در طول ۴ سال گذشته تعداد کثیری تهیه کننده و کارگردان بدون داشتن شرایط حرفه ای برای احراز این شغل وارد عرصه شدند.

فرهاد توحیدی که تجربه بسیاری در زمینه فیلمنامه و امور صنفی سینما دارد مشکل اصلی سینمای ایران را ضعف در تهیه کنندگی می داند و معتقد است دولت باید به عنوان یک کارفرمای بزرگ از سینما دوری کند و فضا برای بخش خصوصی بازتر شود.

فرهاد توحیدی توضیحاتی درباره نظام صنفی سینما داد و گفت که نظر رییس سازمان سینمایی در خصوص پیگیری این طرح مثبت است. وی همچنین از راه اندازی یک شرکت با عنوان «شرکت سهامی تعاونی توسعه سینمای ایران» خبر داد و دلیل کناره گیری اش از انتخابات هیات مدیره خانه سینما را رسیدگی به فعالیت های شخصی و پیگیری امور این شرکت اعلام کرد. توحیدی در ادامه این گفت و گو درباره مشکلات سینمای ایران سخن گفته و در خصوص چگونگی فعالیت بخش خصوصی در حوزه سینما به ارائه راهکارهایی پرداخته است. بخش دوم این گفت و گو در پی می آید:

بسیاری از صاحب نظران حوزه فیلم مشکل اصلی سینمای ایران را فیلمنامه می دانند. آیا واقعا مشکل سینمای ایران فیلمنامه است؟

– ببینید در واقع یکی از مشکلات سینمای ایران فیلمنامه است. گفتن جمله هایی نظیر ما دچار بحران فیلمنامه هستیم یا مشکل فیلمنامه داریم؛ راه حل های ساده ای است برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات دیگر سینما در کشور. به نظر من مشکل عمده ای که بیشتر از فیلمنامه در سینمای ایران به چشم می خورد ضعف در تهیه کنندگی و داشتن تهیه کنندگان خلاق و حرفه ای و تحصیل کرده و صاحب ذوق زیبایی شناسی است. شمار این تهیه کنندگان در سینمای ما بسیار نادر و کم است. اگر تهیه کننده ای از این نوع در کشور ما وجود داشته باشد هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد پروژه ای که باید با هزینه گزافی اجرا شده و از صفر تا صد به نتیجه برسد را بر روی یک زمین سست بنا کند. او می تواند به راحتی فیلم نامه قوی و ضعیف را شناسایی کند و در زمان آغاز پروژه با مقاومت سرسختانه خود سعی می کند تا قوی ترین فیلم نامه را تهیه و به اجرا در آورد. بنابراین جدای از سرمایه در گردش سینمای ایران، اصلی ترین ضعف فقدان تهیه کننده آگاه و حرفه ای است که بتواند مصالح پروژه را تشخیص داده و فیلم نامه مناسبی را انتخاب کند.

در صحبت هایتان به بخش سرمایه اشاره کردید، به نظرم موضوعی که در سال های آینده باید مورد توجه تهیه کنندگان قرار گرفته و حل شود همین مساله سینمای خصوصی و دولتی است. تا زمانی که سینما دولتی است، فقدان یک تهیه کننده حرفه ای حس می شود چرا که اشخاصی که وارد حرفه تولید می شوند اکثرا حقوقی نبوده و صرفا کسانی هستند که از سوی یک موسسه و نهاد دولتی انتخاب شده اند تا بتوانند کارها را روی روال بیاندازند.

