حمیدرضا آریانپور*: مجمع جهانی اقتصاد بار دیگر شمار زیادی از سیاستمداران، اقتصاددانان و ثروتمندان را در داووس سویس گرد هم آورد تا باز هیچ نتیجه ملموسی دستگیر اقتصاد جهان نشود، مبارزه با فقر پیشکش. این ستون هنگامی نوشته میشود که آغازین ساعات این نشست است و شما وقتی آن را میخوانید که واپسین دقایق آن سپری شده است. اما به احتمال ۹۹/۹۹ درصد، داووس ۲۰۱۴ هم به روال همه این سالها نتیجهیی نداشته است. البته که مقامات گفتوگو میکنند و در مذاکرات دو یا چند جانبه از همکاری میگویند، البته که هنرمندان و فعالان اجتماعی و محیط زیست برای برنامههای انساندوستانهشان تقلا میکنند اما تاکنون کدام نشست داووس نتیجهیی همسنگ توجهی که رسانهها به زرق و برق آن میکنند داشته است؟روند حاضر فریاد بنیانگذار آن را هم بلند کرده است. کلاوس شوایب هم حالا از این میگوید که «جامعه اقتصاد باید در جهت نفع عمومی حرکت کند… کاپیتالیسم امروزه باید در بنیان با مسوولیت عمیق اجتماعی ترکیب شود، با توجه به کسانی که جا گذاشته شدهاند.» ساز و کار نشست اما انگار به هیچ روی حامی چنین ایدههایی نیست. شرکتها برای آنکه «شریک استراتژیک» مجمع شوند ۵۵۰ هزار دلار میپردازند، تا در عوض در میزگردها نماینده بیشتری داشته باشند و پوشش رسانهیی بیشتری دریافت کنند. شرکای صنعتی حدود نیمی از این مبلغ را میپردازند و به نتایجش قانع هستند. اینها درآمدی ۲۰۰ میلیون دلاری برای داووس فراهم میکند. به این مبلغ باید کمکهای حامیان مالی را هم افزود. نتیجه اینها ولی چیست؟ مجمعی که با استفاده از نام به دنبال کسب درآمد است و متمولانی که برای دیده شدن هزینه میکنند مگر در اندیشه مردم و آسیبپذیری اجتماعی آنها از نوسان اقتصاد میمانند؟ منظور این نیست که هر کس پا به داووس میگذارد هر چیزی جز پول را نادیده گذاشته است. شمار زیادی از حاضران دغدغههای ارزشمندی دارند. برای مردم خود یا برای بشریت. اما جریان این کنفرانس اصولا به گونهیی نیست که منجر به یافتن راهحلهای موثر برای دردهای انسانی یا حتی مشکلات نظام اقتصاد جهان شود. این را در امتناع شخصیتهای متعدد از شرکت در این مجمع میتوان دید. بوریس جانسون، شهردار لندن یک بار در داووس شرکت کرد فقط برای آنکه بگوید مجمع جهانی اقتصاد «منظومهیی از اشخاصی است که درگیر عیاشیهای مداحانه متقابلند.» جانسون شخصیتی دست راستی است وگرنه گفتههای بیشمار از چپها برای نقل موجود است. و مگر در میهمانیهای مجللی که هر فرد برای حضور در آنها دست کم ۷۰ هزار دلار باید خرج کند بحثی جدی درباره «نابرابری اقتصادی» در خواهد گرفت؟! به قول اد میلیبند، در آستانه مجمع دو سال پیش، باید دید چه کسانی مالیات بیشتری میدهند، کسانی که غذا را میخورند یا آنهایی که آن را سرو میکنند. همان کسانی که به قول اندرو راس سورکین در مقاله هفته گذشتهاش در نیویورک تایمز هرگز دعوتنامهیی برای داووس دریافت نخواهند کرد. محمد العریان، رییس پیمکو از بزرگترین سرمایهگذاران اوراق قرضه در جهان که چندین سال است به داووس نمیرود در پاسخ به ایمیل سورکین نوشته است که «در طول سالها، و در متن دنیایی که به گونه فزایندهیی آشفته و بیثبات است، داووس تاثیر چندانی ندارد.» این عدم حضور برخی چهرههای برجسته هم به ناکارآمدی نشست میافزاید و رسیدن به تصمیمهای اثرگذار را دشوارتر میکند. حالا با چنان سابقهیی داووس ۲۰۱۴ خیال «شکلدهی دوباره به جهان» و رسیدن به «نتایجی برای جامعه، سیاست و تجارت» دارد. به این ترتیب خبر مهم داووس این است که خبر مهمی نیست. اخبار واقعا مهم اقتصادی برای مرور ولی در روزهای گذشته کم نبودند. صندوق بینالمللی پول هفته گذشته برای نخستینبار ظرف دو سال پیشبینی خود را از رشد اقتصاد جهان افزایش داد، با این هشدار که اقتصادهای پیشرفته هنوز از ظرفیت کامل خود بهره نمیبرند. به علاوه اینکه خطر رکود هنوز کاملا از بین نرفته است. خبر مهم دیگر در روزهای گذشته اعلام اصلاحات اقتصادی دولت فرانسه بود؛ خبری که در سایه رسوایی فرانسوا اولاند قرار گرفت. دولت سوسیالیست تاکنون در سامان بخشیدن به میراث نابسامان سارکوزی ناموفق بوده و تغییرات تازه مهم هستند. بدگویی از داووس جایی برای بررسی این تغییرات نگذاشت. در هفتههای آینده موثر بودن یا نبودن اصلاحات اقتصادی دولت اولاند را بررسی خواهیم کرد و اما آخرین خبر مهم اقتصادی روزهای گذشته اعلام رقم رشد چین در سال ۲۰۱۳ میلادی است. رشد ۷/۷ درصدی غول اقتصاد جهان بسیار کمتر از رشدهای دو رقمی گذشته اما اندکی بالاتر از پیشبینیها بود. چرایی و چگونگی رسیدن به این رقم و تاثیرات آن بر اقتصاد چین را هم در ستونهای آینده واکاوی خواهیم کرد. و تلخی داووس همین است که در سه روز برگزاری سالانه آن نه آموزهیی تئوری و نه راهکاری عملی برون نمیآید، نه برای مشکلات نهادهای جهانی مانند صندوق پول، نه برای کشورهایی مانند فرانسه که گرفتار رکود و ریاضت هستند، نه برای کشورهایی مانند چین که برای اقتصاد مصرف محور دست و پا میزنند. هر آنچه هست از دروس آکادمیک است و تجربههای دولتها و شرکتها، نه از مجمعی که به قول نویسنده نیویورک تایمز برای یک درصد از آن یک درصد است.
*رییس هیاتمدیره بورس کالا
منبع: اعتماد