«اختلاس از کجا شروع می‌شود و چه شد که هر روز در سیستم بانکی ایران موارد مختلف تخلف افشا می‌شود؟» بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که این موضوع به سیستم بیمار اقتصاد ایران برمی‌گردد و اینکه دولت بیش از اندازه در سیستم بانکی دخالت دارد. همچنین نبود کنترل و نظارت دقیق در سیستم بانکی را عاملی می‌دانند که خیلی راحت هر کسی می‌آید و می‌رود، می‌تواند قانون را دور بزند. این در حالی است که اختلاس و تخلفات مالی نه‌تنها اقتصاد کشورها، بلکه روابط اجتماعی و سیاسی آنها را نیز تحت‌تاثیر منفی قرار می‌دهد. در همین راستا، برای تحلیل و بررسی وضعیتی که به تخلفات مالی منتهی می‌شود، به گفت‌وگو با غلامرضا خلیل‌ارجمندی، عضو انجمن حسابداران خبره ایران و عضو انجمن حسابرسان داخلی امریکا پرداختیم.

ما در دو سه سال اخیر با اختلاس‌های مختلفی در شبکه بانکی روبه‌رو بودیم و حتی با روی کار آمدن دولت یازدهم موارد دیگری از این تخلف‌های مالی افشا می‌شد. شما این تخلفات را نشات گرفته از خلأ قوانین می‌دانید، یا در سازوکار اداری تحلیل می‌کنید یا در روحیه مدیران دولت قبلی؟
در این رابطه باید بگویم در حوزه پولی به جهت اینکه نقدشوندگی بسیار بالاست، کنترل‌ها باید خیلی اساسی صورت گیرد. به عبارتی، در شبکه پولی و بانکی، هم در بخش نرم‌افزاری و هم در بخش سخت‌افزاری تقریبا باید بالاترین سیستم‌های کنترلی را وجود داشته باشد. منظور از نرم‌افزار و سخت‌افزار، ماشین یا سیستم الکترونیکی نیست. مدیریت و نیروی انسانی را نیز شامل می‌شود.

ما ریشه تخلفات بانکی را در دو بخش منابع و مصارف تقسیم کنیم. عموما مدیران شبکه بانکی در این ۳۵ سال، مدیران سنتی منابع – مصارفی بوده‌اند و بانکداری نیز بر مبنای نرخ سود و بهره صورت می‌گیرد. در این مسیر، بانک‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند تا منابع بیشتری جذب کنند و رنکینگ خودشان را در شبکه بانکی برمبنای رتبه در سهم بازار بالا ببرند. یعنی اگر بانکی رتبه یک را داشته باشد، نشان می‌دهد سهم بیشتری از منابع بازار را کسب کرده است.

از سوی دیگر، طی چند سال گذشته با وجود اینکه در دنیا قوانین بسیار خوبی درباره پول ایجاد شده، اما در این رابطه ایران خیلی عقب است. برای مثال، در رابطه با قوانین بازل که در دنیا بازل ۳ وجود دارد، اما هنوز در ایران بازل۲ به خوبی اجرا نمی‌شود.

به چه دلیل؟
به جهت اینکه ساختار آن را نداریم. همچنین وابستگی بانک مرکزی به دولت و عدم استقلال بانک مرکزی در این موضوع بسیار تاثیرگذار بوده است. از سوی دیگر، دخالت دولت‌ها در بانک‌ها، پرداخت وام‌های دستوری و تکلیفی و اوراق‌ها، نشان از دخالت دولت در شبکه بانکی دارد. با این دخالت زیاد دولت در شبکه بانکی، معضل‌های مختلفی پیدا می‌شود.