مقصود از سرمایه صرفا سرمایه نیست و مقصود از بخش خصوصی نیز صرفا این بخش نبوده است. با توجه به اینکه حدود ۸۰ درصد اقتصاد ایران توسط دولت تامین می شود، متاسفانه دولت موظف است که پول نفت را باز توزیع کند و این قضیه پیکره اقتصاد ما را شدیدا با مشکل مواجه کرده است. وقتی که در بخش دولتی کاری صورت گیرد بحث سود و زیان شخصی در کار نیست، در حالی که در بخش خصوصی نگرانی برای اتلاف سرمایه و هزینه های نا به جا و پرت سرمایه وجود دارد. اگر این مشکل را بتوان در همه بخش های اقتصادی دولت حل کرد و سایه دولت به عنوان یک ابرکارفرما از سر اقتصاد کوتاه شود و بخش دولتی از میان برود، می توان امید داشت که فضا برای سایر بخش ها بیشتر شده و افزایش سرمایه را نیز داشته باشیم.

وقتی صحبت از سرمایه بخش خصوصی و گردش مالی در سینمای ایران می شود مقصود این است که سینمای ملی چگونه محقق می شود و هنرمندان در تولیدات خود چقدر باید از آزادی برخوردار باشند. امسال ۱۲۵ فیلم در سینمای ایران تولید شده بود و ۳۱ فیلم را هیئت داوران برای بخش سودای سیمرغ انتخاب کرد، بیش از ۲۰ فیلم برای بخش اول و دوم و مابقی نیز برای بخش نوع نگاه و … انتخاب شدند. در واقع حدود نیمی از این ۱۲۵ فیلم به جشنواره فیلم فجر راه یافتند. این ۶۰ فیلم اکران شده یک منظره کمابیش روشنی را از آینده اقتصاد سینمای ایران در سال ۹۳ به دست می دهد. به شخصه در این جشنواره ۳۶ فیلم را دیدم و به جرات می گویم بیش از ۵ تا ۶ فیلم در اکران موفق نمی شوند. بقیه همه فیلم هایی هستند که پیشاپیش اکران شکست خورده دارند. فیلم هایی که نمی توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند چه ضرورتی برای ساختشان بوده است. آیا سینما یک هنر شخصی است؟ فیلمی که نشان و امضا شخصی هنرمند را داشته باشد مورد احترام است اما فیلم شخصی فیلمی است که دغدغه های اصلی شخص فیلم ساز است. فیلم باید دغدغه های یک ملت بوده و یا دغدغه های تماشاگرانی که باید هزینه تماشای آن را بپرداند، باشد.

نکته مهم در این میان این است که چگونه این ۱۲۵ فیلم ساخته شدند و چند درصد این سرمایه ها در بخش خصوصی و چند درصد در بخش دولتی فراهم شده است. فیلم های ساخته شده با بودجه های فوق العاده بزرگ در استاندارد سینمای ایران بوده اند اما اینها اشکالاتی داشتند و در حوزه ارتباط با تماشاگر دچار مشکل شدند. بنابراین باید گفت که وقتی ورود سرمایه و سهم بخش خصوصی محترم شمرده شود معنایش این است که سینمای ملی در حال نظم گیری است و دولت اعتباراتش را در این زمینه کنترل شده تخصیص می دهد. سفارش های فیلم هایی که بخش خصوصی اقدام به ساختشان می کند، عملا از مردم گرفته می شوند. بنابراین لازم به ذکر است که سینما هم مثل هر بازار اقتصادی دیگر تابع عرضه و تقاضاست. تمام کشورهایی که در تمام دنیا در عرصه سینما فعالیت دارند بر همین اساس کار می کنند. در واقع مخاطب سنجی، روانشناسی نفوذ بر مخاطب و همینطور سنجش صلاحیت و گرایشات اجتماعی در پذیرش آثار هنری بخشی از این حرفه است. در سینمای آمریکا سالانه بیش از هزار عنوان فیلم اعم از سینمایی و تی وی مووی و انواع دیگر فیلم سینمای فیچر ساخته می شود. از این تعداد شاید درصد کمی نظیر ۲۰ تا ۳۰ عنوان جز آن دسته آثاری باشند که ماندگار می شوند.

