پروفسور محمدهاشم پسران مدرک لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه سالفورد (انگلستان) دریافت کرد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه کمبریج گرفت. او رئیس دپارتمان تحقیقات اقتصادی بانک مرکزی ایران بوده است. او همچنین استاد اقتصاد و رئیس برنامه اقتصادسنجی کاربردی دانشگاه یوسیالای بوده و در موسسه مطالعات پیشرفته در وین تدریس کرده است. او همچنین در دانشگاههای پنسیلوانیا و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مدرس بوده است.
پسران بنیانگذار نشریه اقتصادسنجی کاربردی، از توسعه دهندگان بسته نرمافزاری اقتصادسنجی مایکروفیت است که از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
در این گزارش ضمن بررسی خلاصهای از مهمترین تحقیقات پروفسور پسران به بررسی دیدگاههای وی درخصوص مدلهای اقتصادسنجی پرداخته میشود.
هاشم پسران، استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و استاد اقتصادسنجی دانشگاه کمبریج که یک اندیشمند برجسته جهانی در سری زمانی و اقتصادسنجی دادههای پنل است، میگوید: همه چیز با یک سوال ساده شروع شد.
پروفسور هاشم پسران که بهدلیل موفقیتهای چشمگیر علمی و سهم بزرگ در بسیاری از تحقیقات انجامشده در دانشکده اقتصاد و تجارت دانشگاه ماستریخت، ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی از این دانشگاه نیز دکترای افتخاری دریافت کرد، گرایشی آشکار به رویکرد کاربردی به اقتصادسنجی دارد.
وی میگوید: «من روشهایی را معرفی کردم که به من کمک میکنند مسائل سخت را حل کنم. به این ترتیب من با اندیشمندان نظری که بر موضوعات انتزاعی تمرکز میکنند، تفاوت دارم. موضوعات انتزاعی که آن گروه اندیشمندان بر آن تمرکز دارند به حل پرسشهای واسطهای و نه لزوما هر پرسش مهم و فوری کمک میکند.»
سوال اصلی برای پروفسور پسران در سال ۱۹۹۸ مطرح شد؛ یعنی دورانی که جهان همچنان از تبعات بحران مالی آسیا که در سال ۱۹۹۷ پدیدار شده بود، رنج میبرد. در آن سال پروفسور پسران بهعنوان مشاور برای اولیور ویمان در آلمان مشغول کار بود و مدیر یک بانک سوالی برای او مطرح کرد: تاثیر یک شوک مالی در ترکیه یا آمریکای لاتین بر سبد وامهای بانک ما چیست؟
پروفسور پسران میگوید: «این سوال نقطه آغاز تحقیقات من درباره مدلسازی جهانی بود و بخش بزرگی از تحقیقات اخیر من از همین سوال بسیار ساده نشات گرفته است. هدف بسیاری از تکنیکهای اقتصادسنجی که به شکلهای مختلف پدید آوردهام، یافتن پاسخ برای این پرسش و دیگر سوالات مشابه است.»
پروفسور پسران معتقد است که اثرات شوکهای مالی و اقتصادی چه از لحاظ فواید و چه زیانها و ریسکها، باید در چارچوب جهانی تحلیل و درک شود و مسائل اقتصادی ملی هم در چارچوب ملی و هم جهانی باید در نظر گرفته شود.
وابستگی متقابل جهانی
در نتیجه، بخشی مهم از تحقیقات کنونی پروفسور پسران به تدوین ابزارهای اقتصادسنجی نظیر GVAR برای مطالعه وابستگی متقابل اقتصادی و مالی جهانی بین کشورها، مناطق، شرکتها یا مصرفکنندگان طی دورههای زمانی مختلف اختصاص دارد. برای مثال از رویکرد GVAR برای شناسایی ویژگیها و اندازهگیری دگرگونیهای بزرگ که از غرب تا آسیا بهویژه چین در حال رخ دادن هستند استفاده شده است. کاربردهای بسیار متنوع دیگری نیز برای این رویکرد وجود دارد که برخی از آنها در یک راهنمای GVAR گردآوری شده و قرار است بهزودی از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد چاپ شود.
پروفسور پسران میگوید: «اکثر مدلهای اقتصادی کنونی مدلهای بسته هستند. چیزی که همواره از دید من عجیب بوده است.»
با این حال چالش تدوین مدلهای جهانی در این واقعیت نهفته است که تغییرات همگی در جاهای گوناگون همزمان رخ نمیدهند: متغیرهای مختلف در بخشهای گوناگون سیستم در زمانهای مختلف تغییر میکنند و سبب میشوند مطالعه کل سیستم پیچیدهتر شود.
او میافزاید: «همچنین تنها کافی نیست مدلی برای ارتباطهای متقابل که در حال شکلگیری هستند تدوین کنیم. ما همچنین باید نحوه تغییر این ارتباطهای متقابل در طول زمان و در نتیجه اقتصاد جهان را تحلیل کنیم و این یک چالش بزرگتر است که تاکنون خیلی به آن توجه نشده است.»