یعنی شما معتقدید که دخالت‌های دولت در سیستم بانکی، زمینه بروز اختلاس و تخلف را فراهم می‌کند.
ببینید این نیست که دولت‌ها اختلاس می‌کنند. معضل این است که شفافیت را پایین می‌آورند و سعی می‌کنند کمتر حوزه را بشکافند. ما با خصوصی شدن بانک‌ها تقریبا شفافیت را تا حدودی وارد بازار پول کردیم. به عبارتی، برای نخستین‌بار می‌توانستیم صورت‌های مالی یک بانک را مطالعه کنیم. برای نخستین بار درباره مطالبات معوق حرف زده شد و درباره مطالبات غیرجاری بحث می‌شود.

در رابطه با بانک‌های دولتی چه اتفاقی می‌افتد؟
در گذشته بانک‌ها دولتی بودند و همه حساب‌ها با حساب درآمد و هزینه دولت بسته می‌شد. یعنی در مجمع عمومی بانک مرکزی وزرا می‌آمدند و در نهایت هزینه دولت بسته می‌شد. حالا بانک زیان می‌دهد یا سود می‌دهد، مهم نبود، چون دولتی بودند. تقریبا به بانک‌ها به عنوان شرکت دولتی در ردیف بودجه دولت به عنوان ساختار بودجه‌یی نگاه می‌کردند، نه به عنوان ساختار سود و زیان. بر این اساس، باید بگویم زمانی که عدم شفافیت وجود داشته باشد، اختلاس ایجاد می‌شود و تقلب و ناکارآمدی در سیستم دیده می‌شود.

خارج از حوزه تقلب، در بخش منابع چه اتفاقی می‌افتد؟
سیستم بانکی در گذشته سیستم سنتی بود. سیستم سنتی هم یک سیستم آنلاین نبود، بنابراین ردیابی پول در شبکه بانکی با توجه به این شفافیت لازم وجود نداشت و آثاری از تقلب و انحراف دیده می‌شد؛ هر چند شعب بانک‌ها روزانه باید حساب‌های خود را می‌بستند، اما اختلاس‌های سطح پایین، اختلاس‌هایی بود که به یک نفر پول می‌دادند و در دفترچه‌اش یک میلیون تومان می‌نوشتند، اما یک میلیون تومان را در سیستم وارد نمی‌کردند. آن فرد هم هر گاه در دفترچه خود نگاه می‌کرد، می‌دید یک میلیون ثبت شده است. این اتفاق در شبکه سنتی می‌افتاد، چون برمبنای نوشت‌افزار بود.

در حال حاضر با سیستم‌هایی آنلاینی که آمده است، همه بانک‌ها سیستم‌های خود را به‌روز کرده‌اند و به همین دلیل، تقلب به این شکل کمتر شده است، اما کماکان به دلیل اینکه یکپارچگی سیستمی نداریم و شعب سود و زیاد خود را اعلام نمی‌کنند، باز هم امکان تقلب و سوءِ استفاده وجود دارد. این اختلاس و تقلب را کسانی می‌توانند انجام دهند که در شبکه بانکی حضور دارند. کماکان در سال چند مورد از این موارد شنیده می‌شود که حالا بعضی از آنها را شبکه بانکی اعلام می‌کند و برخی را هم اعلام نمی‌کند.

در این رابطه باید توسط سیستم جامع اطلاع‌رسانی کنترل‌های مضاعف و بازرسی داخلی شعب صورت گیرد.

شما به تخلف در منابع خرد بانکی اشاره کردید. اما بیشترین تخلف‌ها در بخش کلان منابع است.

بله، در بخش منابع در بخش کلان، بانک‌ها خلق پول می‌کنند. یعنی بانک‌ها به جهت سرعتی که به پول می‌بخشند، خلق پول می‌کنند و منابع ایجاد می‌شود. شما زمانی که منابع یک بانک را نگاه می‌کنید که ۲۸ هزار میلیارد تومان زده است، این نیست که ۲۸ هزار میلیارد تومان پول در شعب بانک وجود داشته باشد. منابع شبکه بانکی در سیستم کل بانک مرکزی وجود دارد. در بخش منابع همچنین می‌شود منابع را تورمی ایجاد کرد. یعنی می‌توانید با گردش پول، حجم پول را بالا ببرید. زمانی که حجم پول بالا می‌رود، در بخش منابع می‌توانید پول‌های کلانی جابه‌جا کنید. ما یک چیزی به نام شبه‌پول داریم. صرفا در شبکه بانکی خود پول مطرح نیست. بعضی از اسناد کارایی پول را دارند، اما خود، پول نیستند؛ همچون سوئیفت‌ها و ضمانتنامه‌ها و چک‌های بین‌بانکی.

