محمد صالحی*: در میان دولت های بعد از جنگ تحمیلی ، دولت اول هاشمی رفسنجانی که بین سال های ۶۸ تا ۷۶ زمام امور را به دست داشت. به لحاظ تحصیلاتی، بیشترین ارتباط را با اقتصاد دارند. تمام این افراد دارای مدارک مرتبط با عالی در زمینه اقتصاد هستند. در مقابل دولت دوم محمود احمدی نژاد، بین سال های ۸۸ تا ۹۲، محمود احمدی نژاد در تیم اقتصادی خود تنها از شمس الدین حسینی به عنوان کسی که مدرک مرتبط با اقتصاد دارد استفاده کرد. بنابراین تیم دوم احمدی نژاد به این دلیل که دربین مثلث اقتصادی تنها از یک نیرو که تحصیلات اقتصادی دارد استفاده کرده است، ضعیف ترین تیم اقتصادی را رد دولت های بعد از جنگ در کابینه داشته است. بی تردید به هر میزان که دولتمردان و اعضای کابینه دولت تحصیلات مرتبط با فعالیت خود داشته باشند، می توانند تا بهتر به انجام وظیفه در حوزه تحت سرپرستی خود بپردازد.

 

دولت هاشمی، حضور تکنوکرات ها در اقتصاد

دولت اول هاشمی رفسنجانی، که از سال ۶۸ تا ۷۲ زمام امور کشور را در دست داشت. اولین دولت بعد از جنگ محسوب می شود. هاشمی رفسنجانی که تا پیش از این در مناصب مختلف به کار مشغول بود. برای اولین بار در قامت رییس جمهور مسئول تشکیل اولین کابینه بعد از جنگ بود. وی مثلث اقتصادی کابینه را به این صورت چید: برای وزارت اقتصاد و دارایی، مرحوم محسن نوربخش، بانک مرکزی محمد حسین عادلی و برای سازمان برنامه و بودجه از مسعود روغنی زنجانی بهره گرفت. هر سه این افراد در زمینه اقتصاد دارای تحصیلات عالی بودند. نکته ای که در این بین حائز اهمیت است این که در بین این فرد، محمد حسین عادلی به عنوان رییس بانک مرکزی بیشتر از منظر سیاست خارجی به مسائل اقتصادی نگاه می کرد. حضور این افراد در راس هرم اقتصادی کشوری با توجه به تفکرات هاشمی رفسنجانی در اداره کشور و همچنین عقبه ای که این افراد داشته اند، به حضور تکنو کرات ها در صحنه اقتصادی کشور تعبیر شد. نکته ای که در باره دولت اول هاشمی رفسنجانی می توان به آن اشاره کرد این است که از آنجایی که این دولت اولین دولت بعد از جنگ را محسوب می شود، ناگزیر می بایست توجه ویژه ای به خرابی های بعد از جنگ داشته باشد. بنابراین در این دولت سهم بودجه عمرانی در لایحه بودجه سنواتی کشور بسیار پررنگ بود.

هاشمی رفسنجانی توانست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۲ بار دیگر گوی سبقت را برباید و برای دومین بار به عنوان رییس جمهور در نظام جمهوری اسلامی قسم یاد کند. در دولت دوم هاشمی که مصادف بود با مجلس چهارم، از بین سه عضو تیم اقتصادی دولت، نمایندگان مجلس چهارم دیگر به مرحوم نوربخش اعتماد نکردند و به وی رای اعتماد ندادند، این اقدام سبب شد تا مرتضی محمدخان به جای مرحوم نوربخش به عنوان وزیر اقتصاد در دولت دوم هاشمی مشغول به کار شود.

هاشمی برای بانک مرکزی بعد از پایان دوره عادلی که یکسال آخر آن در دولت دوم هاشمی قرار داشت، از مرحوم نوربخش استفاده کرد. برای پست ریاست بر سازمان برنامه هم از حمید میرزاده استفاده کرد که اکنون بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد تکیه زده است. در تیم اقتصادی دولت دوم هاشمی، محمد خان و نوربخش دارای تحصیلات مرتبط بودند اما میرزاده یک مهندس پلیمر بود و تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد نداشت. بنابراین می توان گفت تیم اقتصادی کابینه اول هاشمی، اقتصادی تر از تیم دوم بود.

نکته قابل توجه در مورد دولت هاشمی رفسنجانی این بود که در دولت وی، اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب انجام گرفت. از جمله اقدامات دیگر این دولت مورد متوجه بودن سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار بود.

 

دوره خاتمی، تجربه رشد اقتصادی ۶ درصد

در انتخابات ۷۶ بر خلاف پیش بینی ها محمد خاتمی توانست پیروز انتخابات ریاست جمهوری باشد. دولت‌ خاتمی شعار اصلی را توسعه سیاسی و تقویت نهادهای مدنی انتخاب کرده بود.

