در سال‌های گذشته رابطه بازرگانی و اقتصادی ایران و چین گسترش قابل ملاحظه‌ای داشته است. بخشی از این روند طبیعی است، چون چین به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور رابطه بازرگانی خود را با بسیاری از کشورها گسترش داده است. در سال ۲۰۰۰ مجموع صادرات و واردات کالا بین آمریکا و چین کمتر از ۱۱۷ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۱۲ این رقم بیش از ۵۳۸ میلیارد دلار و در ۹ماهه نخست سال ۲۰۱۳ بیش از ۴۰۷ میلیارد دلار بوده است. از سوی دیگر تحریم‌ها و تشدید آن علیه ایران موجب شد ایران به دنبال شریک‌های تجاری ای بگردد که حاضر به دور‌زدن تحریم‌ها یا دستکم سختگیر نبودن باشند. در این راستا بی‌گمان چین رتبه نخست را داشته است. ولی باید توجه داشت که چنین رابطه‌ای در مجموع به سود ایران نمی‌توانست باشد.

تردیدی نیست که بازرگانی بین‌المللی به سود هر دو طرف است. ولی این در صورتی است که هر دو کشور بی‌هیچ محدودیتی شریکان تجاری و طرف‌های معامله خود را انتخاب کنند. افزون بر این، دست دو طرف باید باز باشد تا بتوانند شرایط معامله را تا حد امکان با نیازهای خود هماهنگ سازند و سود خود را در داد و ستد تضمین کنند. هرگاه به دلیلی دست یک طرف بسته باشد یا گزینه دیگری نداشته باشد، حکم کلی که بازرگانی بین‌المللی به سود هر دو طرف است الزاماً درست نیست. با وجود تحریم‌ها و تهدیدهای آمریکا، به ویژه پس از محدود شدن دسترسی ایران به شبکه پولی و بانکی بین‌المللی، رابطه با چین یک‌طرفه و به زیان ایران بود. در ظاهر چین وانمود می‌کند که در کنار ایران و در برابر آمریکا ایستاده است. ولی کل تجارت چین و ایران یک دهم بازرگانی کالا بین چین و آمریکا نیست. هیچ آدم عاقلی مشتری به آن بزرگی را به خاطر مشتری کوچک ناراحت نمی‌کند. کاری که چینی‌ها کرده‌اند این است که نفت ایران را که کالایی ارزشمند است خریده‌اند و در برابر اجناس کم‌کیفیت (اگر نگوییم بنجل) خود را به ایران فروخته‌اند. البته در این راه پایین نگه داشتن نرخ ارزهای خارجی با ریختن پول نفت در بازار که تا سال گذشته ادامه داشت به واردات از چین و دیگر کشورها کمک کرده بود. در واقع این یارانه‌ای بود که دولت به تولیدکنندگان خارجی می‌پرداخت و عملاً مانع گسترش صادرات ایران می‌شد. پس از آنکه تحریم‌های بانکی و پولی هم به میان آمد، مشکل ایران بیشتر شد.

اکنون که برخی تحریم‌ها برداشته شده یا سبک‌تر شده‌اند و امید است که در آینده همه تحریم‌ها برداشته شوند، لازم است که ایران در سیاست‌های مربوط به بازرگانی خارجی خود تجدیدنظر کند. این حرف بدان معنی نیست که ایران الزاماً روابط خود را با چین کاهش دهد. بلکه به این معنی است که در هر موردی از جمله واردات، صادرات و سرمایه‌گذاری کشورهای دنیا برای معامله با ایران در یک ردیف هستند و آن که شرایط و کیفیت بهتر و هزینه کمتر داشته باشد البته شریک تجاری و طرف معامله خواهد بود.

اگر چین حاضر به خرید نفت ایران به قیمت‌های جهانی و بدون تخفیف و چون و چرا باشد و اگر پول ایران به دلار و بی‌هیچ محدودیتی منتقل شود، می‌توان انتظار داشت که صادرات ایران به چین ادامه یافته و در آینده رشدی معقول داشته باشد. از آن سو با برداشته شدن تحریم‌ها، ایران می‌تواند کالاهای مورد نیاز خود را با کیفیتی بالاتر و قیمت مناسب از هر کجا بخواهد تهیه کند. بنا بر این تنها دلیل وارد کردن کالا از چین می‌تواند قیمت پایین اجناس چینی باشد. بر این پایه می‌توان برآورد کرد که در چند سال آینده حجم واردات ایران از چین اگر کاهش نیابد، افزایش چندانی نخواهد داشت.

اما بر پایه رفتار چینی‌ها می‌توان گفت که چینی‌ها متوقع آن خواهند بود که ایران آنها را تافته جدا بافته به شمار آورد، با این استدلال که زمانی که ایران تحریم شده بود آنها با ایران تجارت کرده‌اند. این گفتمان به‌ کلی بی‌پایه است. ایران باید در تجارت جهانی با دست باز عمل کند.

در این رهگذر سیاست ایران باید برون‌نگر و بر اساس تشویق صادرات، آزاد کردن نرخ ارز که در بازار تعیین شود و پیوستن به سازمان تجارت جهانی باشد.

منبع: خبرآنلاین


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=33135
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها
رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها
رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها
رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها
رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها
رابطه ایران و چین پس از برداشته شدن تحریم‌ها