و..) مرتفع میگردد.
۵- تحت پوشش گرفتن فعالیتهای صنفی و نه سیاسی هنرمندان و روزنامهنگاران و نویسندگان و….از دیگر اقداماتی است که هم جهت انسجام فعالیتهای فرهنگی ارشاد وهم درآمدزایی برای صندوق میتوان انجام داد.
بدیهی است درصورت تحقق این پروژه عظیم؛ صندوق حمایت گسترش یافته و از جهات مختلف میبایست بسط پیدا کند. و چند اداره و معاونتهایی را در درون خود ایجاد کرده که توانایی پاسخگویی به هزاران مخاطب ونیز مشارکت و سرمایهگذاری دربخشهای مختلف را داشته باشد.
امروزه فرهنگ و ادب و هنر و رسانه، علیرغم اینکه بیشترین مخاطب را دربین مردم دارد غریبترین بخش جامعه است. درصورت تحقق این فرآیند و اقدامات غیر شعاری؛ هنر وادبیات ورسانه نیز میتوانند همانند ورزش مخاطبین میلیونی جوان جامعه را جذب خود نمایند.
امروزه فوتبال بعنوان یک رشته ورزشی توانسته است ضمن جذب صدها میلیون مخاطب پیروجوان در اقصی نقاط جهان و ایجاد شور ونشاط و وجد درجوامع؛ به یک صنعت مولد تبدیل شده و با اشتغال زایی برای دهها میلیون نفر در بخشهای مختلف – منبع جامعی برای معیشت و ارتزاق آنان باشد .این فقط یک رشته ورزشی است.
عرصه فرهنگ و ادب و هنر و رسانه کمتر از این رشته ورزشی نیست چرا که هر بخش از هنر یا رسانه یا قلم دهها و صدها زیر مجموعه دارد که هرکدام قادر به جذب طیف وسیعی از آحاد مردم و بویژه جوانان بوده و ضمن تولید وجد و نشاط در جامعه قادر به برپایی دهها وصدها رشته صنعتی است که بستری مناسب برای اشتغال میلیونها نفراست.
اکثریت دست اندرکاران عرصه فرهنگ و ادب و هنر و رسانه ما انسانهای برجسته و فرهیختهای هستند که فارغ ازدغدغهها وزد و بندهای جریان های سیاسی ؛ به کشور و انقلاب و نظامشان عشق می ورزند. شایسته نیست این طیف وسیع فرهیخته و تاثیر گذار یا درگیر معیشت روزمره وعدم اشتغال و یا مشکلات بیمه ودرمان و…بوده و فراموش شوند و جامعه نیزاز تاثیرات مثبت و سازنده حضور آنان محروم بماند. برای حل مشکلات واقعی اهالی فرهنگ وادب وهنر و رسانه باید بدنبال راهکار اساسی بود. بقول ضرب المثل معروف نمیتوان به مردم هر روز ماهی داد بلکه باید تور ماهیگیری داد تا خودشان ماهی بگیرند. اصلا کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صندوقی که برای حمایت از آنان تشکیل شده همین باید باشد.
فعالیتهای فرهنگی و ادبی و هنری و رسانه ای با کثرت تنوع خود قادر است جامعه را از خمودی و رکود خارج وشور ونشاط واشتغال و شکوفایی فرهنگ وادب و هنر را به ارمغان آورد.
باید دلسوز بود. باید خودرا بجای هنرمند و ادیب و فرهیخته و روزنامه نگار گذاشت و درد آنان را فهمید .میتوان ایران اسلامی را با خیل ادبا ، هنرمندان ، فرهیختگان و کارشناسان برجسته رسانههای خود به قطب فرهنگی جهان اسلام تبدیل کرد.
همتی بلند می خواهد تا این مهم تحقق یابد.
منبع: فارس