همانطور که مشاهده می شود در آنجا نیز با یک صنعتی روبرو هستیم که وظیفه اش سرگرمی است بنابراین باید کالایی تولید شود که هم سلیقه عمومی در آن دیده شود و هم تهیه کننده فیلم درآمد لازم را کسب کرده تا با ارزش افزوده و سود آن بتواند کار بعدی را تولید کند. به این ترتیب روابط در سینمای ایران دموکراتیزه تر خواهد شد. ممیزی در چنین سینمایی کمرنگ تر خواهد شد و وقتی فشار تقاضا در جامعه دیده شود سیاستگذار دولتی باید کنار برود؛ مثلا نمی توان فیلم «عصبانی نیستم» را که در جشنواره حضور داشت و کاندیدای دریافت جایزه نیز شد در سینما نمایش نداد. یک فیلمساز را می توان به آسانی نابود کرد مثلا محسن امیر یوسفی که هر وقت فیلم می سازد، کارش مساله دارمی شود در حالی که بسیار فیلمساز توانا و قادری است که اگر موانع بر سر راهش نبود تاکنون بیش از ۳ فیلم ساخته بود. به این طریق عملا سرمایه ملی نیز تلف می شود. هرچند که زمینه بسط فعالیت بخش خصوصی فراهم تر شود به این معنی است که عقلانیت به وجود آمده سرمایه گذاری بخش خصوصی را تضمین می کند. چنانچه طی ۸ سال گذشته ما شاهد اعلام آمار رشد اقتصادی مثبت معادل ۳٫۲ بودیم، اما در حال حاضر مرد اول اقتصاد کشور از دو درصد رشد منفی اقصادی خبر داده که ممکن است تا پایان سال آینده ۱- و یا ۱+ شود. این یک فاجعه است که کشوری با این منابع عظیم و این حجم از اقتصاد و منابع انسانی متخصص به علت نداشتن مدیر مناسب و سیاست گذاری های نادرست، با این وضعیت اقتصادی مواجه باشد. بنابراین این مشکل زمانی در سینمای ایران حل می شود که در سایر بخش های اقتصادی نیز حل شود. در حال حاضر مشکل ما در همه بخش ها از جمله بخش فرهنگ بحث انحصارها ست، هرچه قدر انحصارها برداشته شوند و به حضور مردم توجه شود، طبیعتا بسیاری از این تبعات منفی که دامن‌گیر سینمای ایران است، از بین می رود.

حضور بخش خصوصی در سینمای ایران چندان موفق نبوده است. یک بانک در یکی از فیلم های معروف سرمایه گذاری می کند و پس از اکران فیلم توقعات نامعقول سرمایه گذار موجب دل زدگی شده و سرمایه گذاری بانک های دیگر با تردید مواجه می شود یا موضوع بابک زنجانی که بخشی از هزینه های سینما را تامین می کند و پس از آن فیلم هایی که این سرمایه را پذیرفته اند با مشکلاتی مواجه می شوند. آیا این بخش خصوصی اعتماد لازم را دارد؟ با توجه به سختی هایی که برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در سینما وجود دارد و همچنین با اشاره به کم بودن در آمد سینما، چطور ممکن است تا این اعتماد سازی صورت گیرد و از این ظرفیت ها استفاده کرد؟