خاتمی در تیم اقتصادی خود از حسین نمازی در قامت وزیر اقتصاد و دارایی، مرحوم نوربخش در بانک مرکزی و محمد علی نجفی در سازمان برنامه و بودجه بهره جست. در بین این افراد تنها رییس سازمان برنامه و بودجه تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد نداشت. وزیر اقتصاد دولت اول خاتمی، دارای تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد بود. وی بیشتر در زمینه اقتصاد اسلامی مطالعه کرده است. نمازی در شش کابینه وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران بوده است. او در دولت‌های محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، کابینۀ موقت محمدرضا مهدوی کنی، دولت اول میرحسین موسوی و دولت اول محمد خاتمی وزیر بود. در حالی که همان طور که اشاره شد نجفی تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد نداشت. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته ریاضی، ازموسسه فناوری ماساچوست است. در سال ۷۹ یعنی سال پایانی دولت خاتمی، محمدرضا عارف، که تا پیش از این به عنوان وزیر پست، تلگراف و تلفن در کابینه دولت هفتم حضور داشت، جای محمدعلی نجفی را در سازمان برنامه و بودجه گرفت. اما نکته ای که در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که در دولت اول خاتمی، با این که درآمد های نفتی به شدت کاهش یافته بود و دولت از این بابت با مشکلات روبرو شد، اما اقتصاد کشور با رشد ۶ درصدی همراه بود.

محمد خاتمی در سال ۸۰ با پیروزی در انتخابات یکبار دیگر سکان هدایت کشور را در دست گرفت. طهماسب مظاهری وزیر اقتصاد و دارایی، ستاری فر رییس سازمان برنامه و بودجه و مرحوم محسن نوربخش، رییس کل بانک مرکزی بود. در این دوره هر سه عضو تیم اقتصادی دولت تعویض شدند. در سال ۸۲، به علت فوت مرحوم نوربخش، ابراهیم شیبانی ریاست کل بانک مرکزی را برعهده گرفت. طهماسب مظاهری در سال ۸۳ جای خود را به صفدر حسینی داد. در سال ۸۳ یک تغییر دیگرهم در تیم اقتصادی خاتمی اتفاق افتاد. برادران شرکاء جای محمد ستاری فر را در سازمان برنامه و بودجه گرفت. مدارک اعضای تیم اقتصادی دولت دوم خاتمی به شرح زیر است.

طهماسب مظاهری، دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته عمران است. وی دکترای مدیریت دارد. بنابراین دومین وزیر اقتصاد دولت خاتمی، برخلاف وزرای پیشین دارای مدرک مرتبط با اقتصاد نبوده است. صفر حسینی، که جای طهماسب مظاهری را گرفت، دارای مدرک دکتری در زمینه اقتصاد کشاورزی است. حسینی مدرک خود را از دانشگاه ساسکاچوان دریافت کرده بود. وی نیز پیش ازاینکه در قامت وزیر امور اقتصاد و دارایی دولت هشتم را همراهی کند، مانند عارف در دولت دوم خاتمی وزیر بود. حسینی در دولت دوم خاتمی وزیر کار و امور اجتماعی بوده است. محمد ستاری فر، رییس سازمان برنامه و بودجه در دولت دوم خاتمی، تحصیل کرده در رشته اقتصاد با گرایش برنامه ریزی و توسعه از امریکا بوده است. ابراهیم شیبانی، رییس کل بانک مرکزی دارای دکتری اقتصاد از دانشگاه ایندیانای ایلات متحده است. برادران شرکاء که جای ستاری فر گرفت. برادران شرکاء دارای مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه فلوریدای آمریکا است. در دولت دوم خاتمی شاهد هستیم که اعضای تیم اقتصادی بیشتر مدرک تحصیلی خود را از ایالات متحده اخذ کرده اند. در تیم دوم خاتمی طهماسب مظاهری اولین وزیر اقتصاد و دارایی در دولت های بعد از جنگ بود که تحصیلات مرتبط با وزرات خود نداشت.

 

احمدی نژاد، سردرگم در ترکیب تیم اقتصادی

در سال ۸۴ اتفاق عجیبی در صحنه سیاسی کشور اتفاق افتاد. احمدی نژاد گمنام توانست در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم رقیب قدرتمند خود، یعنی هاشمی رفسنجانی را شکست دهد و به عنوان رییس جمهور کشور انتخاب شود. در تیم اولیه اقتصادی احمدی نژاد، تنها رییس کل بانک مرکزی تا حدودی شناخته شده بود.

