نگاهی به فعالان عرصه بازاریابی و تبلیغات نشان میدهد که امروز بخش اعظم فعالان این عرصه را در همه نقاط دنیا، جوانان تشکیل میدهند. این مساله از سویی نشان میدهد که آینده روشنی در انتظار برندهای بزرگ دنیاست. همه میخواهند برای برندهای بزرگ کار کنند و یک نام بزرگ همه افراد را با انواع طرز فکرها تحتتاثیر قرار میدهد. اما این مساله روی دیگری هم دارد؛ با این همه جوانانی که در راس اداره امور برندهای بزرگ قرار گرفتهاند، این برندها چه گروه سنی را هدف قرار خواهند داد؟ آیا از این به بعد تنها مخاطب برندها جوانان شیک و بهروز خواهند بود؟ اگر اینطور است، پس نسلهای قبلی چه میشوند؟ با کمی نگاه به دور و برمان متوجه میشویم که همه رقبای ما جوانان را هدف قرار دادهاند؛ گروهی که پیشینه عملکرد آنها نشان داده است که دائما به دنبال چیزهای جدید هستند و کمترین وفاداری را نسبت به برندهای مورد علاقه خود دارند. علاوه بر این، نسبت به قیمتگذاریها هم حساسیت زیادی از خود نشان میدهند و تا تحقیقات خود را درباره جوانب مختلف یک موضوع تکمیل نکنند، اقدام به خرید نمیکنند. اگر کمی فکر کنیم، متوجه میشویم که منطقیترین روش برای دیده شدن، انجام کاری برعکس چیزی است که همه انجام میدهند. به مشتریانی فکر کنید که وفادارترند و بیشتر به یک برند دلبستگی پیدا میکنند؛ کمتر در قید و بند قیمتها هستند و وقتی مستقیما پیشنهادی را خاص آنها ارائه بدهید، توجهشان جلب میشود. این روزها وقتی تلویزیون تماشا میکنیم، روزنامهها را ورق میزنیم، ایمیلمان را چک میکنیم و در خیابان قدم میزنیم، میبینیم که همه برندها در تبلیغات خود به یک شکل عمل میکنند. اما وقتی به برندهای قدیمی فکر میکنیم، برندهایی که همه آنها را دوست داشتند و به برندهای خانوادگی تبدیل شده بودند، میبینیم که رمز موفقیت آنها در متفاوت بودنشان بوده است. در شرایط بحرانی اقتصاد امروز که قدرت خرید خانوادهها پایین آمده است، باز هم با کمی تفاوت و ارائه کالا یا خدماتی که دردی را از دردهای مردم دوا کند، میتوان به قهرمان خانوادهها تبدیل شد. کار سختی نیست؛ فقط باید از اشتباهاتی که سایر رقبا مرتکب شدهاند، اجتناب کنیم. اما یک سوال در اینجا مطرح میشود؛ آیا برای بازگشت به روزهای خوش گذشته و ایجاد تفاوت میتوان روی همین بازاریابان و تبلیغاتچیهای جوان حساب کرد یا باز هم باید دست به دامان افراد مسنتر و باسابقهتر شد؟ آیا میتوان به تغییر شیوه تفکر جوانانی امیدوار بود که خود به دنبال آخرین مد روز هستند و اهمیتی به متفاوت بودن نمیدهند؟ شاید هم بگوییم که باید به جوانان و روشهای تازهای که در پیش میگیرند، اعتماد کرده و گذشته را رها کنیم؛ شاید روش درست همین باشد. یادمان باشد که حرف اول و آخر را مشتریان میزنند.
منبع: مارکتینگ ویک