غلامحسین دوانی*: اقتصاد ایران در تنگناهای سختی قرار گرفته است. در طول سالیان گذشته بازار ایران چنین فشاری را متحمل نشده و بازار ارز با وجود آرامش نگران توفان است. اطلاعات رسمی و غیررسمی حکایت از فعالیت صرافان مجاز، غیرمجاز و شبکه‌هایی هستند که عملا کنترل بازار ارز را از داخل و خارج کشور برعهده گرفته‌اند. در ایران از دهه ۸۰ تاکنون گرفتار دو نظریه اقتصادی بوده که تضارب آرای این دو نظریه گرهگاه اقتصاد کشور شده است. عده‌‌ای از اقتصاددانان بر این باورند که بدون «دست نامریی» (دخالت و نظارت دولت) توسعه اقتصادی سرابی بیش نیست و عده‌ای نیز بر این باور هستند که دست نامریی (بازارها) به خودی خود در یک فرآیند به اصطلاح رقابتی کشور را وارد فاز توسعه می‌کنند. هر دو نظریه متاسفانه به مهم‌ترین نکته کلیدی اقتصادهای توسعه‌ای که همانا نوآوری و پیشرفت‌های فنی است، کمتر توجه کرده‌اند. لذا باوجود دسترسی به رشدهای ۵ الی ۷‌درصدی در برخی سال‌ها هنوز مردم ایران‌زمین طعم توسعه و دسترسی به رفاه‌اجتماعی را نچشیده‌‌اند. بررسی اجمالی موضوع نشان‌دهنده آن است که در هر دو نظریه، فاقد یک پایگاه ایدئولوژیک اقتصادی است و صرفا به تجارت انباشته دیگران بدون توجه به انگاره‌های محیطی پرداخته‌ایم. غفلت از جایگاه نیروی انسانی (ثروت انسانی) در فرآیند توسعه که در چارچوب دموکراسی و نظام مردم سالار مفهوم می‌یابد باعث تردید در هر دو نظریه شده است. آمار تیاسن برنده جایزه نوبل اقتصادی ‌سال ۱۹۹۸ «دموکراسی را عنصر تفکیک‌ناپذیر توسعه می‌داند»، حال آن‌که عده‌ای در خارج (باند شیکاگو) و پیروان آنها در ایران (اقتصاد‌خوانده‌‌های وطنی) مدعی هستند که دست نامریی در تداوم حرکت خود رقابت‌آور شده و یک نوع دموکراسی اقتصادی را به همراه خواهد آورد. اما برخی از این گروه که هنوز به انصاف وارسته‌اند، قبول دارند که دخالت دولت در بسیاری جوامع موجب انجام برخی اصلاحات مفید و حتی دولت رفاه شده اما در تداوم کنترل دولت «انحصار و سرکوب اقتصادی» نهادینه شده و از دموکراسی باوجود رفاه نسبی خبری نخواهد شد. منتقدان دست نامریی بازار نیز بر این باور هستند که نظام سرمایه‌داری (بنیاد دست نامریی) براساس یک برداشت نادرست یعنی خودانتظامی بازارها استوار است درحالی‌که همه تجربیات جهانی و به‌ویژه بحران بازار سهام (۳۱ – ۱۹۲۹) و (۲۰۰۴ – ۲۰۰۱)، بازارهای مسکن (۲۰۰۸) و بازارهای مالی (۲۰۰۹ به بعد) نشان داده که چنانچه بازارهای مالی را به حال خود رها کنیم، همواره به سمت بی‌ثباتی می‌روند و مدل توازن قوا در بازارهای مالی دیگر قابل اثبات و دفاع نیست زیرا بازارهای مالی که آغشته به انتظارات آتی مردم نیز می‌شوند، اساسا چنان عمل می‌کنند که هیچ چیزی با قاطعیت قابل اثبات یا پیش‌بینی نیست چون آینده شناخته شده نیست و نمی‌توان آینده‌ای را براساس مولفه‌های پرابهام طراحی کرد. درحالی‌که مدل‌های بازار مالی اساسا این‌چنینی هستند و به «ایدئولوژی سود برتر از هر چیز دیگر» اعتقاد دارند. درواقع همان‌هایی که می‌گویند اقتصاد ایدئولوژی ندارد خود به یک ایدئولوژی غیراخلاقی «همه چیز برای سود و سود برای همه چیز» اعتقاد راسخ دارند. با تدقیق بیشتر می‌توان فهمید که موضوعاتی مثل «اخلاق در تجارب و مسئولیت اجتماعی و خودانتظامی بازارها» نوعی فریب و شانتاژ محسوب می‌شود لذا نظارت عالیه دولت بر همه امور از جمله بازارها امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است وگرنه هر روزه شاهد فسادهای ۳‌ هزار میلیاردی، ۷ ‌هزار میلیاردی، ۲ ‌میلیون یورویی و ۴‌ هزار میلیاردی خواهیم بود که در پس ایدئولوژی بازارهای آزاد رخ می‌دهند.
*عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و عضو انجمن حسابداران خبره آمریکا
منبع: شهروند


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=23376
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی
اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی
اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی
اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی
اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی
اقتصاد، ایدئولوژی و دست‌های نامریی