ببینید موقعی این اعتماد به وجود می آید که در همه بخش های اقتصاد به وجود بیاید چراکه ما باید امنیت سرمایه گذاری را تضمین کنیم. وقتی رشد اقتصادی کشور ما منفی دو درصد است به این معنی است که آمار سرمایه گذاری در کشور پائین است به گونه ای که بخش خصوصی ایران نیز حتی حاضر به سرمایه گذاری نیست. حجم نقدینگی موجود در بازار کشور چندین برابر بیشتر از حجم بودجه دولت است. در گذشته این حجم سه برابر حجم بودجه دولت بود که شاید در حال حاضر بزرگی آن بیش از ۵ برابر شده باشد. بنابراین این نقدینگی بودجه کشور را از آن خود می کند و باعث می شود تا توزیع بودجه کفاف همه بخش ها را ندهد. این سرمایه هرجا که سود بیشتری داشته باشد صرف می شود. بنابراین باید راهکاری پیدا کرد تا این سرمایه گذاری به سمت تولید برود و به این طریق امنیت سرمایه گذاری تامین می شود. اقتصاد دانان می گویند که برای راه اندازی امنیت سرمایه گذاری باید از ۲۱ مرکز موافقت بگیرد. در حالی که برای خرید سکه یا مسکن به چنین موافقتی نیاز ندارید. باید مقررات دست و پا گیر را حذف کرد تا امنیت به فضای سرمایه گذاری برگردد. در فضای نا امن است که سرمایه های مشکوک وارد سینما می شود. همانطور که می بینیم عملا سینمای ایران به مکانی برای پول شویی تبدیل شده است. بنابراین در اقتصاد ناسالم است که بخش خصوصی ناسالم نیز ورود می کند. اگر از تجربه های نا موفق و شکست خورده نظیر بانک و بخش خصوصی صحبت می کنیم طبیعی است چرا که هر کاری در ابتدا با اشکالات و خطاهایی مواجه می شود. این حرکات به نظر من راهگشای اقدامات بعدی می شود تا با حذف اشکالات بتوانیم در سرمایه گذاری های آینده موفق عمل کنیم. این در واقع یک آزمون و خطاست که اگر ادامه پیدا کند باعث بهبودی وضعیت و کم شدن خطاها و قاعده مند شدن فعالیت ها و متکی شدن به تجربه و سنت می شود. اینها مواردی است که در شرایط سالم اقتصادی اتفاق می افتد نه در شرایط ناسالم چراکه این شرایط ناسالم رابطه تنگاتنگی با استانداردهای تولید و ممیزی، رعایت آزادی بیان، رعایت اصول قانون اساسی و رعایت اصول شهروندی دارد.

با وجود این مسائل اگر مدیریت سینما بر عهده خود سینماگران اداره شود آیا این مشکلات برطرف می شود یا خیر؟

لزوما وجود یک سینماگر به عنوان مدیر نمی تواند موفقیت ملی را در این عرصه تضمین کند. در طی همین هشت سال گذشته یک سینماگر مدیریت سینما را به عهده داشت، اما این مدیر با تمام احترامی که برایش قائل بودم شخصی بود که کار خودش را هم درست مدیریت نکرده بود. مرحوم سیف ا… داد که مدیریت سینما را بر عهده داشت، بسیار شخص قابلی بود اما او هم نتوانست در این موقعیت مقاومت کند. مدیری که برای مدیریت سینما می آید باید کسی باشد که شایستگی این کار را داشته باشد ، هم مدیر سیاسی بوده، هم جامعه شناس خوبی باشد، اما ممکن است تمام این ویژگی ها در یک فرد نباشد بنابراین اگر این فرد مدیر خوبی باشد با گرفتن مشاورهای خوب می تواند فعالیت های مناسبی انجام دهد. مسائل سینمای ایران مسائل پیچیده ای است چنانچه در هفته های گذشته سریالی پخش شده و یک شورش اجتماعی در گوشه ای راه افتاده است. همچنین در جشنواره فیلمی در مورد معارف دینی ساخته شده و مداحان اعتراض کردند. بنابراین با وجود این مسائل حساس، آدمی باید در این فضا مدیریت کند که چند جنبه ای باشد و بتواند با گرفتن مشاوران با زکاوت صحنه را مدیریت کند. اگر همبستگی، همدلی و یک صدایی بین هنرمندان وجود نداشت مطمئن باشید خانه سینما راه اندازی نمی شد. به نظرم امروزه این روابط در سینمای ایران چشمگیرتر شده و فهم ارزش همکاری متقابل و فهم حمایت از همدیگر بیشتر شده است. در جشنواره امسال نیز این صمیمیت و پیشرفت و بزرگ شدن سینما دیده شد و نشانگر این بود که خود آگاهی در میان سینماگران افزایش یافته است.