چگونگی اندازهگیری روابط اقتصادی
پروفسور پسران علاقه ویژهای به تحقیقات خود دارد و هنگامیکه دورههای مهم شغلی خود را به یاد میآورد اغلب لبخند میزند. او میگوید: «بسیاری از وقایع کاملا شانسی و اتفاقی رخ داد. من در ایران در شهر شیراز که در جنوب این کشور است، متولد شدم. شهری که به شعرای بزرگ خود نظیر حافظ و سعدی شهرت دارد. در ۱۷ سالگی برای تحصیل در رشته حسابداری در انگلستان یک بورسیه کامل تحصیلی از بانک مرکزی دریافت کردم. هنگامیکه وارد دانشگاه سالفورد که دانشگاهی تازه تاسیس و مدرن بود شدم، هرگز درباره اقتصاد بهعنوان یک رشته تحصیلی چیزی نشنیده بودم، اما تصمیم گرفتم در این رشته بسیار جدید که بهعنوان یک مدرک افتخاری مشترک در اقتصاد، ریاضیات و آمار ارائه میشد وارد شوم. در آن زمان نمیدانستم چه شانسی آوردهام که در جوانی با این حوزههای علمی که اکنون در آنها یک متخصص هستم آشنا شدهام.»
پروفسور پسران پس از اخذ مدرک دکترا در رشته اقتصاد از دانشگاه کمبریج به ایران بازگشت و به استخدام بانک مرکزی درآمد و مدتی بعد به ریاست بخش تحقیقات این نهاد منصوب شد. در این سمت یکی از وظایف او نگارش گزارشی سالانه درباره کل فعالیتهای اقتصادی ایران بود. او میگوید: «این فرصت پدید آمد که به شکلی عمیق درباره اقتصاد ایران به مطالعه بپردازم.»
به عنوان بخشی از وظایف شغلی خود، پسران به لزوم ایجاد زبانی برای اقتصادسنجی در ایران پی برد. او درحالیکه لبخند میزند، میگوید: «در آن دوران اقتصادسنجی حتی در اروپا رشتهای بسیار جدید بود. برخی از عبارتها را که امروزه در ایران بهکار میرود من ابداع کردم، من آنها را بهوجود آوردم.»
در همان دوران اوایل دهه ۱۹۷۰ بود که درخواستی جالبتوجه از پروفسور پسران شد. قیمت نفت چهار برابر شده بود و کشورهای صادرکننده نفت ازجمله ایران درآمدی بسیار بالا داشتند اما قیمت بالای نفت همچنین این کشورها را نگران کاهش احتمالی تقاضا کرده بود. شاه ایران نامهای از پادشاه عربستان دریافت کرده بود که در آن سوالی جالب در حوزه اقتصادسنجی مطرح شده بود: «اهمیت کمی رشد قابل ملاحظه قیمت نفت بر تقاضا برای نفت در کشورهای صنعتی چیست؟» یافتن پاسخ این سوال دقیقا همان هدفی بود که راگنار فریش آن را یکی از اهداف اصلی رشته اقتصادسنجی تعریف کرده بود: چطور روابط اقتصادی را به شکل کمی بیان و اندازهگیری کنیم؟
یک سوال دیگر در حوزه اقتصادسنجی که کشورهای تولیدکننده نفت در آن زمان میپرسیدند این بود: چه میزان از درآمدهای افزایشیافته نفتی باید در داخل مصرف شود و چه میزان باید در خارج و برای نسلهای آینده سرمایهگذاری شود؟ این سوال همچنان برای بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت مطرح است.
پروفسور پسران میگوید: «آن دوران دورانی هیجان انگیز بود. من مطلبی به زبان انگلیسی برای وزیر اقتصاد وقت ایران (دکتر جمشید آموزگار که بعدها در دوران شاه نخستوزیر ایران شد.) نوشتم تا از آن برای سخنرانی در سازمان ملل استفاده کند. موضوع آن «همکاری، نه رویارویی» بود. حضور در مجمع عمومی سازمان ملل تجربهای بسیار ارزشمند بود. من در آن سال تنها ۲۹ سال داشتم.»
قبل از پیروزی انقلاب سال ۱۹۷۹ ایران یکبار دیگر شانس به پروفسور پسران روی آورد و او از دانشگاه کمبریج فرصت مطالعاتی گرفت. او از ایران رفت و در انگلستان به تحقیقات در رشته خود ادامه داد.
در آن زمان اقتصادسنجی به حوزه مهم تحقیقاتی نهتنها در انگلستان بلکه در هلند، کشورهای حوزه اسکاندیناوی و آمریکا تبدیل شده بود. یان تینبرگن هلندی و راگنار فریش نروژی در سال ۱۹۶۹ به خاطر تحقیقات خود در رشته اقتصادسنجی و تدوین نخستین مدل اقتصادسنجی کلان پس از جنگ جهانی اول، در رشته اقتصاد جایزه نوبل گرفته بودند. توسعه مبحث حسابهای ملی (که پیشتر از سوی پروفسور ریچارد استون در دانشگاه کمبریج مطرح شده بود) انگیزه بیشتری برای استفاده از تکنیکهای اقتصادسنجی در سراسر جهان پدید آورد. «جان مینارد کینز در دانشگاه کمبریج، جایی که هواداران زیادی داشت، نفوذی قابل ملاحظه
داشت.