کنترل و مدیریت در این بخش چگونه صورت می‌گیرد؟
ما در بخش منابع اگر بخواهیم کنترل‌هایی داشته باشیم و تقلب را مدیریت کنیم، سه موضوع را باید در دستور کار قرار دهیم. یکی، کنترل از طریق حذف نقش نیروی انسانی است و اینکه صددرصد کارها سیستمی شود. همچنین پذیرش صحیح و مدیریت شده امضای الکترونیک صورت گیرد. الان متاسفانه در کشور ما بانک‌ها به امضای الکترونیک دقت نمی‌کنند. بنابراین اگر بخواهیم در بخش منابع کنترل‌ها را بالا ببریم، باید کارها سیستمی شود؛ هم در بخش آموزش و هم در بخش اجرا. همزمان با این، باید یک سیستم پرتال جامع کنترل‌های داخلی را شبکه حسابرسی داخلی و کنترل‌های داخلی بانک ببیند. یعنی باید ببیند در شعب چه اتفاقی می‌افتد.

حالا باید ببینیم در این حوزه مدیریتی چه کارهایی باید انجام شود؟ ابتدا رعایت درست دستورالعمل‌های کنترل داخلی است. متاسفانه کماکان در شبکه بانکی در بخش پولشویی بسیار ضعیف هستیم و سیستم‌های مبارزه با پولشویی ما کافی نیست. برای مثال، یک مشتری در کشور وجود دارد که به دو بانک مراجعه می‌کند. در یک بانک موضع مشتری بدهکار است و مطالبات معوق دارد. حتی تا مرز ممنوع‌الخروجی هم پیش می‌رود. حالا همین مشتری در بانک دوم جزو مشتری‌های خوب است و از او تقدیر و تشکر شده است. خیلی جالب است که پول بانک دوم، از پول بانک اول تامین شده است. این اتفاق متاسفانه سم شبکه بانکی است. در این رابطه پرتال جامع مشتریان هنوز نداریم. البته به تازگی بانک مرکزی اعلام کرده که مشتریان بیشتر از یک حساب جاری نباید داشته باشند. در همه جای دنیا این گونه است.

در بخش کنترل‌ها در دنیا اینقدر کنترل‌ها قوی است که برای مثال اگر از کارت ویزا مستر خود در امارات استفاده کنید، در صورتی که عصر آن روز به اروپا بروید و با آن کارت بخواهید در اروپا خرید کنید، کارت شما eror می‌دهد، چون احتمال دزدی می‌دهند. اما در ایران یک کارت بانکی دست همه خانواده است. این موضوع یک نوع پولشویی است. بخش اول بحث پولشویی، اطلاعات شخصی است.

بخش بعدی بحث، گزارشگری مالی است. در اینجا دو بحث وجود دارد. هم‌اکنون حاکمیتی شرکتی اصلا در شبکه بانکی وجود ندارد و حتی شبکه بانکی اعتقادی به کمیته حسابرسی ندارد. در اینجا در سطح کلان پول‌ها مدیریت و بررسی می‌شود و منشور حسابرسی داخلی وجود دارد. منشا تقلب‌ها را که در چند سال اخیر بررسی می‌کنیم، می‌بینیم از یک روزنه بسیار ساده بوده است و نمونه بارز آن، اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است که نخستین ضمانتنامه در یک باجه در شعبه اهواز داده شده است. بعد اینکه شرکت فولاد را خریدند، آن باجه تبدیل به شعبه شده است. کل اختیار آن باجه شاید ۱۰۰ میلیون تومان نبوده، ولی سر از سه هزار میلیارد تومان پول در آورده است. این اتفاقات نشان می‌دهد که کنترل‌های داخلی کافی وجود ندارد و هر شعبه به راحتی می‌تواند ضمانتنامه صادر و پول جابه‌جا کند.

