سیدجواد سیدپور*: رئیس بازرسی کل کشور ناصر سراج در همایشی همین دیروز مستند به تحقیقی گفت: «یکی از مدیران استانی بدون حتی یک ساعت ماموریت، ۱۲ میلیارد تومان حق ماموریت و ۵۳۰ میلیون تومان پول غذا دریافت کرده است!» آدمی شگفت‌زده می‌شود از این همه هوش موش عده‌ای در ساختن و پرداختن راه‌های جدید برای حرام خوری! تو گویی اصلا پروای هیچ‌کس و هیچ چیز را نمی‌کنند و نه از خدا می‌ترسند و نه از بنده خدا و آنچنان نفس را در بازار مکاره می‌تازانند که گویی اصلا از پس امروز فردایی نیست!

روزی داستایوفسکی می‌گفت: «اگرخدا نباشد همه چیز مجاز است» برای این عده انگار واقعا خدایی درکار نیست چه اگر می‌بود و اگر خدا با تمام عظمتش بر زندگی او سایه انداخته بود چطور به خودش اجازه می‌دادکه چنان لقمه‌های حرامی رااز کیسه بیت‌المال در دهان خود فرو برد و برای غذایش ۵۳۰میلیون تومان بگیرد؟ مگر لقمه‌ای چند حساب شده است!؟ البته شکمی که به مال حرام عادت بکند حتما سیری ناپذیر است. صورت این آقای مدیر دیدنی است وقتی که برای ماموریت‌هایش (که البته لطف کرده و نرفته است و اگر می‌رفت چه هزینه‌ای را بر دست ملت می‌گذاشت) نامه می‌نوشته است.

پرسش این است که «آقای مدیر» در جمهوری اسلامی دانه‌های برنجش را با ملت چند حساب کرده است ؟ واقعا اگر ایشان برای این ماموریت‌ها در کاخ‌های میلیاردرهای جهان بستنی طلا هم می‌خورد، باز این همه هزینه نمی‌شد. مگر ایشان چه تصوری داشتند از ماموریت و مگر قرار بوده است در کجای عالم با چه وسیله حمل و نقلی سفر کنند که این همه هزینه خوراکش را برای ملت فاکتور کرده‌اند. درآمد طبقه متوسط این سرزمین چقدر است که هزینه سفر اصلاح امورشان ۱۲میلیارد تومان می‌شود ؟ سفره این ملت با چه تزیین شده که هزینه سفره سفر آقای مدیراین همه پای مردم نوشته می‌شود؟ آنچه اما تاسف بار است و درمیان هجوم هولناک و کابوس وار این ارقام شکل پرسش به خود می‌گیرد این است که آقای مدیر با خودش چه فکر کرده است؛ به نظر می‌رسد ایشان تصور می‌کرده (البته اگرآقای مدیر خدا را شاهد بر امورش می‌دید شاید کار به اینجا نمی‌رسید) فردا که از مسئولیت خلع ید شود دنیا به پایان می‌رسد؛ ایشان به سیستمی کلنگی فکر می‌کرده و توجه داشته که «اگر من نیستم جهان نباشد» و تا آنجا که می‌شود ناحقم (چون هیچ‌گونه نمی‌شود تصور کرد ایشان به‌حق معتقد بوده) را بردارم و بروم.

مسئله دیگر این است که آقای مدیر برای کارهای غیرماموریتی خود چگونه برای خود و خویشاوندان فاکتور می‌کرده است. کسی که این رقم بی‌اخلاقی را در یک قلم پرونده‌اش دارد باید به حسابش رسید که چند نفر از خانواده و خاندانش را به سیستم وارد کرده و برای آنها چه حقوق‌هایی در نظر گرفته است. باید اطراف و اکناف و ساختمان و ملک و…ایشان بررسی شود. کسی که به نظر هیچ اعتقادی به هیچ سیستمی نداشته است و به باورش این بوده که با پایان کارش همه چیز نابود خواهد شد چه توشه‌ها برای آینده فرزندانش در اطراف و اکناف کنار گذاشته است.

احتمالا آقای مدیر خودش را جزو دانه‌درشت‌ها محاسبه کرده که هرگز به حسابشان رسیدگی نخواهد شد، وگرنه چرا این آقای مدیر هیچ ترسی از سیستم نظارتی نداشته است و فضا را آنقدر باز می‌دیده که می‌تواند هر کاری که دلش خواست بکند. البته وقتی کسی از خدا نترسدایضا ترسی از سیستم نظارتی و قانون هم نخواهد داشت.اخلاق را باید از مدیران شروع کنیم؛ خدا را و آخرت را باید یاد آنها آورد،حساب و کتاب قیامت،روز جزا،روز باز پسین،روزی که به‌حق الناس رسیدگی خواهد شد…انگار مدیران ما از چین و ماچین آمده‌اند که خبری از حق و حقیقت ندارند که اینگونه «غارتی- غنیمتی» دستی گشاده در بیت‌المال دارندو آنچنان می‌تازند که انگشت حیرت بایدگزید!

«ساقیا هشیار کن مستان پشت میز را»!

منبع: تهران‌امروز


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=30799
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟
آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟
آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟
آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟
آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟
آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