با توجه به صحبت های آقای ایوبی در مدت زمان روی کار آمدنشان درباره مصلحت سینما شما این مصلحت را چگونه تعریف می کنید؟

مصلحت سینمای ما همانطور که قبلا اشاره کردم این است که دولت به عنوان یک کارفرمای بزرگ از سینما دوری کند. به نظرم این اولین چیزی است که مصلحت سینمای ایران است و دعواهای حیدری-نعمتی را کاهش می دهد. بررسی آسیب های وارده در یک دهه گذشته به سینمای ایران، دومین مصلحت سینمای ایران است. باید ببینیم این آسیب ها ناشی از چیست چراکه بخشی از این آسیب ها ناشی از عدم امنیت شغلی است، بخشی نیز نا آزمودگی افراد فعال در سینما است. یکی دیگر از مصلحت های سینمای ایران این است که به استانداردهای جهانی در زمینه هر نفر یک صندلی نزدیک شود. ما در زمان پیش از انقلاب ۴۰۰ سالن سینمایی داشتیم، در حال حاضر بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال هنوز به این تعداد سالن نرسیدیم. تا آنجایی که بنده مطلع هستم یک هزار و ۱۰۰ شهر ایران فاقد سینما هستند. اگر سالن های سینما به اندازه کافی ساخته شود و تعداد صندلی ها به استانداردهای جهانی نزدیک شود، باید امنیت سرمایه گذاری را در سینمای ایران تامین کنیم. به این ترتیب باید برای ممیزی فکرهای تازه کنیم و دایره موضوعات سینمای ایران را گسترش دهیم و اجازه دهیم تا سینمای ایران رشد کند. بنابراین ما باید با هم وفاق کنیم تا به این اهداف دست یابیم هرچند که ممکن است اینها تا یک سال آینده محقق نشود اما مهم این است که می دانیم برنامه ای مدنظر داریم و در حال حرکت به سوی یک نقطه هستیم. سینمای ایران فاقذ استراتژی است و مصلحت آن ایجاب می کند تا یک استراتژی برای آن اندیشیده شود.

در برنامه هفت شما آماری را اعلام کردید مبنی بر اینکه ۷۰ درصد عوامل فیلم هایی که در جشنواره حضور داشتند عضو خانه سینما نبودند، این موضوع چقدر می تواند خطرناک باشد؟ اگر از این بعد به آن نگاه کنیم که یک تعدادی آدم وارد سینما شدند که حرفه ای نبودند و چطور باید اینها را از سینما بیرون کرد؟

ببینید این موضوع بسیار مهمی است چراکه اگر در بقیه عرصه ها نگاه کنیم مثلا در سازمان نظام پزشکی می بینیم که اگر به پزشکانی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند اجازه طبابت داده نشود و شماره نظام پزشکی به آنها داده نشود اجازه طبابت ندارند. هر پزشکی در ایران باید شماره نظام پزشکی داشته باشد. این تشکل های صنفی هستند که می توانند صلاحیت های حرفه ای را تائید کنند و تنها مدرک دانشگاهی ملاک نیست. در سینما نیز اگر همین روند اجرایی شود بسیار مثمر ثمر خواهد بود. بنابراین ما خواستاریم تا با برقراری سازمان نظام سینمایی بتوانیم فعالیت حرفه ای در عرصه سینما را تامین کرده و امنیت شغلی را تضمین کنیم. از طرفی می توانیم به استاندارد خدمات نیز دست یابیم. در طول ۴ سال گذشته تعداد کثیری تهیه کننده و کارگردان بدون داشتن شرایط حرفه ای برای احراز این شغل وارد عرصه شدند. در صورتی که باید مثل گذشته صلاحیت کار از مراکز حرفه ای که همان کانون کارگردانان سینمای ایران و یا تهیه کنندگان است، گرفته شود. به این ترتیب در این کانون باید صلاحیت افراد فعال در عرصه سینما تایید شود.
منبع: پیام نو


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=31474
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است
سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است
سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است
سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است
سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است
سینمای ایران به مکان پولشویی تبدیل شده است