اتفاق خطرناکی که در حال حاضر می‌افتد، موضعی است که بانک مرکزی بین بانک و شبکه بانکی دارد. این مساله باعث شده که بانک‌ها بین یکدیگر پول‌فروشی کنند. این موضوع در بازار بین‌بانکی اتفاق می‌افتد تا در این بازار بتوانند خودشان را نسبت به بانک مرکزی مثبت نشان دهند. به عبارتی، توان وام‌دهی بانک‌ها برمبنای یک‌سری اطلاعات مالی است و اگر پرداخت وام بیشتر از توان وام‌دهی باشد، بانک از یکسری مقررات و دستورالعمل‌های کنترلی عدول می‌کند.

حالا یک بانکی همچون بانک مسکن به جهت دخالت جدی دولت برای مسکن‌مهر منفی می‌شود، ولی بانک خصوصی در این زمینه چرا باید منفی شود و به بانک مرکزی جریمه دهد یا اینکه از شبکه بانکی با نرخ‌های مختلف خریداری شود؟ این جریان پولی، یک جریان فساد مطلق در اقتصاد پولی ما است. در حالی که پول وارد بخش جدی تولید نمی‌شود. در واقع معضلی پیدا می‌کنیم که در بخش شبکه پولی با حجم بالای نقدینگی مواجه شویم، اما در بخش واقعی اقتصاد تولیدکنندگان با کاهش منابع مالی روبه‌رو شوند. از طرف دیگر، اقتصاددانان از حجم بالای نقدینگی و تورم صحبت می‌کنند. این اصلا یک سوال جدی برای مردم است که اگر اینقدر پول وجود دارد، پس کجاست؟! بانک‌ها فقط در داخل خودشان یک چرخش اشتباهی دارند.

بازار بین‌بانکی در دنیا تعریف شده است. بنابراین حجم پولی که در این داستان ایجاد می‌شود، چون پول‌ زیادی است، می‌تواند به جاهای مختلفی سوق پیدا کند و این موضوع کنترل‌شده نیست. بدتر از همه که پاشنه آشیل مشکل است، موضوع حسابداری است. زمانی که سرفصل‌ها در حسابداری جابه‌جا می‌شود، نگاه به آن سرفصل‌ها در شبکه بانکی متفاوت است. همچنین در شبکه پولی حرفه‌یی، اطلاعات منابع و مصارف را روزانه به بانک مرکزی می‌دهیم، اما بانک مرکزی به پولی که واحد مالی بانک جابه‌جا می‌کند، کاری ندارد.

این سرفصل‌ها خودش منشأ تخلف و فساد است. یعنی پولی که وارد شبکه بانکی می‌شود، دو نوع است. یا پول برای سهامداران، یا پول برای سپرده‌گذاران است. در رابطه با پول سهامداران یک‌سری استانداردها وجود دارد که بخشی از آن را می‌شود دارایی غیرنقدی خرید و بخشی را هم می‌شود سرمایه‌گذاری کرد. در رابطه با پول سپرده‌گذاران هم برمبنای دستورالعمل بانک مرکزی استانداردهایی وجود دارد. ۷۰ درصد از پول باید تسهیلات‌دهی شود. بانک‌ها واسطه‌گر وجوه هستند؛ پول را از سپرده‌گذار می‌گیرند و به تسهیلات‌گیرنده می‌دهند و با نرخ سود بانکی، درآمد ایجاد می‌شود. اتفاقی که در اینجا می‌افتد، این است که بانک‌ها در بخش جابه‌جایی منابع و تقسیم سود بین سپرده‌گذاران و سهامداران اشکال دارند که خود این هم می‌تواند منشأ تخلف و اختلاس و تقلب باشد.

