سعید نصرالهی*: ایران و چین از دیر باز دارای تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بوده‌اند و جاده ابریشم خود گواه بر این مدعاست. اما متاسفانه در سال‌های اخیر این تعاملات خصوصا در بعد اقتصادی یک سویه بوده، یعنی این‌که بازار مصرف ایران کاملا در اختیار کالاهای چینی است ولی از آن سو ما سهم چندانی از بازار داخلی چین نداشته‌ایم. اگر هم صادراتی از سمت ایران صورت گرفته، اکثرا محصولات نظیر نفت یا منابع معدنی بوده است. سوال اینجاست چرا علیرغم حضور گسترده چین در بازار ایران در عوض آن نخواستیم یا نتوانستیم سهمی از بازار مصرف چین را داشته باشیم؟ سوال بعدی این است آیا اصلا هیچ استراتژی تدوین شده‌ای برای به‌دست آوردن سهمی از این بازار بزرگ وجود دارد؟ در اینجا مختصرا به مواردی چند از پتانسیل‌های صادراتی و عواملی که باعث شده‌اند نتوانیم گام‌های مثبتی در ساخت و ایجاد یک بازار ویژه کالاهای ایرانی در کشور چین برداریم اشاره می‌کنم:

مواد غذایی

محصولات کشاورزی و فرآورده‌های مواد غذایی ایرانی نظیر خشکبار می‌تواند سهم قابل توجهی از صادرات غیرنفتی ما را به چین به خود اختصاص دهد اما در این مسیر یک مانع بزرگ وجود دارد که تا آن از سر راه برداشته نشود عملا هیچ اتفاقی نمی‌افتد. عدم وجود یک تفاهم‌نامه تبادل مواد غذایی بین دولت‌های ایران و چین مانع بزرگی جهت صادرات مواد غذایی کشورمان به چین است و همین باعث شده تا هزینه و ریسک بالای صادرات از طریق کشورهای ثالث صادرات را تقریبا غیرممکن کند. لازم به ذکر است در کنار محصولات کشاورزی ایران نظیر خشکبار با توجه به جمعیت قابل توجه مسلمان صادرات غذای حلال نیز می‌تواند با ظرفیت بالایی صورت گیرد.

محصولات صنایع‌دستی

در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای معرفی صنایع دستی ایران نظیر فرش و تابلو فرش دستباف در چین صورت گرفته است ولی متاسفانه این تلاش‌ها نه تنها به بهبود جایگاه فرش ایران کمک نکرده است بلکه آن‌را هم‌تراز با فرش‌های پاکستانی، هندی و حتی چینی کرده‌است. در این سال‌ها بسیاری از تجار فرش ایران از طریق سازمان‌های مربوطه برای فروش کالاهای خود روانه این کشور شده‌اند اما افسوس که این تلاش‌ها نتیجه معکوس داشته‌اند. برخی از علل‌ آن‌را می‌توان در موارد زیر بر شمرد: ۱. عدم وجود یک استراتژی و برنامه مدون برای صادرات این کالای ارزشمند ایرانی از طرف سازمان توسعه تجارت، اتاق بازرگانی ایران و چین و حتی رایزن فرهنگی اقتصادی سفارت ایران در چین ۲. عدم آشنایی تجار ایران با بازار و فرهنگ چین (ضعف جایگاه آموزش در اقتصاد) ۳. شرکت تجار ایرانی در نمایشگاه‌های غیرتخصصی و در نتیجه عدم موفقیت در فروش این کالاها یا در نهایت اقدام به ارزان‌فروشی در مواردی حتی ارزانتر از بازار ایران ۴. عدم حمایت دولت از بخش خصوصی فعال ایرانی در زمینه صنایع دستی در چین.

صنعت گردشگری

طبق آمار منتشره رسمی دولت چین سال گذشته میلادی بیش از ۱۰۰ میلیون نفر چینی با قصد گردشگری به کشورهای دیگر سفر کردند. چند درصد از این تعداد به کشور ما جهت گردش و تفریح آمدند؟ بی‌شک جاذبه‌های گردشگری و همزمانی چهار فصل کشورمان فی‌النفسه توان جذب گردشگران خارجی خصوصا چینی‌ها که امروزه جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد کشورمان پیدا کرده‌اند را داراست. در این راستا مراکز فرهنگی و هنری کشورمان می‌توانند با راه‌اندازی جشنواره‌هایی با موضوع تمدن و فرهنگ اسلامی ایرانی در نقاط مختلف کشور چین این نیاز جدید را در چینی‌ها برای بازدید اماکن باستانی و فرهنگی کشورمان ایجاد و این ظرفیت بالقوه را بالفعل کنند. واقعیت این است که ما سال‌هاست به رشد اقتصاد چین کمک کرده‌ایم. هم انرژی با قیمت مناسب در اختیارشان گذاشته‌ایم و هم کالاهای چینی زیادی خریداری کردیم. تعداد ماشین‌های چینی در خیابان‌های کشورمان رو به افزایشند، کشور چین با حدود یک میلیارد و چهار صد میلیون نفر جمعیتی ۲۰ برابر ایران دارد. حدود ۲ درصد جمعیت این کشور را که تقریبا ۳۰ میلیون نفر می‌شود مسلمانان تشکیل می‌دهند. پس این پتانسیل وجود دارد تا بتوانیم با مطالعه و شناخت نیازها و طرح و ثبت یک سند راهبری با چشم‌اندازی بلندمدت جایگاه مستقل و ویژه‌ای را در بازار چین به خود اختصاص دهیم. باید زودتر اقدام کرد چرا که تا همین الان هم رقبا بسیار پیشتاز بوده‌اند.

* فعال اقتصادی و کارآفرین


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=19416
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

سهم ما از بازار چین؟!
سهم ما از بازار چین؟!
سهم ما از بازار چین؟!
سهم ما از بازار چین؟!
سهم ما از بازار چین؟!
سهم ما از بازار چین؟!