وزرای اقتصاد و دارایی و رییس سازمان برنامه و بودجه چندان شناخته شده نبودند. احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری خود تجربه سه رییس کل بانک مرکزی را از سر گذراند. احمدی نژاد با ابراهیم شیبانی کار را شروع کرد. درسال ۸۶ طهماسب مظاهری جای وی را گرفت. ولی مظاهری هم چندان دوام نیاورد و در سال ۸۷ جای خود را به هم نام رییس جمهور یعنی، محمود بهمنی داد. در مورد تغییر طهماسب مظاهری آنچه در سطح رسانه ها مطرح شد این بود که رییس کل بانک مرکزی به دلیل اختلاف هایی که با وزیر کار بر سر پرداخت وام بنگاههای زود بازده پیدا کرده بود و رییس دولت هم از جهرمی حمایت کرده بود، ترجیح داد تا ساختمان شیشه ای بانک مرکزی را در خیابان میرداماد ترک کند.

در وزارت اقتصاد و دارایی ابتدا احمدی نژاد، سکان هدایت این وزارت خانه را به داوود دانش جعفری سپرد. ولی در سال پایانی، شمس الدین حسینی جای وی را گرفت.

از آنجایی که محمود احمدی نژاد به سازمان برنامه اعتقادی نداشت، در صدد حذف آن برآمد و آن را تبدیل به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور کرد. فرهاد رهبر بعد از این اتفاق، جای خود را به محمود برقعی داد. البته وی هم جای خود را به ابراهیم عزیزی داد.

در میان افراد جدید راه یافته به کابینه، داوود دانش جعفری، فرهاد رهبر و شمس الدین حسینی دارای تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد بودند. اما محمود بهمنی تحصیلات در زمینه بانکداری داشت. محمد برقعی هم مهندس مکانیک بود. ابراهیم عزیزی هم اصلا حقوقدان بود. وی پیش از معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور، عضو حقوقدان های شورای نگهبان بود.

احمدی نژاد در جنجالی ترین انتخابات بعد از انقلاب، توانست تا سکان هدایت کشور را بار دیگر به دست بگیرد.

تیم اقتصادی که احمدی نژاد در دور دوم خود از آن ها بهره جست، عبارتند از: شمس الدین حسینی در مقام وزیر اقتصاد و دارایی، محمود بهمنی در مقام رییس کل بانک مرکزی.

معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور را ابراهیم عزیزی و بهروز مرادی برعهد داشتند. بهروز مرادی دارای مدرک دکتری در زمینه مدیریت دولتی است.

این دوره به نسبت دوره اول احمدی نژاد شاهد تغییرات کمتری بودیم. اما در مجموع در دولت احمدی نژاد، تغییرات گسترده ای در تیم اقتصادی دولت انجام گرفت. این تغییرات گسترده در کنار حذف سازمان مدیریت و استفاده از نیروهایی که تحصیلات مرتبط با اقتصاد نداشتند و همچنین تحریم های اقتصادی وضعیت بحرانی را در اقتصاد کشور ایجاد کرد. نکته ای که در این دوره می توان به آن اشاره کرد این است که رییس کل بانک مرکزی در دولت احمدی نژاد چندان اختیاری از خود نداشت و بیشتر تابع دستورات رییس دولت دهم بود. این عدم استقلال بانک مرکزی سبب شد تا مشکلاتی از قبیل نوسانات نرخ ارز، سفته بازی در بازار سکه و همچنین تزریق منابع عظیمی از بانک مرکزی به طرح مسکن مهر شد.

 

روحانی، در اندیشه احیای سازمان برنامه و بودجه

بعد از احمدی نژاد، روحانی به عنوان هفتمین رییس جمهور در نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.

روحانی که با شعار تشکیل دولت تدبیر و امید، توانست پیورز میدان انتخابات شود.

علی طیب نیا را به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی به مجلس معرفی کرد. وی در بین وزرای معرفی شده به مجلس توانست بالاترین رای اعتماد را از مجلس نهم اخذ کند. همچنین وی اولین کارت زرد را از مجلس نهم دریافت کرد. که بعد از دریافت این کارت اعلام کرد تا از سمت خود استعفا خواهد داد.

رییس کل بانک مرکزی در دولت تدبیرو امید بر عهده ولی الله سیف گذاشته شد. وی پیش از این ، مدیر عامل کارآفرین، ملت، صادرات ایران، سپه، ملی ایران بود.

معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور هم در دولت یازدهم به محمد باقر نوبخت رسید.

در میان این سه نفر تنها ولی الله سیف تحصیلات در زمینه اقتصادی ندارد. وی دارای مدرک دکتری حسابداری و مدیریت مالی است.

از نکات قابل تامل در دولت یازدهم این است که به دنبال مصوبه مجلس مبنی بر احیای سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور، دولت روحانی هم بی میل نیست تا هرچه زودتر این سازمان را احیا کند. بی شک احیای این سازمان می تواند کمک شایانی به اقتصاد کشور در شرایط فعلی بکند. تا اینجایی کار دولت یازدهم نشان داده است که تیم اقتصادی کابینه از یک هماهنگی خوب برخوردار هستند.

انتهای پیام

 


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=26358
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ
مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ
مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ
مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ
مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ
مقایسه سواد اقتصادی دولت های پس از جنگ