یعنی تخلف‌هایی در پرداخت سود به سپرده‌گذاران و سهامداران دیده می‌شود؟
بله، در اینجا بحث تفاوت منابع و سود بین سپرده‌گذاران و سهامداران مطرح است و همه بانک‌ها در شناسایی این موضوع اشکال دارند، زیرا تفاوت بین درآمدهای مشاءِ و درآمدهای غیرمشاءِ مطرح می‌شود. درآمدهای مشاءِ برای سپرده‌گذار است. اما درآمدهای غیرمشاءِ این است که یک بانک در صنعت نفت و گاز سرمایه‌گذاری کرده باشد و کلی سود به دست آورده باشد. این بانک این پول را به عنوان درآمدهای غیرعملیاتی مطرح می‌کند و می‌گوید این پول ربطی به سپرده‌گذار ندارد و برای سهامداران است. اگر بانک در صنعت نفت و گاز ۴۰ درصد سود کرده باشد، مابه‌التفاوت را به سپرده‌گذار نمی‌دهند، چون شناسایی حسابداری اشکال دارد.

اگر این سود را در درآمد مشاءِ ببرند، باید به سپرده‌گذار پرداخت کنند، ولی این درآمد را در بخش غیرعملیاتی می‌برند. یک بانک که با ۲۰۰ میلیارد تومان منابع شروع به کار کرده، چه اتفاقی در بخش اقتصاد افتاده که الان سرمایه‌اش پنج هزار میلیارد تومان شده است؟! در این میان، فقط سهامداران سود کردند؛ این در حالی است که با پول سپرده‌گذاران کار شده است. این موضوع می‌تواند اختلاس و تقلب ایجاد کند، زیرا پول زیاد که از سپرده‌گذاری به منابع ستاد رود، کنترل‌هایش متفاوت است. تقلب فقط این نیست که یک نفر پول را در جیب خود بگذارد، تقلب این است که پول سپرده‌گذار به یک شرکت رود و اختلاس رخ دهد. خیلی از بانک‌ها یاد گرفته‌اند که از نهادهای مالی خود همچون لیزینگ‌ها و بیمه‌ها کاسبی کنند. اینجا منشأ تقلب و پولشویی نیست؟! آیا پولشویی صرفا همان پولی است که وارد شبکه بانکی شده یا سرمایه‌گذاری بی‌حد و مرز است که بعضی از بانک‌ها در حوزه‌های مختلف اقتصادی دارند؟! اصل داستان پولشویی، پول‌هایی است که از معاملات مجرمانه و فساد ایجاد می‌شود و در کشور مضر است. البته قوانینی که در این زمینه وجود دارد، کامل است.

اما بحث بعدی پولشویی، نرم‌افزار و قوانین نیست، چون به نظر قوانین کافی است، موضوع مدیریت روی پول‌هاست. خیلی جالب است بدانید که تاثیر پول در اقتصاد خیلی بالاست، بنابراین اگر پول از یک مسیر خوب نیاید، آثار سوء دارد.

در این رابطه نمونه‌یی می‌آورید؟
به نظر شما چرا یک منطقه آزاد مالی در امارات ایجاد شده است؟ در این منطقه با هر ارزی می‌توان خرید و فروش کرد؛ به جز درهم امارات، چون درهم تورم این کشور را بالا می‌برد. بنابراین وقتی که حجم نقدینگی بالا رود، نرخ تورم هم بالا می‌رود. تاثیر هدفمند کردن یارانه‌ها در حجم نقدینگی را ببینید. تورم را بالا برد، چون پول جدیدی که وارد جامعه شد، حجم نقدینگی را بالا برد.

