دکتر احمد تشکینی*: وقوع بحران مالی آمریکا در سال ۲۰۰۸ یکی از مهمترین موضوعات یک دهه اخیر جهان است که دامنه آن با فاصله زمانی کوتاهی به اروپا و آسیا کشیده شد. بسیاری اقتصاددانان علت اصلی بروز بحران مذکور را «بحران اعتماد» عنوان کردهاند. در اقتصاد آمریکا، بانکهای وامدهنده به مشتریان خود اعتماد میکنند و به آنها وام و اعتبار میدهند، شرکتهای سرمایهگذاری نیز به بانکهای تجاری اعتماد کرده و قراردادی را منعقد میکنند. اما از سال ۲۰۰۸ برخی دریافتکنندگان وامهای مسکن در پرداخت اقساط خود ناتوان شدند و چون در این کشور تا ۹۰ درصد قیمت مسکن را میتوان از بانکها وام گرفت هنگامی که قیمت مسکن بیش از ۱۰ درصد تنزل کرد صاحبان بعضی منازل مسکونی ترجیح دادند که بانک، خانههای آنها را به تملک درآورد، چون احساس میکردند قیمت مسکن کاهش مییابد و ارزش دارایی آنها کاسته میشود. بروز این بحران اعتماد همچون پرتاب سنگریزه از نوک قله پس از مدتی تبدیل به بهمنی عظیم شد که اقتصاد آمریکا و دیگر کشورها را درنوردید. شرایطی مشابه البته معکوس در اقتصاد ایران طی چند ماه اخیر در حال شکل گرفتن است. تشدید تحریمهای بینالمللی، فضای ملتهب و بیثبات بازار ارز، نااطمینانی در فضای اقتصاد کلان و … همگی منجر به شکلگیری انتظارات منفی از آینده اقتصاد ایران شده بود. در چنین شرایطی قیمت در بازارهای مختلف همچون بازار کالا، ارز، سکه، طلا و … روندی صعودی و پرنوسان در پیش گرفته بود. اما طی ماههای اخیر بهدنبال توقف روند تشدید تحریمهای بینالمللی، ایجاد خوشبینی و انتظارات مبنی بر کاهش تحریمها و … انتظارات مثبت و رو به رشدی از آینده اقتصاد ایران در حال شکلگیری است. به بیان دیگر اکنون ستونهای نامرئی اعتماد اقتصاد ایران در حال ترمیم و بازسازی است و بنابراین انتظار حاکم شدن نظم خودجوش در اقتصاد قابل تحقق است. شایان ذکر است در خصوص جایگزینی انتظارات مثبت بهجای انتظارات منفی و بازسازی ستونهای ترک خورده اعتماد در اقتصاد ایران باید به مواردی توجه کرد. یکی از این موارد، ریزش قیمتها (در مقابل صعود قیمتها) است که انتظارات مثبت از فضای آتی اقتصاد کشور منجر به ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد ایران و کاهش حاشیه سود سفتهبازان و دلالان در بازارهای مختلف خواهد شد. این امر بهتدریج به تخلیه حبابهای قیمتی شکلگرفته در بازارهای مختلف منجر خواهد شد. نمونه بارز این امر در بازار ارز، مسکن، طلا و سکه قابل مشاهده است. باید تاکید کرد که سرعت کند ریزش قیمتها (در مقابل سرعت بالای صعود قیمتها) نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، چرا که خالی شدن حباب قیمت در بازارهای مختلف دارای ۲ ویژگی است؛ اول آنکه تدریجی است و دوم آنکه به میزان افزایش قیمتها، کاهش قیمت صورت نخواهد پذیرفت. این بدان مفهوم است که اگر قیمت کالایی از ۵۰ به ۱۰۰ واحد افزایش یافته، در صورت تخلیه حباب، قیمت کالا در عدد فرضی حدود ۷۰ تا ۸۰ واحد تثبیت خواهد شد. بهعبارت دیگر سرعت تعدیل قیمتها و تخلیه حباب قیمت به سمت پایین با آهنگ آهستهای صورت میپذیرد. نکته بسیار مهم در فرآیند تخلیه شدن حباب قیمت بازارهای مختلف آن است که به دلیل انتظار بیشتر کاهش قیمت، فعالیتهای اقتصادی در حالت عادی خود متوقف خواهد شد. به بیان دیگر فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان و واردکنندگان تحت چنین شرایطی تمایلی به انجام فعالیت اقتصادی بهدلیل امکان ریزش بیشتر قیمتها و بروز ضررهای احتمالی ندارند. به طور کلی نکته اساسی آن است که برای خروج اقتصاد ایران از حالت غیرمتعارف و بازگرداندن آن روی ریل اعتدال و امکان انجام فعالیتهای اقتصادی در حالت متعادل خود، لازم است اقتصاد ایران هر چه زودتر در نقطه مشخصی به ثبات برسد. طولانیشدن این دوره به معنای طولانی شدن بیشتر رخوت و کسادی در فضای عمومی اقتصاد ایران خواهد بود.
* دانشیار موسسه مطالعات بازرگانی
منبع: آرمان