او منتقد دیدگاههای تینبرگن محسوب میشد، اما من موافق نبودم و بهطور مشترک با ران اسمیت در مقالهای با عنوان «کینز درباره تینبرگن» نوشتیم تا ماهیت انتقادات کینز را شفاف کنیم. انتقادهای او کمتر متوجه رویکرد تینبرگن و بیشتر متوجه ابزارهایی بود که در آن زمان مورد استفاده قرار گرفت. شما میتوانید مخالف ابزارهای مورد استفاده در جراحی در گذشته باشید بدون آنکه با خود جراحی مخالفت داشته باشید.»
نقش دانشگاهها
امروزه در جهانی که هر روز جنبههای مختلف آن بیشتر به هم مرتبط میشود و به سرعت در حال تغییرات بزرگ است، ایدهها و تکنیکهای جدید برای تحلیل مجموعههای بزرگ دادهها لازم است. اقتصادهای نوظهور برای درک انواع خاص مجموعه دادهها نظیر دادههای روستای یا دادههای مربوط به اعتبارات مالی خود به مدلهای مجزای اقتصادسنجی نیازمند هستند.
در اقتصادهای غربی، اقتصادسنجها و تحلیلگران مالی در حال ایجاد نرمافزارهایی برای دادههای انبوه نظیر دادههای اسکنر، دادههای اعتبارهای مالی یا دادههای مالی در میانه معاملات روز هستند. پروفسور پسران میگوید: «حجم بالای دادهها به این معنا است که روش قدیمی تحلیل دیگر موثر نیست و ما به ایجاد روشهای خودکار برای تحلیل دادههای موجود نیازمند هستیم. ما در حال حرکت به سمت اقتصاد سنجی زمان واقعی هستیم.»
پسران که نشریه اقتصادسنجی کاربردی را در سال ۱۹۸۶ تاسیس کرد، میگوید: «در نشریه اقتصاد سنجی کاربردی که جزو پنج نشریه معتبر اقتصادسنجی جهان است، ما هر سال ۶۰۰ عضو جدید در حوزههای مختلف اقتصادسنجی کاربردی داریم. بسیار مهم است که تحقیقات چاپ شود، زیرا این تنها راه برای دستیابی به پیشرفت است. هنگامیکه من بهعنوان مشاور برای نهادهای بینالمللی با شرکتهای خصوصی کار میکنم، همواره تلاش میکنم تضمین کنم که میتوانم نتیجه کارهایم را منتشر کنم با آنکه آنها ترجیح میدهند نتیجه کارها را برای خود نگه دارند.»
از دید پروفسور پسران دانشگاهها خدمتی منحصربهفرد در انتشار دانش ارائه میکنند، زیرا هیچ نهاد دیگری این کار را با این گستردگی انجام نمیدهد. یکی دیگر از مزیتهای دانشگاهها بهعنوان نهادهای تحقیقاتی این است که در آنها رویکرد بین رشتهای برای حل مشکلات وجود دارد.
او میگوید: «پرسشها چنان پیچیده شدهاند که برای پاسخ دادن به آنها به مهارتهای متعدد احتیاج است. ما باید بزرگتر فکر کنیم و تیمهایی برای بررسی مشکلات اقتصادی تشکیل دهیم، مشکلاتی که در سطح ملی و جهانی مطرح هستند و باید بر آنها غلبه کرد. اقتصاد سنجی شبیه ریاضیات یا ادبیات نیست، شما نمیتوانید به تنهایی در آن کاری انجام دهید.»
به همین دلیل است که پروفسور پسران بخشی بزرگ از زمان خود را صرف گرفتن کمکهای مالی برای برنامههای تحقیقاتی پس از دکترا و شکل دهی به تیمهای تحقیقاتی میکند.
او میگوید: «خوشبین هستم که با ابزارهایی که هر روز بیشتر در اختیار قرار میگیرند، دسترسی بیش از پیش به دادهها و درکی بهتر از تکنیکهایی که داریم، بتوانیم مشکلاتی را حل کنیم که تاکنون در نظر نگرفته بودیم. خوشبختانه نسلهای جوانتر میتوانند در این مسیر پیشرفت حاصل کنند و پیشرو باشند.»
در جهانی که وابستگیهای متقابل ویژگی مهم آن است، به نظر میرسد پروفسور هاشم پسران به شدت تحت تاثیر شاعر و فیلسوف فارسی زبان سده سیزدهم میلادی سعدی قرار دارد که در شهر شیراز محل تولد پسران میزیست. پسران شعر زیر را که در سردر ورودی ساختمان سازمان ملل در نیویورک نوشته شده، میخواند:
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
منبع:talkinbusiness.net