همان طور که می‌دانید، یکی از کارهای بانک‌ها خلق پول است. بانک‌ها اگر خلق پول می‌کنند، خودشان باعث رشد نقدینگی و تورم می‌شوند. پس یکی از مواردی که می‌تواند منجر به اختلاس شود، حباب در حجم نقدینگی است. در اختلاس سه هزار میلیاردی تومانی که سه هزار میلیارد تومان پول جابه‌جا نشده، چند سند جابه‌جا شده است. این اتفاق مهم است که در شبکه پولی مراقب خلق پول و حجم پول باشیم. فقط پولشویی این نیست که ۱۵ میلیون تومان بیشتر ندهیم. الان ما در بخش پولشویی ابتدای‌ترین سطح را مدیریت می‌کنیم، یعنی گفتیم پول نداریم. ولی اگر اسنادی صادر شود که ۱۰۰ میلیارد تومان ضمانتنامه است، در آنجا پولشویی رعایت نمی‌شود. باید این موضوع را در نظر بگیریم که پولشویی صرفا بحث نقد و مسکوکات نیست.

در بخش سایر ابزارهای مالی هم باید پولشویی رعایت شود؛ مثل ضمانتنامه‌ها و ال‌سی‌ها. در بخش نظارتی هم ما نیاز به سیستم جامع خیلی خوبی داریم که اطلاعات مشتریان را داشته باشد و بین تسهیلات‌گیرنده و سپرده‌گذار باید مدیریت شود. مورد بعدی که ممکن است باعث تقلب یا اختلاس شود، این است که اشکال شبکه بانکی این است که متاسفانه شبکه بانکی ایران تا قبل از ارتباط و عقد با مشتری، با شریک خودشان خیلی کار دارند و مدارک بالایی می‌خواهند. یعنی وقتی یک نفر وام می‌خواهد، اندازه یک زونکن از او مدارک می‌گیرند، اما از زمانی که وام پرداخت می‌شود، ارتباط بانک با تسهیلات‌گیرنده قطع می‌شود.

به همین دلیل تسهیلات وارد بخش واقعی تولید و اقتصاد نمی‌شود. در صورتی که از لحاظ حرفه‌یی بانکداری از زمانی که پول پرداخت می‌شود، بانک باید بررسی کند با این تسهیلات چه کارهایی صورت می‌گیرد. نقطه عطف اختلاس و تقلب در شبکه بانکی، همین‌جاست. اینکه بانک مرکزی در حال حاضر شاکی است از این بابت که بانک‌ها شرکت‌داری می‌کنند، چون می‌داند که این شرکت‌داری را برای مشتری نمی‌کنند، برای خودشان می‌کنند و این خطرناک است. اما اینکه بانک‌ها برای مشتری شرکت‌داری کنند، خیلی خوب است. به این ترتیب در بخش مصارف باید بگویم که شکل ارتباط ما با مشتریان اشتباه است. اگر این ارتباط درست شود، آن زمان بانکداری‌مان در دنیا بانکداری تعریف شده است و بانک‌ها برمبنای کارمزدمحوری رقابت خواهند کرد. هر بانکی که حرفه‌یی‌تر است، پول در می‌آورد. نیازی نیست که سود بیشتری بدهی تا پول بیشتری به دست آوری. در حال حاضر بانک‌ها برمبنای منابع‌محوری رقابت می‌کنند و هر بانکی سود بیشتری بدهد، پول بیشتری جمع می‌کند و کاسبی می‌کند. مشکلی که ما در حال حاضر داریم، این است که مدیرعامل بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند. یعنی مدیرعامل یک بانک هر کاری دلش خواست، واقعا انجام می‌دهد. در صورتی که در هیچ کجای دنیا این اتفاقات نمی‌افتد و اختیارات تعریف شده است. اما اگر کنترل‌ها وجود داشته باشد، تقلبی صورت نمی‌گیرد.
منبع: اعتماد


لینک کوتاه : http://poolpress.ir/?p=18548
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما

( الزامي )

(الزامي)

مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند
مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند
مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند
مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند
مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند
مدیران بانک‌ها بیش از اندازه قدرت دارند